
«علی صوفی»، فعال سیاسی اصلاحطلب و وزیر تعاون دولت سیدمحمد خاتمی، در گفتگو با خبرنگار سیاسی برنا درباره حوزه انتخابیاش و انگیزهاش برای مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم گفت: من از رشت کاندیدا شدم و انگیزهام دو چیز است. نخست اینکه ما اصلاحطلب هستیم و در جهت اصلاحطلبی در قالب ساختارهای موجود نظام سعی میکنیم از فرصتها استفاده کنیم و با موقعیتهایی که در قدرت کسب میکنیم، وظایفمان را انجام دهیم. از طرف دیگر حزب هستیم و طبق تعریف قانون احزاب، احزاب جمعیتی هستند که برای کسب و مشارکت در قدرت و نقد و اصلاح قدرت دور هم جمع میشوند. ما با در نظر گرفتن هدف نقد و اصلاح قدرت، کسب قدرت را هم لازم میدانیم، بنابراین سعی میکنیم که از هر فرصتی استفاده کنیم و در قدرت حضور پیدا کنیم و بتوانیم در جهت اصلاح امور، تاثیر بگذاریم.
این فعال سیاسی اصلاحطلب درباره مشارکت برخی از سلبریتیهای سیاسی همچون یامینپور در انتخابات پیش رو تاکید کرد: رقابت اصل است. در رقابت هر کسی سعی میکند مزیتهای خودش را اعلام و نقاط ضعف دیگران را مطرح کند و تا این حد طبیعی است. ولی تحریف و تخریب اصلا خوب نیست و بهتر است که این کار را نکنیم و اجازه دهیم، هر کس که زمینهای، قدرت و توانی را در خودش میبیند، حول محور مردم جمع شود. یعنی نظرم این است که فارغ از مسائل جناحی در شرایط فعلی باید اصل مردم باشند، سعی کنیم اراده مردم را حاکم کنیم.
او افزود: ولایتمدار، پایداری، اصلاحطلب و اصولگرا و... یک اصل را باید قبول داشته باشیم و آن مردم هستند و فلسفه وجودی ما در کانونهای قدرت، خدمت به مردم است. یعنی چی ولایتمدار، یعنی وقتی مردم نیاز به کمک دارند مگر مقام معظم رهبری غیر از این را میخواهند؟ ما باید این اختصاصات را کنار بگذاریم. باید همه اهتمام ما مردم باشد و واقعا بدون مردم چیزی درست نمیشود. الان هم هر چیزی داریم از اراده مردم داریم، بنابراین هم خدا راضی است که ما به طرف مردم برویم و هم خودمان عاقبت بخیر خواهیم شد.
صوفی با بیان اینکه مردم در وضعیت بسیار مأیوسکنندهای هستند، اظهار کرد: ما خودمان هم جزو مردم هستیم، اگر مردم با حقوق بازنشستگی زندگی میکنند، من هم یک کارمند هستم و با حقوق بازنشستگی زندگی میکنم. میتوانند بیایند زندگی من را بررسی کنند، اگر مردم بچههایشان بیکار هستند، بچههای من هم بیکار هستند و درد مردم را احساس میکنم ولی ممکن است من اعتبار بیشتری داشته باشم و اگر دست به سمت کسی دراز کنم به من قرض میدهد ولی مردم عادی ممکن است این امکان را نداشته باشند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب فقر انتخابی و تحمیلی را متفاوت دانست و گفت: قبل از انقلاب که مبارزه میکردیم، زندگی زاهدانهای را در پیش گرفته بودیم و مصرفمان حداقل بود؛ مثلا گوشت صورت گاو را میگرفتیم کیلویی 2000 تومان و گوشت نمیخوردیم و گوشت مرغ نمیخوردیم، پای مرغ میخوردیم. زندگی ساده بود، هر چه داشتیم را میدادیم به خانوادههایی که مبارزه میکردند ولی تفاوت فقر انتخابی ما با فقر تحمیلی اکنون مردم، زمین تا آسمان است. وقتی من مشکلی پیدا میکردم، صد نفر میآمدند تا مشکل من را حل کنند ولی مردم که فقر به آنها تحمیل شده است، اینطور نیستند. فقر تحمیلی بسیار بد است که الان این اتفاق افتاده است.