«مسخره‌باز»، هیاهویی‌ست بسیار برای هیچ!

|
۱۳۹۷/۱۱/۱۵
|
۰۸:۵۵:۵۸
| کد خبر: ۸۰۸۳۷۳
«مسخره‌باز»، هیاهویی‌ست بسیار برای هیچ!
یادداشت ــ امیررضا نوری پرتو

 مروری بر فیلم‌های نمایش‌داده‌ شده در چهارمین‌روز از جشن‌واره‌ی فیلمِ فجر:

مسخره‌باز؛ داستانی پُر از مو: همایون غنی‌زاده

آن‌هایی که نمایش‌های «همایون غنی‌زاده» را دیده‌اند، می‌دانند بازی‌های فُرمی در میزانسن‌های او بر شیوه و چگونگیِ روایتِ درامِ آثاری که روی صحنه می‌‌‌بَرد، همیشه چربش و برتری دارد؛ و این هم شاملِ نمایش‌نامه‌های اوریژینالِ خودش می‌شود و نمایش‌نامه‌هایی را دربرمی‌گیرد که از متن‌های کلاسیک به‌شمار می‌آیند.

«مسخره‌باز؛ داستانی پُر از مو» نخستین تجربۀ سینماییِ «همایون غنی‌زاده» هم از دیدِ محتوایی و تماتیک، هم از منظرِ توجّه به میزانسن‌های متکّی بر فضاهای فانتزی و انتزاعی و هم با توجّه به روی‌کردی شیفته‌وار و نوستالژیک که به تاریخِ سینما دارد، بسیار بسیار، به «می‌سی‌سی‌پی نِشسته می‌میرد» به نمایشِ پُرفروش و پُرسروصدای او شباهت دارد.

گرایشِ کنجکاوی‌برانگیز و گاه ستودنی به بهره‌گیری از نورپردازی‌های نئواکسپرسیونیستی، استفاده از رنگ‌های گرم در جزییاتِ هر قاب، تدوینِ بی‌نظیرِ فیلم که کارِ استادانۀ «هایده صفی‌یاری» است و دکوپاژهای رخ‌نمایانۀ کارگردان را بیش‌تر و بهتر به ذهن و روح و روانِ تماشاگر حُقنه می‌کند، طرّاحیِ صحنۀ بافکر و سلیقۀ «سهیل دانش»، چهره‌پردازیِ «ایمان امیدواری» و صداگذاریِ «امیرحسین قاسمی»، همه‌وهمه، به کار و کمکِ «غنی‌زاده» آمده‌اند تا تماشاگر را از دیدِ بصری مسحور و شیفتۀ فیلم کنند.

«صابر اَبَر» و «بابک حمیدیان» در نقش‌های خود «دانش» و «شاپور» جاافتاده‌اند و «علی نصیریان» نیز یک «کاظم‌خانِ» دوست‌داشتنی را در برابرِ دوربینِ «غنی‌زاده» زنده می‌کند و در آن مونولوگِ حسرت‌بارِ پایانی‌اش که رو به چشم‌اندازِ دریاست، نشان می‌دهد که هم‌چنان بزرگِ هنرِ بازی‌گری در تاریخِ سینمای ایران است و حالاحالاها تمام نمی‌شود.

شکل و شمایلِ اَدای دِین‌های «همایون غنی‌زاده» به فیلم‌ها و کاراکترهای ماندگارِ تاریخِ سینمای جهان نیز بامزه و گاه دل‌نشین و دوست‌داشتنی درآمده است. اوج‌اش هم صحنه‌ای‌ست که کاراکترِ «دانش» (صابر اَبَر) در رویای خود، دوشادوشِ بازی‌گرِ محبوب‌اش، «هما روستا» (هدیه تهرانی) در کفِ آرایش‌گاهِ «کاظم‌خان»، به نبرد با «بازرس‌کیانی» (رضا کیانیان) و نیروهایش می‌ایستد و ترانۀ «Crazy» این صحنۀ چشم‌نواز و شلوغ را هم‌راهی می‌کند و باشکوه‌تر جلوه می‌دهد.

 اگر همۀ این ویژگی‌ها و جلوه‌های دیداریِ فیلمِ «مسخره‌باز؛ داستانی پُر از مو» را یک سمت بگذاریم، در سویی دیگر یک پرسشِ بزرگ خودنمایی می‌کند که وزن‌اش هم‌تراز با همۀ این داشته‌های دیداریِ فیلمِ «غنی‌زاده» است. آن پرسش این است: «همۀ این‌ها در خدمتِ چه داستانِ دراماتیزه‌ای است؟»؛ از دلِ این پرسش می‌توان به پرسش‌هایی دیگر رسید. برای نمونه می‌شود پرسید که دغدغه و مسألۀ جهانِ داستان چیست؟ دغدغۀ دراماتیکِ کاراکترها را باید پیرامونِ چه موضوعی جست‌وجو کرد؟ اگر آن تکرارها و موتیف‌های روایی و دراماتیک در فیلم‌نامه را باید به حسابِ این بگذاریم که کار سوای حال‌وهوای نوستالژیک‌اش، یک درامِ ابسِردنما و یا هجوآمیز و حتّی پوچ‌گرایانه است، باز هم سؤالی که در ذهن زنده می‌شود، این است که همۀ این‌ها در خدمتِ چه تم یا تم‌های دراماتیکِ برخاسته از دلِ این نگرۀ مدرن است؟ به‌راستی که برای هیچ‌یک از این پرسش‌‌های بنیادین، پاسخی وجود ندارد

اگر کمی سخت‌گیر و البته واقع‌بین باشیم، می‌توان ادّعا کرد که فیلمِ «مسخره‌باز؛ داستانی پُر از مو» هم‌چون نمایشِ «می‌سی‌سی‌پی نِشسته می‌میرد»، هیاهویی‌ست بسیار برای هیچ!

 امتیازِ «مسخره‌باز؛ داستانی پُر از مو»، برپایه‌ی سیستمِ امتیازدهی از پنج‌ستاره:

۱/۲ (میانِ متوسّط و خوب)

 

 

 

 

 

 

 

نظر شما