به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ «تنها یک هفته در مقابل ایران دوام میآورید.» این سخنان لیندسی گراهام از سناتورهای برجسته دموکرات آمریکایی است که قاطعانه سعودیها را مورد نوازش قرار میدهد.
هر چقدر سعودیها در جلب حمایت ترامپ برای منحرف کردن بررسی قتل خاشقجی موفق بودهاند، کنگره موضعی سخت درباره اقدام آنها داشته است. شاید جدیترین اقدامی که در این باره انجام شده محدود کردن حمایت نظامی آمریکا از عربستان سعودی در جنگ یمن باشد که بهنوعی روغن ریخته نذر امامزاده کردن است. دلیل این استدلال هم روشن بودن نتیجه جنگ حداقل در مقطع فعلی در یمن است. علیرغم سه سال بمباران مداوم و چندین ماه نبرد سنگین در ساحل الحدیده هیچکدام از طرفین نتوانستهاند به پیروزی قطعی برسند و با قاطعیت میتوان گفت که مسیر جنگ یمن وارد فاز سیاسی و مذاکرات چند جانبه در سوئد شده است. قطع پشتیبانی از ائتلاف سعودی در یمن هیچتاثیری نمیتواند در مسیر جنگ فعلی یمن داشته باشد. با این حال نکته اساسی اینجاست که چشمانداز جالبی درخصوص اعمال مجازاتهای جدید علیه سعودیها در آمریکا دیده نمیشود. ترامپ همچنان در مقابل چنین مسالهای مقاومت میکند و از طرف دیگر مشخص نیست که دقیقا طرفداران تنبیه عربستان در غرب چگونه نیت خود را عملی میکنند؟ شاید سوال اصلی برای هر ناظری این باشد که دلیل حمایت همهجانبه ترامپ از سعودیها چیست و اگر این سد بشکند، سعودی از سوی آمریکاییها چگونه مجازات خواهند شد؟
تاکنون درباره روابط پشتپرده ترامپ با سعودیها سخنان فراوانی گفته شده، اما به نظر میرسد که جرارد کوشنر، داماد یهودی ترامپ مرکز ثقل همه این روابط باشد. دیوید ایگناتیوس در گزارشی به این نکته اشاره میکند که محمد بنسلمان و کوشنر همدیگر را به اسم کوچک صدا میزنند. این رابطه عمیق بیش از هر چیز مدیون دلالان و واسطههایی چون جرج نادر، تاجر لبنانی است که بلافاصله بعد از عیان شدن پیروزی ترامپ به دنبال برقراری روابط گسترده بین خاندان پادشاهی سعودی و خانواده ترامپ بر آمدند. در این میان صهیونیستها نیز نقش بسیار مهمی را برعهده داشتند و یک تاجر صهیونیستی وظیفه تثبیت این روابط را برعهده داشته است. حتی برخی شایعات نیز حاکی از پرداخت مستقیم پول به کوشنر از طریق کشتی تفریحی در نزدیکی جده است.
جالب اینجاست که این ارتباطات بهشدت مورد علاقه رابرت مولر بازرس ویژه برای بررسی پرونده دخالت روسیه در انتخابات آمریکاست. این ماجرا زمانی به نقطه جالبی رسید که مشخص شد برخی از مافیای روس در جریان دیدارهای نادر و مقامات سعودی دخالت داشتهاند و زمینه مذاکره بر سر یک پروژه ساختمانی در مسکو را نیز فراهم کردهاند.
به همین دلیل جرج نادر زمانی که حدود سه ماه پیش قصد ورود به خاک آمریکا را داشت با استقبال ماموران افبیآی روبهرو شد. نادر هماکنون در حال همکاری با تیم بازرسی مولر است و مشخص نیست که اعترافات وی تا چه اندازه پرده از روابط مخفی ترامپ و سعودیها باز کند. با این حال روشن است که ترامپ میداند در صورت سقوط محمد بنسلمان بهطور حتم امکان روشن شدن این روابط وجود دارد و حتی خانواده و داماد وی نیز میتوانند در معرض محاکمه و زندانی شدن قرار بگیرند.
در ایالات متحده آمریکا تکلیف تصمیمگیری در سطح دولت درباره قتل خاشقجی کاملا روشن است. همانگونه که مایک پنس دو ماه قبل بهصراحت عنوان کرده هرگونه تصمیم در این باره برعهده ترامپ است. فعلا آمریکاییها همانگونه که مایک پمپئو بیان کرده تنها به ممنوعیت ورود تعدادی از مظنونان قتل خاشقجی به خاک آمریکا بسنده کردهاند. چنین واکنشی نرمترین اقدام ممکن در مقابل قتل یک روزنامهنگار است.
در سایر کشورها واکنش آمریکاییها در موارد مشابه، اغلب تحریم دستگاهها و نهادهای مرتبط با چنین جنایاتی در چارچوب محکومیت نقض حقوق بشر است، اما انتظار چنین ابتکاری از سوی دونالد ترامپ حداقل در مورد عربستان که بخشی مهم از پازل وی برای کاهش کسری تراز آمریکا محسوب میشود، بسیار دور از انتظار است. اما اگر فرض را بر واکنش سختتر ترامپ بگذاریم، دمدستترین اقدامی که ترامپ میتواند علیه عربستان انجام دهد، استفاده از قانون ماگنیتسکی علیه مقامات سعودی است.
این قانون که در سال 2012 از سوی باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا و در پی قتل سرگئی ماگنیتسکی حقوقدان روس امضا شده است، به خزانهداری و وزارت امور خارجه آمریکا اجازه میدهد کسانی را که در نقض حقوق بشر دست دارند، تحریم کند.
