
«مرتضی مبلغ»، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، درباره مطرح شدن ایده نواصلاحطلبی از سوی محمدرضا تاجیک، مشاور رئیس دولت اصلاحات، مبنی بر اینکه اصلاحطلبان در سالهایی که در قدرت بودهاند نقد و نوسازی خودشان را فراموش کردهاند و حالا به یک دوره دور از قدرت نیاز دارند، به خبرنگار سیاسی برنا گفت: ابتدا مسائل باید از یکدیگر تفکیک شوند. یکی اینکه مگر اصلاحطلبان اکنون به صورت حداکثری در قدرت حضور دارند که بخواهند از قدرت کنارهگیری کنند. بنابراین نه دولت کاملا از اصلاحطلبان تشکیل شده است و نه حتی اکثریت اصلاح طلبان، مجلس را در اختیار دارند. اگر نواصلاحطلبی بدین معناست که برای ورود به قدرت کاری نکنند لازمه این کار این است که از سیاست کنار بکشند. لذا کسانی که وارد چنین بحث هایی می شوند ابتدا باید به این سوال مهم پاسخ دهند که آیا در واقع میتوان از سیاست کنار کشید؟
مبلغ افزود: سیاستورزی یکی از ارکان زندگی انسان و جامعه است. بنابراین نمیتوان سیاست را کنار گذاشت. برخی به سوال فوق پاسخ نمیدهند و بیشتر در حد شعار و سخنان زیبا، سخنان خود را مطرح میکنند. به هر حال اگر هر انسانی حتی کمترین احساس مسئولیت هم داشته باشد، انسان سیاسی است. سیاست و زیست سیاسی جزو ارکان زندگی یک انسان است و نمیتوان از آن به صورت کامل دست کشید، چرا که اگر دست بکشد در واقع از بخشی از انسانیت خود عبور کرده است. بنابراین سیاست ورزی و زیست سیاسی ایجاب می کند که همواره انسان در راستای خیر عمومی و در راستای پیشرفت، توسعه جامعه و کاهش مشکلات مردم فعالیت کند و در این راه گامهای موثر بردارد.
این عضو اتحاد ملت ادامه داد: در نظامی که احزاب و جریان های سیاسی در درون آن نظام هستند، طبیعی است یکی از ابعاد مهمی که سیاستمداران و سیاستورزان باید به آن توجه کنند قدرت سیاسی است. البته این قدرتسیاسی به معنای قدرتطلبی نیست چراکه اساسا قدرتطلبی، ناپسند است. بنابراین حاکمیت و قدرت سیاسی است که سرنوشت جامعه را رقم می زند و تعیین میکند که آیا مشکلات مردم کاهش پیدا میکند یا افزایش پیدا میکند آیا خیر عمومی افزایش یا کاهش پیدا میکند؟ بنابراین اینکه قدرت سیاسی به کدام سمت حرکت کند، چگونه عمل کند، از چه ساختار و محتوایی برخوردار باشد و چه انسان هایی در این قدرت ورود پیدا کنند، چه ساختارهایی بر این قدرت حاکم باشد که این قدرت در راستای منافع عمومی و خیر عمومی حرکت کند، این هم یکی از ارکان سیاست ورزی است و بنابراین نمیتوان به این سادگی و به شکل شعاری، سخنانی را مطرح کرد؛ به خصوص در مواقعی که مواقع سختی از لحاظ سیاسی است. امروز هم اصلاح طلبان عرصه فوق العاده سختی و مشکلی دارند. به نظر بنده انسان و یا یک شخصیت و فعال اصلاحطلب تا زمانی که زنده است، باید به فکر خیر جامعه و مصالح عمومی جامعه باشد و این هم در سیاست ورزی به معنای واقعی کلمه، معنا میدهد و سیاستورزی هم اقتضائات و اجزای ضروری مخصوص به خود را دارد. نمیتوان از سیاستورزی، تعریفی ارائه دهید که در واقع چیزی از سیاست ورزی باقی نمانده است.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا کنارهگیری اصلاحطلبان از قدرت موجب نمیشود سختتر از گذشته بتوانند به قدرت سیاسی بازگردند، نیز بیان کرد: این مبحث که آیا اکثریت اصلاحطلبان در حال حاضر در قدرت سیاسی حضور دارند یا خیر، باید بررسی شود. بنابراین تنها موردی که میتوان ادعا کرد که اصلاحطلبان در قدرت بودند دوران خاتمی بود همچنین اکثریت مجلس ششم را نیز در اختیار داشتند. بنابراین در دوران خاتمی هم دولت، اکثریت اصلاحطلب داشت و هم مجلس، اصلاح طلب بود. این در حالی است که در زمان های بعد، حضور اصلاح طلبان به معنای حضور در قدرت نبوده البته ممکن است اصلاحطلبانی در قدرت باشند. در بدترین شرایط حتی فرض کنید که اصلاح طلبان رسما از قدرت کنار بکشند ممکن است که تعدادی از افراد اصلاح طلب در گوشه هایی از قدرت حضور داشته باشند و بسیاری از اصلاحطلبان کارمندان این دولت هستند و ممکن است که در اثر تلاش و کارآمدی خود، به آنها پست و مسئولیتهایی داده شده است که این ربطی به این موضوع ندارد.
وی بیان کرد: بنابراین باید توجه کنیم که این موضوع که اصلاحطلبان از قدرت کنار بکشند باید معنای واضح و روشنی داشته باشد حال اگر این موضوع معنی واضح و روشن هم داشته باشد آیا خیر عمومی و خیر جامعه در چنین چیزی است؟ فرض کنیم اصلاحطلبان کنار کشیدند و شرایط بدتری در جامعه حاکم شد یعنی شرایطی حاکم شد که مردم با رنج و مشکل بیشتری مواجه شدند، آیا آن زمان که این گونه شعارهای کناره گیری از قدرت را میدادند، میتوانند این گونه تفسیر و توجیه کنند که اصلاحطلبان کار درستی کردند یا عکس آن ممکن است بیایند و تحلیل کنند که اصلاح طلبان بر اثر یأس و ناامیدی کنار کشیدند و جامعه به این حال و روز افتاد و متن های تحلیلی را روانه کنند که باید بررسی شود. بنابراین ملاک اصلی، سیاست ورزی مسئولان در راستای خیر عمومی، مصالح و منافع عمومی و ملی است و با این نگاه اگر به سیاست ورود کنیم طبعا تصمیم های درستی خواهیم گرفت.