ایرج محمدی در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، ابتدا از چگونگی چهرهسازی در تلویزیون و تجربه شخصی خود گفت: «در مورد سریال، فیلم و یا حتی برنامههای ترکیبی، تاکشو و مسابقههای تلویزیونی، تهیهکننده از چهرههایی به عنوان بازیگر یا مجری استفاده میکند که به دلیل ماهیت تصویری این برنامهها، طبیعتا چهرهسازی اتفاق خواهد افتاد. این اتفاق در ذات تلویزیون است. این اتفاق در طول سالیان سال رخ داده و در این چهل سالی که در این زمینه تجربه شخصی دارم همواره تلاش کردهام در برنامهها چهرهسازی کنم چون معتقدم اگر این اتفاق رخ ندهد به مشکل برخواهیم خورد.م»
تلویزیون مرجع چهرهسازی است
محمدی درمورد رسالت تلویزیون در زمینه چهرهسازی و معرفی آنها به عرصههای دیگر مثل سینما و شبکه نمایش خانگی گفت: «یک جایی مثل تلویزیون مرجع چهرهسازی است؛ در واقع مهمترین مرجع چهرهسازی سیمای جمهوری اسلامی است از ظن من؛ و بعد از آن تئاتر و بعد هم سینما در این زمینه نقشآفرین هستند. بازیگران سالها در تئاتر زحمت میکشند و در تلویزیون روی آنها کار میشود و در واقع آنها چهرههای واقعی این صنعتاند و از این راه امرار معاش میکنند.»
باید در چهرهسازی دقت کرد
این تهیهکننده بااشاره به رسالت فیلمسازان در این حوزه در کنار استفاده از دیگر عوامل چون قصه برای موفقیت در سریالسازی افزود: «در سالهای اخیر ما به استفاده از چند چهره محدود شدهایم و این نشان میدهد اعضای اصلی این صنف که تهیهکنندگان و کارگردانان هستند باید در چهرهسازی تشویق و دقت بیشتری به خرج بدهند و رهایش نکنند. اتکا به هنر کارگردان در کنار سناریوی خوب و تهیهکنندهای که با آوردن چهرههای جدید، موجب رونق این صنعت و تولید بازیگران مطرح برای آینده خواهد بود؛ تا دیگر در این زمینه لطمه نبینیم و به تکرار در انتخاب بازیگر نیافتیم.»
جذابیت حواشی زندگی استارها
او معتقد است: «یک طرف این معادله ما هستیم اما طرف دیگر مخاطب است؛ کسانی میخواهند آثار تصویری را در هر مدیومی ببینند. آنها با بازیگری که در کارش شاخص و به استار یا سوپراستار یا... بدل شده همذاتپنداری میکنند و حتی حاشیههای او و مسائل پیرامونی زندگی شخصیاش هم برایش جذابیت پیدا میکند. در همین مورد باید اضافه کنم: گاهی سفارشدهنده یک سریال برای فروش و عرضه خوب از چهرههای موفق استفاده میکند که تعدادشان کم است ولی به آنها بازیگران بفروش گفته میشود. در واقع در این صنعت ما نه این موضوع را رد میکنیم و نه تایید مطلق...»
اما ریسکپذیری در این صنعت باید تبدیل به یک دستورالعمل بشود
ایرج محمدی در ادامه به استفاده از چهرههای جوان در کارهایی که تهیهکنندگیشان را عهدهدار بوده و موفقیت آن مجموعه پرداخت: «سریالهایی ساختهام با حضور چهرههای جوان در دل داستانی جذاب که پارامترهای کارهای استاندارد را دارا و حتی از کیفیت مورد نظر هم بالاتر بوده است و در حال حاضر آن بازیگران بدل به چهرههای شاخص و محبوب شدهاند. منظورم این است که ریسکپذیری در این صنعت باید تبدیل به یک دستورالعمل بشود چرا که معتقدم استفاده از چهرههای شاخص ما را با محدودیت مواجه میکند و این اتفاق موجب رخ دادن تجربههای ناخوشایندی میشود که مورد تایید تهیهکننده نیست.ند م بام «
فیلم نمیفروشد اما دستمزد همچنان بالا میرود!
محمدی درباره دستمزدهای بالای بازیگران به واسطه حضورشان در کارهای گرانقیمت شبکه نمایش خانگی و بهم ریختن توازن و سخت شدن دسترسی به بعضی بازیگران و البته غیرحرفهای بودن روند دستمزدها با توجه به فروش آثار گفت: «گاهی میبینیم فلانبازیگر، دستمزدی بالا طلب میکند که تهیهکننده یا باید ریسک این هزینه را به جان بخرد و یا از آن بازیگر بگذرد. این اتفاق در حالی رخ میدهد که در کشورهای دیگر اگر فیلمها با حضور بازیگران گرانقیمت فروش خوبی نداشته باشد، رقم دستمزد این بازیگر در کارهای بعدی پایین میآید ولی اینجا برعکس است و فیلم نمیفروشد اما دستمزد همچنان بالا میرود! وقتی فیلمها فروش نداشته و در گیشه شکست خورده چرا باید دستمزد بالا بگیرد؟ باز هم تکرار میکنم اگر به کارکرد عنصر فیلمنامه اعتقاد داشته باشیم که این قصه است که تعیینتکلیف میکند و موجب موفقیت فیلم و بازیگر میشود، شاهد چنین تجاربی نخواهیم بود؛ البته این اتفاق در کنار کارگردانی خوب ممکن میشود.»
