به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ سعید معیدفر، جامعهشناس و متخصص آسیبهای اجتماعی، در خصوص فاصله میان نسلهای گذشته و نسل حاضر گفت: در حال حاضر پیشرفت و تحولات جهانی به سرعت در حال وقوع است اما اگر به 60 سال پیش یا دوران قاچار بازگردیم تحولات از سرعت کندی برخوردار هستند و سالها زمان لازم بود تا تحولی تاریخی روی دهد.
او افزود: در دنیای مدرن امروز، فناوریها به این شتابگیری کمک بسیاری میکنند و بهطبع آن انتظار وقوع تحولات بالا میرود و همین امر تفاوت میان ادراکات نسلها ایجاد کرده و تمایز در ارزشها، نگرشها و هنجارها را به وجود آورده است.
این جامعهشناس در خصوص تفاوتهای که در میان دهه 60 با دهه 70 حتی دهه 80 وجود دارد، تاکید کرد: دهه شصتیها در شرایطی زندگی میگردد که درگیر اقتضائات زیستی خود بودند. همانطور که گواه تاریخی بیان میکند شرایط جنگی در کشور ما به گونهای بود که ترس، مسائل امنیتی، کمبودها، سهمیهبندیها خواستههای نسل آن دوره را در نگرش های اقتصادی و مادی خلاصه کرده بود اما آن دوران سپری شد و تلاشهایی برای فاصله گرفتن از آن تنگناها صورت گرفت.
این استاد بازنشسته دانشگاه تهران افزود: پس از آن در دوران سازندگی گشایشهایی در حوزههای مادی زندگی به وجود آمد همچنین دوران اصلاحات گشایشهایی در حوزه اجتماعی و فرهنگی جامعه شاهد بودیم که نهایتا به سمت تحولات فرهنگی و ارزشی کشیده شد.
معیدفر با ذکر مثالی بیان کرد: اگه دهه شصتیها مشکل شان موانع استفاده از وسایلی مانند ویدئو بود در دهه 80 بچهها از کودکی با رسانههای مجازی سرو کار دارند. به وسیله تلفن همراه و کامپیوترها به شبکههای جهانی متصل میشوند و تاثیرات عمیق فرهنگی را دریافت میکنند این دسترسیها هنجارها را دگرگون کرده و هنجارهای جدیدی ایجاد میکند.
او افزود: به گونهای که حتی در دوران کرونا شاهد آن هستیم که کودکان از طریق تواناییهای مجازی علم کسب میکنند و نیاز آنان به دنیای مادی به چند ساعت در طول شبانه روز کاهش یافته است.
این آسیبشناس با اشاره به حواشی که اتصال به شبکه جهانی دارد، گفت: مهارتهای ارتباطی نسل جدید ارتقا یافته و مهارتها آنان مرزهای بسیار گستردهتری دارد که گاهی فراتر از مرزهای فرهنگی پیشین است. به گونهای که با پیدا کردن دوستانی در آنسوی دنیا با هنجارها و فرهنگهای متفاوتی آشنا میشوند.
معیدفر در ادامه تصریح کرد: اتفاقی که درون این اتفاقات حادث میشود این است نسلهای جدید ارزشهای قطعی پدرانشان را نپذیرفته و زیر سوال میبرند و در نتیجه معانی اخلاقیات با نسبیت همراه میشود و به اخلاقیات باید با مقیاس جهان شمول آن نگریست و دیگر در مقیاس فرهنگهای کوچک قرار نمیگیرد.
استاد بازنشسته دانشگاه تهران با اشاره به الزام تجربه فرایند جامعه پذیری در مقیاس جهانی ادامه داد: متاسفانه بسیاری از افراد این فرایندها را درک نکرده و خود را آماده مواجه با دنیا نمیکنند.
این جامعهشناس ضمن انتقاد به نبود سیاستگذاریهای فرهنگی در چارچوب این تحولات گفت: نبود انطباق برنامهها با تحولات وجود دارد بدین معناست که دچار چالش با پذیرش فرهنگ جهانی میشویم.
معیدفر افزود: در این چالش باید بتوانیم نسلهای جدید را آموزش دهیم و وارد دنیا آنان شویم در غیر این صورت عملا دچار شکاف بین نسلها میشویم که ممکن است به از دست رفتن نسل جدید بیانجامد حتی ممکن است که این شکافها آنقدر عمیق شوند که نسلها را بهم ریخته و حاصلی جز خشونت نداشته باشد.
