
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ صدرنشین برنامههای توسعه در دهه های گذشته ساخت سد بوده است. علی رغم اینکه سدسازی در کشورهای توسعه یافته از حالت همگانی خود خارج شده است، ولی در کشور ما همچنان یک روش محبوب برای توسعه است. سدها در کشور ما صدمات جبران ناپذیری به طبیعت و تاریخ کشور زده اند، با این وجود ماشین سدسازی هنوز متوقف نشده است.
در این زمینه گفت و گویی با یک کارشناس داشتیم که در ادامه می خوانید:
افشین خاکی، فعال محیط زیست و کارشناس شهری با بیان اینکه سدها جزیی از برنامههای کلانتر هستند به برنا گفت: «سدسازی در کشور ما صدمات جدی به محیط زیست وارد کرده است. دو نمونه از مهمترین موارد در این زمینه که سدسازی باعث شده است که طبیعت تخریب شود، سدسازی در سیستان و دشت خوزستان است، در این مناطق نه تنها سدسازی در داخل کشور بلکه در خارج از کشور هم بر نابودی محیط تأثیر داشته است. با توجه به اینکه این دو منطقه مرزی هستند، سدهایی که در کشورهای بالادستی همسایه ساخته شده اند، باعث خشک شدن و نابودی این مناطق تاریخی شده اند.»
وی زنجیره ای از عوامل را در تخریب مناطقی که در آنجا سدسازی صورت گرفته است، مؤثر دانست و افزود: « گرم شدن کره زمین، به هم ریختن اقلیم، کاهش بارش و خشکسالی از دیگر عواملی هستند که مزید بر علت شده اند. این عوامل در کنار هم زنجیره ای را تشکیل داده اند که در خیلی از مناطق حیات را از بین برده اند و آسیب های خیلی جدی به همراه داشتند.»
وی تصریح کرد: «برای بررسی سدسازی باید یک نگاه کلان تر داشت و به عوامل پیرامونی آن نیز توجه کرد.»
خاکی ادامه داد: «دو دلیل اصلی باعث شده اند که سدسازی در کشور ما همچنان ادامه داشته باشد. یکی از این موارد این است که ما کار راحت تر را انتخاب کرده ایم. برای بحث استفاده از آب و تغییر الگوهای مصرف ما نیاز به کارهای فرهنگی و اجتماعی داریم که به شدت سخت تر و زمان برتر از کارهای عمرانی هستند. کارهای عمرانی پروژه های سهل الوصول تر، سریع تر و دهن پرکن تری هستند که می توان روی آنها مانورهای تبلیغاتی بیشتری داد.»
وی تصریح کرد: «برای نمونه فرض کنید اگر قرار باشد بر روی تغییر الگوی آب در حوزه کشاورزی و صنعتی کار کرد، باید حداقل یک دهه برنامه های اجتماعی و فرهنگی برای آن طرح پیاده سازی کرد و آرام و خزنده حرکت کرد و در یک لحظه نمی توان عددهای بزرگی ارائه داد. کارهای فرهنگی و اجتماعی طولانی مدت، برنامه ریزی شده و سخت تر هستند. به همین دلیل کارهای عمرانی که کارهای راحت تری هستند بیشتر مورد استقبال قرار می گیرند.»
این کارشناس شهری با بیان اینکه در همه حوزه ها وضعیت به همین صورت است، افزود: «سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های بلندمدت شکست می خورند و با توجه به جنبه تبلیغاتی ای که دارند بیشتر مورد استقبال قرار می گیرند. برای نمونه در حل کردن مشکل ترافیک زدن اتوبان ها و زیرگذرها جنبه تبلیغاتی بیشتری دارد تا کارهایی که جنس اجتماعی و فرهنگی نرم تری دارند.»
وی عامل دوم را در این زمینه مافیای سدسازی دانست و تأکید کرد: «مافیای سدسازی در این زمینه تأثیرگذار هستند، که می توان آن را به سطح کلان تر مافیای پروژه های عمرانی ربط داد. ما شرکت های عمرانی داریم که کلی نیرو کارگر دارند که برای بقا به پروژه های عمرانی نیاز دارند. این نیروهای عمرانی به بدنه سیاستگذاری فشار می آورند و با برنامه هایی مانند سدسازی نیروی خود را به کار می گیرند و اشتغال زایی می کنند. ساخته شدن یک سد می تواند برای چندین سال تعداد زیادی از نیروها را درگیر کند. به 2 دلیلی که مطرح شد علی رغم اینکه سدسازی در کشور ما اشباع شده است و توجیه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ندارد ولی همچنان ساخته می شود.»