گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ «لرد جیم» را میتوان در دسته رمانهای اجتماعی -روانشناسی قرار داد که اولین بار از اکتبر سال ۱۸۹۹ تا نوامبر سال ۱۹۰۰ در نشریه بلاک وود منتشر شد. در رتبهبندی انجام شده توسط modern library در سال ۱۹۸۸ این کتاب در بین صد رمان برجسته انگلیسی زبان رتبه هشتاد و پنجم را به خود اختصاص داد.
«لرد جیم» روایتگر قصه خدمه یک کشتی مسافربری به همراه دریانوردی جوان و بریتانیایی به نام جیم، در شرایطی سخت و بغرنج، کشتی را به حال خود رها می کنند. جیم به خاطر این کار به صورت رسمی مورد انتقاد و سرزنش قرار می گیرد و داستان در ادامه، تلاشهای این شخصیت برای مواجهه با خود و گذشته اش را پی می گیرد. جیم که از خاطره آن سفر مصیبت بار در عذاب است، راهی سفری به منطقهای دوردست به نام پاتوسان شده و پس از موفقیت در کسب و کار و تجارت در این منطقه، با نام «لرد جیم» شناخته می شود. او در این مکان، آرامش و عزت نفس به دست می آورد اما زمانی که گروهی از راهزنان به جزیره پا می گذارند، خاطره ی ننگین گذشته جیم، دوباره ذهن او را درگیر خود می سازد و رابطه ی او با مردم جزیره را به خطر می اندازد.
بخشهایی از کتاب:
امید که رو به افول میرود ٬ میل به آرامش شدیدتر میشود ٬ تا اینکه عاقبت میل به زندگی را نیز مغلوب میکند. کدامیک ازما این رابه چشم ندیده ایم ٬ یا چیزی از ان احساس را در وجود خود تجربه نکرده ایم - این متنهای پریشانی عواطف را ٬ بیهودگی تلاش را ٬ اشتیاق به ارامش را ؟ انان که بانیروهای نامعقول پنجه در پنجه افکنده اند ٬ این را خوب میدانند.... ص ۸۶
..تنها به هنگام کوشیدنمان برای زورآزمایی با نیاز اصیل انسانی دیگر است که در می یابیم چقدر درک ناشدنی و لغزان و مه الودند، ادمهایی که ، در دیدن ستارگان و احساس گرمایی افتاب با ما سهیمند٬ گویا تنهایی ٬ شرط سخت و مطلق هستی است ٬ پوشش گوشت و خون ٬ که چشمهایمان بر ان دوخته میشود ٬ پیش دستهای دراز شده مان ذوب میشود و تنها روح رنگ به رنگ و تسلا ناپذیر و طفره زن ٬ که هیچ چشمی نمیتواند دنبالش کند و هیچ دستی نمیتواند به چنگش اورد ٬ باقی میماند.... ص ۱۶۵
....و اما من ٬ که با تک شمعی تنها مانده بودم ٬ غریب اینکه در تاریکی برجای ماندم .دیگر ان اندازه جوان نبودم تا در هر نوبت نظاره گر عظمتی باشم که زینت بخش گامهای بی اهمیت ما در خیر و شر است.از این اندیشه که دست اخر از میان ما دونفر، این اوست که روشنایی را دارد ٬ لبخندی برلبانم نشست.و احساس اندوه کردم .گفت لوحی پاک؟ انگار که کلمه اغازین سرنوشت هر یک از ما با حروف محو ناشدنی بر چهره صخره سنگی نقره نشده است!...ص ۱۷۰
دریانورد اگر مسافر هم باشد به کشتی تعلق خاطر دارد و به زندگی دریای پیرامونش با لذت انتقاد امیز نقاشی که به اثر دیگر مینگرد ٬ نگاه میکند .به تمامی مفهوم کلمه «در عرشه» حضور دارد .... ص ۱۸۲
بر اساس این کتاب دو فیلم در سالهای 1925 توسط ویکتور فلمینگ و در سال 1965 توسط ریچارد بروکس به همین نام ساخته شده است.
«لرد جیم» به ترجمه صالح حسینی و ویراستاری هوشنگ گلشیری در انتشارات نیلوفر منتشر شده است.