به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ خیانت در همه زمینههای زندگی محکوم است و زمینهساز نابودی هر ارتباط دو جانبه یا چند جانبه بین افراد تلقی میشود اما اگر به سیر صعودی شیوع و افزایش خیانت از گذشته تا به امروز نگاه بیاندازیم، متوجه برخی از دلایل و موجبات افزایش خیانت و بهخصوص خیانت مردان در جامعه امروزی میشویم.
با همه این اوصاف، بررسی و تجزیه و تحلیل خیانت در زندگی مشترک نیازمند توجه به ابعاد مختلف زندگی امروزی است که نگاه جامعهشناسانه و فرهنگ محور را از جانب مسئولان ذیربط و صاحب نظران میطلبد.
نکته حائز اهمیت در بحث خیانت مردان در زندگی زناشویی این موضوع است که دلایل ذیل به هیچ شیوهای توجیه کننده اشتباه و خیانت مردان نیست. خیانت از نظر اخلاقی، قانونی، شرعی و عرفی از طرف همه آحاد مردم امری ناپسند و شرم آور تلقی میشود.
علی مصلحتی، جامعه شناس و مدرس دانشگاه، در خصوص مهمترین علل خیانت مردان به همسران خود از نگاه جامعه شناسی با خبرنگار خبرگزاری برنا به گپ و گفت نشست؛
عدم بلوغ فکری
از نقطه نظر منطقی، بلوغ محدود به موضوع جنسی نیست و میتوان بلوغ فکری را دارای اهمیت بیشتری نسبت به بلوغ جنسی دانست. عدم بلوغ فکری مردان زمینهساز خیانت آنها به همسرانشان میشود که آثار بسیار خطرناکی در پی دارد.
مردی که از نظر بلوغ فکری به حدی نرسیده که نیازهای جنسیاش را در چارچوب امن و مطمئن زناشویی تامین کند، قطعا به دنبال انحرافات جنسی و خیانت میرود. این مردان به دلیل فهم نادرستی که در خصوص پیوند ازدواج و رابطه زناشویی دارند، ماجراجوییهای جنسی را با توجیههای مختلف، دارای اشکال نمیبینند و به دلیل عدم تشخیص اثرات مخرب خیانت به شریک زندگیشان و دیگر بخشهای زندگی، در ظلمات لذت خیانت زناشویی گرفتار میشوند. این مردان تصور اشتباهی دارند که بعد از اتمام خیانت، میتوانند تصمیمات جدیدی برای حفظ رابطه زناشویی خود بگیرند ولی چه کسی است که نمیداند، باتلاق خیانت لحظه به لحظه عمیق تر میشود!؟
مشکلات جانبی
در بسیاری از موارد، مشکلات و خطرات پیرامون مردان، زمینهساز خیانت آنها میشود و خیانت برای مردان در زندگی زناشویی، همچون تسکین موهومی عمل میکند.
تصور کنید، مردی درگیر مشکلات اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی است عموما این مردها به دلیل اعتیاد به این مواد، قادر به تصمیمگیری عقلانی نیستند و از سوی دیگر به دلیل دوستان نابابی که در پیرامون اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی به وفور پیدا میشود زمینههای خیانت مردان به همسرانشان دوچندان میشود. تمامی این مشکلات و معضلات سبب شکلگیری رابطههای خیانت آمیز مردان میشود که تبعات خطرناکی جهت نابودی زندگی مشترک دارد.
عدم احساس رضایتمندی
در برخی از موارد، مردها به دلیل فقدان احساس رضایتمندی در خصوص شخصیت ظاهری و باطنی خود، نوعی خلا در زندگی خود احساس میکنند. تصورات پوچی مربوط به قیافه، لباس، وضع اقتصادی، اهمیت برای اجتماع در این مردان وجود دارد که احساس ضعف و حقارت را در خود توسعه میبخشند.
این مردان بر این تصور اشتباهند که همسرشان احساس افتخار به آنها نمیکند و این نقصان، زمینهساز حرکت این مردها به مسیر خیانت در زندگی زناشویی و به دست آوردن احساس رضایتمندی در جایی به غیر از دامان خانواده است. این افراد احساس رضایتمندی را در دورههای موقت خیانتشان تجربه میکنند ولی پس از مدتی متوجه اشتباه بزگ خود میشوند. اشتباهی که بزرگترین امتیازشان را نیز به نابودی کشانده است.