اعمال قانون فوق این فرصت را به مقامات آمریکایی میدهد که بدون هرگونه تبعاتی اشخاصی را که از سوی دولت عربستان بهعنوان عامل این ماجرا معرفی خواهند شد، هدف قرار داده، بدون اینکه خطری متوجه ملک سلمان یا محمد بنسلمان شود.
امکان اقدامات دیگری چون تحریم فروش تسلیحات نظامی به عربستان با توجه به موضعگیری ترامپ علیه بنسلمان غیر محتمل است، اما ممکن است آمریکاییها با سختگیری در صدور مجوز صادرات برخی سلاحها از جمله موشکها و بمبهای هدایتشونده اقدام به تنبیه سعودیها بکنند.
جدا از دولت آمریکا، کنگره هم میتواند محدودیتهایی را به دلیل قتل خاشقجی به روابط بین آمریکا و عربستان وارد کند. با توجه به اینکه هماکنون نمایندگان جمهوریخواه و دموکرات آمریکا در مورد خطاکار بودن عربستان همنظر هستند، به احتمال زیاد در صورت مطرح شدن چنین طرحی در کنگره حمایت دو حزبی را خواهد کرد. نمایندگان آمریکایی معتقدند سکوت در برابر جنایت محمد بنسلمان او را برای جنایات وحشتناکتر جری خواهد کرد.
از نظر تاریخی، نمونه چنین قانونی در دوران اتحاد جماهیر شوروی در کنگره آمریکا تصویب شد؛ زمانی که مبادلات تجاری آمریکا و شوروی در زمان جنگ سرد به سرعت در حال رشد بود، کنگره آمریکا با تصویب قانونی که به اصلاحیه جکسون-ونیک معروف شد هرگونه توسعه روابط دو کشور را به حل شدن موضوع خروج یهودیان از شوروی پیوند زد. این اصلاحیه تا پایان جنگ سرد، سالها بهعنوان یکی از اصلیترین موانع توسعه روابط بین شوروی و آمریکا محسوب میشد و تا زمان پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی نیز رفع نشد.
کنگره آمریکا میتواند با تصویب قانونی برخی جنبههای تجاری و اقتصادی روابط آمریکا با عربستان را به رعایت حقوق بشر و ارتقای استانداردهای آن مرتبط کند. البته این به شرطی است که چنین مصوبهای بتواند از مانع وتوی دونالد ترامپ عبور کند. با توجه به اینکه هماکنون 10 نفر از سناتورهای جمهوریخواه به اردوی مخالفان بنسلمان پیوستهاند، احتمال اینکه کنگره بتواند به چنین هدفی دست یابد، بسیار زیاد است. جلسه جینا هاسپل، رئیس سازمان سیا با سناتورها نیز عملا تیر خلاص بر محبوبیت عربستان در کنگره آمریکا به حساب میآید. البته سعودیها تلاش خواهند کرد با تمام قدرت و با استفاده از لابیهای خود در آمریکا در مقابل چنین تصمیمی ایستادگی کنند، اما مشخص نیست که این بار تا کجا بتوانند در مقابل جبهه بزرگی که علیه آنان ایجاد شده مقاومت کنند.
برخلاف آمریکا تدابیر تنبیهی اتحادیه اروپا علیه عربستان مدتهاست آغاز شده است. برخی کشورهای اروپایی چون فرانسه هماکنون سفرهای سیاسی خود را به عربستان به تعلیق درآوردهاند و پارلمان اروپا خواستار تشکیل دادگاهی مستقل برای بررسی مساله خاشقجی و قتل وی در کنسولگری عربستان شده است. اگرچه به نظر میرسد اروپاییها برای فشار بر عربستان سعودی قاطعیت بیشتری دارند اما همینقدر دامنه نفوذ آنها برای فشار روی عربستان محدودتر است. اروپا برخلاف آمریکا برای واردات نفت بیشتر روی نفت روسیه بهخصوص نفت اورال متمرکز است و واردات نفت اروپا از خاورمیانه بهشدت محدودتر است. از این رو توان تاثیرگذاری اقتصادی اروپا بر اقتصاد عربستان نیز محدودتر است. از سوی دیگر شرکتهای اروپایی در حال امضای قراردادهای بزرگی با عربستان سعودی در حوزه نفت و گاز هستند. بهعنوان مثال شرکت توتال بهعنوان اصلیترین شرکت نفتی فرانسه در حال امضای یک قرارداد بزرگ برای جهش در تولیدات محصولات پتروشیمی در فرانسه است. در مهر سالجاری امین ناصر رئیس آرامکوی عربستان پویان مدیر شرکت توتال، در ظهران عربستان موافقتنامه توسعه مشترک طراحی و مهندسی نرمافزاری FEED را امضا کردند که قرار است برای یک مجتمع عظیم پتروشیمی در این مکان به کار گرفته شود.
طبیعی است در چنین شرایطی دولت فرانسه در انتقاد از حکومت عربستان بسیار با احتیاط عمل خواهد کرد، چراکه با کوچکترین کنارهگیری شرکتهای اروپایی این چینیها و روسها خواهند بود که جای آنها را خواهند گرفت. تحریم تسلیحاتی قدم دیگری است که اروپایی برای تنبیه عربستان برداشتهاند. سردمدار این جریان در اتحادیه اروپا اتریش و آلمان هستند. البته اروپا نقش کمرنگتری نسبت به آمریکا در تامین سلاح برای ماشین جنگی عربستان سعودی دارد. با این حال کنسرسیومهای تسلیحاتی اروپا یکی از مهمترین داراییهای نیروی هوایی عربستان یعنی جنگنده یورو فایترتایفون را تامین میکند.
منبع:روزنامه فرهیختگان