این آسیبشناس در خصوص ورود نسلهای قبلتر به دنیای جدید گفت: نسلهای قبلتر وارد دنیا جدید میشوند اما سرعت ورود آنها کندتر بوده چراکه در سنین کودکی و نوجوانی با این قضایا روبرو نشدهاند، قالبهای فرهنگی و سنتی درون آنان منجمد و به گونهای نهادینه شده است.
او ادامه داد: این در حالی است که نسلهای جدیدتر در دورانی تحت تاثیر این فرهنگ جهانی قرار میگیرند که آمادگی پذیرش بیشتری دارند و این ورود بدون برنامه و آموزش موجب آسیبهای اجتماعی و مشکلات فرهنگ میشود.
معیدفر در پاسخ به این سوال که شیوه آموزش باید به چه صورتی باشد؟ گفت: اگر سیاستگذاران میخواهند پاسدار فرهنگ و ارزشها و هنجارهای خودی باشند باید با یک تعامل فرهنگی با آموزههای جدید برخورد کنند و گرنه شاهد نتایج معکوس خواهیم بود.
استاد بازنشسته دانشگاه تهران افزود: ما در مقیاس کلان دچار اختگی فرهنگی هستیم و قدرت آفرینندگی در دنیا جدید را نداریم و این امر بر مداخلات خانواده سایه میافکند و حتی رسانه های ما نیز محدودیتهای دارند یا همچنان در همان افق بسته حرکت میکنند و نمیتوانند به والدین و خانوادهها در مواجهه با نسل جدید کمک کنند.
این جامعهشناس تصریح کرد: نهایتا با کنار گذاشته شدن نخبگان یا کسانی که میتوانند چشم انداز روشنی در این تعاملات ترسیم کنند، ما در این اختگی فرهنگی میمانیم و نمیتوانیم و آفریننده بوده و کاملا منفعل عمل میکنیم.
معیدفر ضمن اشاره به این موضوع که خواستهنسل جدید تا چه حدی برآورده میشود، گفت: خواستههای این نسل دچار دوگانگی شده و یک نوع تعارض نقشها ایجاد شده است. به طور مثال کودکان از یک طرف با یک نظام بسته فرهنگی روبرو هستند که نمیتوانند انتظارات به روز آنها را پاسخ دهند اما در مقابل با یک دنیای پر ازدحام و تنوع روبرو میشوند که در آنجا هم پاسخ سوالات خود را پیدا نمیکنند و بالعکس در آن دنیا غرق میشوند. بنابراین یا مجبور هستند کنشهای خود را پنهان کنند و اگر دیگر نتوانند آن پنهان کنند، منفجر میشوند و به صورت رفتارهای آشوبگرانه یا جنون لحظهای واکنش نشان میدهند.
او افزود: یکی از مثالهای بارز این انفجار خواستهها را میتوان را در فرار کودکانی دید که دیگر نمیتواند در چارچوب خانواده ادامه حیات دهند و این اتفاق در جامعههای بسته از قبیل جامعههای قومی قبیلهای که در نسل جدید رعایت موازین پیشین را انتظار دارند، بیشتر اتفاق میافتد آنان را وادار به رفتارهای ناگهانی از جمله فرار دختران، خودکشی و... میکند.
معیدفر تصریح کرد: به عنوان مثال اتفاقاتی تحت عنوان مسائل ناموسی یک نفر میتواند یک کشور را دامنگیر کنند. قتل رومینا کل کشور و نظام سیاسی ما را به چالش کشید به طوری که هیات دولت را ناچار به پاسخگوی در این زمینه کرد.
او در خصوص تفاوت نسل جدید نسبت به نسل پیشین در بیان کردن خواستههایشان گفت: در گذشته انتظار بسیاری از افراد وجود نداشت و آن فرد میتوانست واکنش جسورانهای از خود نشان دهد ولی در دنیای امروز انتظارات بیشتری از افراد وجود دارد.
این جامعه شناس در پایان افزود: در دنیای امروز افراد از ابتکار عمل بیشتری برخوردار هستند. نسل جدید قدرت اینکه خواسته های خود را به اشکال مختلف محقق کند را دارد. در گذشته قالبهای محدود و معینی برای بروز این تعارضات وجود داشت اما امروز افراد خلاقیت بیشتری داشته و از قدرت بالندگی و ابتکار عمل بیشتر برخوردارند که باید آنها را بررسی کرد و راهبرد موثری برای کاهش آسیبها در نظر گرفت.
انتهای پیام: 3