تمایل و رغبت دورنی جهت پایان دادن به زندگی مشترک
در موارد متعددی مرد ادامه زندگی مشترک با همسرش را امری نشدنی و رنجآور تلقی میکند. در این موارد به دلیل عدم فهم و شناخت کافی از احترام دو جانبه در زندگی مشترک، اقداماتی جهت خیانت به زندگی زناشویی انجام میدهد. این مردان به نوعی با خیانت به همسرانشان، قدم اول برای طلاق عاطفی را بر میدارند و قبل از آنکه از تصمیم خود در خصوص جدایی و اتمام زندگی مشترک، با همسرشان صحبت به میان آورند به دنبال انتخاب شریک جدیدی برای زندگی زناشویی و آیندهشان هستند.
متاسفانه، خیانت مرد در زندگی مشترک، آسیبهای بزرگی را به زن وارد می کند و مشکلات بی شماری را برای جدایی و طلاق مصالحت آمیز به ارمغان میآورد.»
زهره گلستانی، روانشناس و مشاور خانواده، در رابطه با فقدان فهم در خصوص حمایتهای اجتماعی مردانه، به خبرنگار خبرگزاری برنا میگوید: برخی از مردها رفع کمبودهای عاطفی خود را صرفا در چارچوب معاشرت و ارتباط با زنان تعریف میکنند. این نگاه دارای اشکالات زیادی است که ریشه در گذشته این مردان دارد. این مردها فراموش میکنند که در زمانهایی که همسرشان زمان و فرصت کافی برای تامین نیازهای عاطفی ایشان را ندارد، میتوانند زمان خود را در اجتماع مردانه و به دوستان خود سپری کنند. معاشرت و گفتمان مردانه برای جدایی از یکنواختی ارتباط عاطفی زناشویی بسیار حائز اهمیت است.
گلستانی ادامه داد: مردانی که از این موضوع غافل هستند، زن دیگری را وارد زندگی خود کرده و خیانت به همسرشان را محقق میسازند.
او در خصوص عدم توانایی در تشخیص عشق و احساسات هیجانی نیز گفت: بسیاری از علل خیانت مردان در زندگی زناشویی به دلیل عدم فهم و شناخت کافی مرد از روابط عاطفیاش با زن است. این مردها هیجاناتی که ریشه در مباحث فیزیولوژیکی و ترشح هورمونهای جنسی دارد را با عشق های پایدار و تعهد آور اشتباه میگیرند و تعدیل جذابیتهای جنسی نسبت به همسرشان را به عنوان فقدان عشق تعریف می کنند. بر همین اساس و عدم تعقل کافی، عشق و محبت را در زنهای دیگر جستوجو میکنند. البته مسئولیت میزانی از خیانت مردان به دلیل عدم توانایی در تشخیص عشق و احساسات هیجانی، متوجه حال همسران این مردان است که توجه لازم و محبت های عشق آمیز را نسبت به شوهر دریغ می کند.
گلستانی تجارب تلخ و دردناک دوران کودکی را از دیگر عوامل بروز خیانت در مردان می داند و درباره آن می گوید: متاسفانه به دلیل شناخت کافی خانوادهها از مشکلات متداول کودکان و فرهنگ های غالبی که اجازه ابراز رنجها را برای کودکان فراهم نمیسازد، اشخاص در سنین کودکی دچار مشکلات و آزردگیهای متفاوتی مانند کم توجهی والدین، سوءاستفاده جنسی، اذیت و آزار عاطفی میشوند. عدم حل این مشکلات در دوران کودکی، تبعات خود را به زندگی زناشویی این اشخاص وارد میکند.
گلستانی تصریح کرد: متاسفانه این مردان جهت تسکین و آرامش موقتی خود از باب صدمات و آسیبهای دوران کودکی، راه خیانت در زندگی زناشویی را در پیش میگیرند. خیانت این مردان نه تنها خاطرات و مشکلات تلخ گذشته را برایشان به فراموشی نمیسپارد، بلکه عذابهای روحی جدیدی را هم به علت خیانت و بیبند و باری برایشان به بار میآورد.