مردم ما خیلی باهوش شدهاند
او سپس به شبکه نمایش خانگی و هوش مخاطب که دیگر به سادگی از هر کاری استقبال نمیکند، پرداخت: «به خصوص در شبکه نمایش خانگی از بازیگران گلدرشت استفاده میشود تا مردم کار را بخرند اما تجربه نشان داده این اتفاق دیگر به راحتی رخ نمیدهد: مردم ما خیلی باهوش شدهاند و بار اول، دو، سوم سریال را میخرند اما وقتی میبیند خبری از قصه نیست، مجموعه را رها میکند چون بیکار نیست، وقت و هزینه مادی بگذارد و بازیگران را تماشا کند.ند آنها با کسی تعارف ندارند، به دنبال اثر نمایشی هستند و به راحتی از کنار کارهایی که استانداردها را رعایت نکردهاند، عبور میکنند.ند«
شبکههای ماهوارهای کنداکتورشان را با ما تنظیم میکردند
این تهیهکننده افزود: «تعداد محدود بازیگر موجب بهم خوردن توازن عرضه و تقاضا میشود و بازیگر پس از دو پیشنهاد قیمتش را بالا میبرد. در حالی که نیاز تولید محتوا بیش از گذشته احساس میشود و باید باید محتوای بیشتری تولید کنیم تا مخاطبان از تماشای آثار خارجی بینیاز بشوند و برای شناخت بیشتر سراغ آنها برود و نه از سر نیاز تماشای سریال باکیفیت... یادم میآید زمانی که «دلنوازان» پخش میشد، شبکههای ماهوارهای کنداکتورشان را با ما تنظیم میکردند و زمان پخش این سریال درجا میزدند. ما باید عامل و فاعل باشیم و این امر نیاز به صبوری، تعقل و دلسوزی دارد.»
زمینه کمدی مشکل بسیار جدی است
محمدی درباره مشکلاتی که سر راه تهیهکنندگان برای ساخت سریال قرار دارد گفت: «کار ما به عنوان تهیهکننده در دو بخش خیلی سخت شده است: انتخاب بازیگر و انتخاب لوکیشن در واقع بدل به معضل شده است. در هر دو زمینه به تکرار رسیدهایم و از نظر هزینه هم نمیتوان از پسشان برآمد. در این شرایط فقط یک راه میماند و آن هم استفاده از داستان خوب در کنار کارگردانی که بتواند از بازیگران مستعد عرصه تئاتر بازی بگیرد. چون ما با کمبود چهرههای جوان روبهرو هستیم و مدام بازیگرانی که پا به میانسالی گذاشتهاند با گریم، نقش جوانان را بازی میکنند. فکر میکنم از نظر بازیگر، برای ساخت ملودرام با مشکل کمتری مواجه هستیم اما در زمینه کمدی مشکل بسیار جدی است.»
تلویزیون دست کسی را نبسته است
ایرج محمدی درمورد جایگاه تهیهکننده و نقش تلویزیون در این میان هم گفت: «موضوع من شخصی نیست و درباره صنعت صحبت میکنم: سالها قبل برای انتخاب بازیگر چه میکردیم؟ سریال «دلدادگان» را ساختم و با استفاده از بازیگران تئاتری و تکیه نداشتن به برندها، بسیار موفق بود. تلویزیون دست کسی را نبسته است و برای انتخاب چهرههای جدید دست تهیهکننده باز است. موضوعی که مطرح میشود، نقش تهیهکننده است: تهیهکننده کیست؟ کسی که پول را میآورد؟ این کار را یک مامور خرید هم میتواند انجام بدهد! تهیهکننده باید کتاب خوانده باشد؛ باید سناریو را بشناسد و قصه خوب را تشخیص بدهد و با تصمیمهای مدیریتی صحیح یکی از ارکان اصلی موفقیت آثار باشد. »
به شدت انتقادپذیر هستم
او با اشاره به نقش رسانهها و رصد نقدهایی که روی کارهایش نوشته میشوند گفت: «به شدت انتقادپذیر هستم و نقدهای منفی و مثبت راجع به کارهایم را دنبال و با همکارانم آنالیز میکنم. البته به حواشی توجهای ندارم هرجا که نقد جای تعامل و پشتیبانی سینما و تلویزیونی بدل به مقابله بشود، آن نقد ارزشش را برای من از دست میدهد. دلیلش هم این است که ما محتوا را برای مردم میسازیم و نقد حرفهای در کنار تولید آثار و تعامل این صنوف میتواند راهگشا باشد.»
به دنبال ساخت یک مجموعه ماندگار در تلویزیون هستم
ایرج محمدی در آخر و در مواجهه با این سوال که آیا احتمال همکاری مجدد با افرادی چون رضا عطاران و ساخت سریالهای موفق دیگری وجود دارد؛ از علاقهاش برای بازگشت به تلویزیون با یک سریال جدید گفت و صحبتهایش را تمام کرد: «از شخص خاصی اسم نمیبرم چرا که هر کسی برای خودش استقلال دارد ولی درمورد خودم میدانم که به شدت علاقهمند به بازگشت به تلویزیون هستم چون هیچ رسانهای در کشور جذابیت تلویزیون را ندارد. درمورد شبکه نمایش خانگی شما نهایتا با یک میلیون تا یک میلیون و دویست هزار مخاطب طرف هستید و یا در سینما با یکونیم میلیون تماشاگر مواجهاید؛ اما در تلویزیون به یکباره بیست میلیون نفر سریال را تماشا میکنند و جدای از مسائل اقتصادی این یک لذت بزرگ است. حتی زمان پخش سریال هم برایم اهمیت چندانی ندارد چرا که کارهای رمضانی و نوروز و در مجموع سریالهای مناسبتی به اندازه کافی ساختهام و به دنبال ساخت یک مجموعه جذاب و ماندگار در تلویزیون هستم.»/2