این مشاور خانواده با اشاره به شخصیتهای خودخواه که در مردان وجود دارد، خاطرنشان کرد: مردانی که دارای شخصیتهای خودخواه و متکبر هستند، خیانت به زن و لذت جنسی را حق خود قلمداد میکنند و هیچ ارزشی برای امر مقدس ازدواج و پیمانهای مربوط به آن قائل نیستند. این مردان حتی اهمیتی به آسیبهای روحی و اخلاقی وارد شده به همسرانشان به علت خیانت نمیدهند و لذت جنسی و رابطههای گوناگون را بر هر چیزی ترجیح میدهند. به دلیل شخصیت خودخواه این مردها، تعهدات، اخلاقیات و شرعیات مربوط به ازدواج و رابطه زناشویی نیز هیچ تاثیری در دیدگاه آنها در خصوص خیانت به همسرشان ایجاد نمیکند و با هر توجیهی تمایل به ادامه مسیر خیانت ورزی خود دارند.
گلستانی در پاسخ به این سوال که عصبانیت و میل به انتقامجویی به چه میزان در به وجود آمدن خیانت اثرگذار خواهد بود، عنوان کرد: برخی از مردها به دلیل داشتن شخصیت متزلزل و شکننده نمیتوانند خشم و عصبانیت خود را در قبال رفتار ناراحت کننده یا خیانت همسرشان کنترل کنند و چاره را در انتقام جویی بر میگزینند. این مردها خیانت همسرشان را با خیانت پاسخ داده و زمانی که از رفتار یا اعمال وی دلخور یا عصبانی باشند، تسکین را در برقراری رابطه با زن دیگر جست و جو می کنند. این مردها فراموش میکنند که رفتار یا خیانت زن هیچ توجیهی برای ارتکاب خیانت برای او به وجود نمیآورد. خیانت از منظر اخلاقی، شرعی، عرفی و قانونی محکوم بوده و دلایل و توجیهات مرد هیچ تاثیری در دیدگاه عموم و خانواده ایجاد نمیکند.
این روانشناس در رابطه با فقدان روابط عاطفی و محبتآمیز نیز اظهار داشت: در زمانی که ارتباط زناشویی و زندگی مشترک در سایه مسائل جانبی همچون کار، قسط، پول قرار گیرد، طبعا دو طرف احساس نوعی خلاء عاطفی نسبت به رابطه با یکدیگر میکنند. در این موارد مردها، جهت تسکین رنجهای زندگی شغلی و شخصی به دامان زنهای دیگر پناه میبرند. تجربه جنسی متفاوت در رابطه جدید مرد، نوعی توهم و خیال باطل را برای وی به ارمغان میآورد و میل به خیانت ورزی را تشدید میکند.
گلستانی در خصوص کاسته شدن از کمیت و کیفیت رابطه زناشویی، عنوان کرد: بهدلایل مختلف که میتواند ریشه در گذشت زمان و تکراری شدن رابطه زناشویی داشته باشد، زوجین از لذت جنسی رابطه زناشویی به نحو احسن برخوردار نمیشوند و رابطه جنسی تکراری و خسته کنندهای را انجام میدهند. این موارد زمینهساز کاهش کمیت و کیفیت رابطه زناشویی میشود و در ادامه آن، مرد به دنبال شریک جنسی جدیدی برای خود است.
او در پایان به میل ذاتی مردها به تنوعطلبی اشاره کرد و گفت: تعداد زیادی از مردها به دلیل ماهیت وجودیشان، میل به تنوع طلبی در مورد رابطه جنسی دارند و خواسته و ناخواسته وارد مسیر خیانت به همسرشان میشوند. این مردها به دلیل تنوعطلبی با اینکه از زندگی عاشقانه و آرامی بهره میبرند، به دنبال رفع نیازهای جنسی خود با زنان متفاوت هستند. این تنوعطلبی در رابطه جنسی بسیار خطرناک و مشکلساز است و نمیتوان آن را توجیهی برای خیانت مردان قلمداد کرد. در این موارد مشاوره با روانشناس میتواند بسیار کارساز باشد.