
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ رسول کاهانی در ابتدای گفتوگو درمورد به کار بردن موضوعات مربوط به روابط زن و مرد و ارتباطات انسانی در فیلمش گفت: «بخش زیادی از این موضوعات دغدغه شخصی من است و این سئوال از ایدههاییست که مثل هر فیلمنامهنویسی ممکن است به آن فکر کنم و به نظرم رفتن به سمت چنین سوژههایی در ناخودآگاهم وجود دارد. شاید در کارهای قبلی من هم اثری نیست که مسائل مربوط به خانواده در آن نقشی نداشته باشد. این مباحث درونم شکل میگیرد و مهم میشود و هرچقدر پیش می رفتم این احساس را داشتم که باید بیشتر روی آن تمرکز کنم و وارد موضوعات دیگر نشوم. اینکه قرار است چنین راهی در کارهایم ادامه داشته باشد یا نه را نمیدانم اما در «منگی» این مسئله بسیار مهم است».
سحر عصرآزاد درمورد فرم روایی فیلم «منگی» که به صورت پلان-سکانس به ذکر نکاتی پرداخت و رسول کاهانی هم درمورد این این فرم توضیح داد: «این شیوه روایی خیلی شبیه به کارهای تئاتری است که ما در دوسه سال اخیر انجام داده ایم. به عنوان مثال در یک نمونهای از «منگی» را در صحنه تئاتر اجراکرذیم. دوست داشتم این فرم را در سینما استفاده کنم. «منگی» ادعای پلان- سکانس ندارد البته اینکه کسی ادعایش را داشته باشد هم چیز بدی نیست. به نظرم شهرام مکری که درخشان و کم نظیر است در فیلمهایش ما را با پلان-سکانسی مواجه میکند که فرم در آن اهمیت بسیار زیادی دارد. در فیلم من اما اهمیت فرم پلان-سکانس کمتر است و جنس فیلمبرداری و حرکت دوربین و روایت قصه برایم مهمتر بود».
کاهانی در ادامه گفت: «من اصلا ادعا ندارم که بگویم این قصه را فقط باید با این فرم میساختیم قطعا جنسها و فرمهای زیادی وجود دارد. دغدغهای دارم که اصلا نمیدانم درست است یا نه، ولی دلم میخواهد تجربهاش کنم و در کارهای بعدی هم دست از این برنمیدارم؛ اینکه فضایی رئالیستی و قصه گو را وارد فرم های مختلف کنیم. معمولا اینگونه است که چنین قصه هایی را به رئالیستیترین شکل ممکن میسازند، اما من این آزمایش را کردم که با فیلمنامه ای کاملا ناتورال وارد فرم شوم در حالی کارم تحت تاثیر فرم هم قرار نگیرد. احساس میکنم «منگی» تجربه موفقی در این راه بوده است، اما نمی دانم به طور کلی برای همه کارها میتوان از این فرمول استفاده کرد یا اصلا روش غلطی است؟!»
رسول کاهانی: «منگی» ادعای پلان- سکانس ندارد البته اینکه کسی ادعایش را داشته باشد هم چیز بدی نیست. اما در فیلم من اهمیت فرم پلان-سکانس کمتر است و جنس فیلمبرداری و حرکت دوربین و روایت قصه برایم مهمتر بود
سحرعصرآزاد در ادامه از کاهانی درمورد بازی با زمان پرسید و کاهانی پاسخ داد: «من نسبت به هیچ فرمی دافعه ندارم و دوست دارم همه را تجربه کنم حالا یک جایی این تجربه خوب از آن درمی آید یک جایی هم خوب نمیشود و توی ذوق میزند. یک بخش مهمی از رسیدن به بازی زمانی مربوط به فیلمنامه است؛ اینکه با فیلمنامه ۳۰-۴۰ دقیقه ای فیلمی ۸۰ دقیقه ای بسازی و احتمالا برای رسیدن به چنین چیزی مجبور به بازی با زمان میشوی! در کارهای تئاتری اخیرم هم این مسئله را داشتهام و سعی کردم خیلی وارد فضاهای عجیب نشوم و ساده فلاشبک و فلاش فوروارد را به کار ببرم. برایم جذاب است که با چرخیدن دوربین همان بازیگر نقطه قبل از چرخش حس و حالی دیگر را مقابل دوربین بازی کند و فکر کنم برای هر بازیگری هم این کار جذاب است. این ایده شاید تکراری باشد، اما برای من نو بود. ایده از اینجا آغاز شد که فکر کردم چطور میتوانم با فیلمنامه ای ۳۰-۴۰ دقیقه ای فیلم بلند بسازم؟»
رسول کاهانی در پاسخ به سوالی درمورد دکوپاژ فیلم و اینکه چقدر از قبل طراحی شده بود توضیح داد: «دکوپاژهایم آهنین نیستند و زیاد تغییر می کنند. دوستانی که در پلاتو تمرین میکنند از تغییر نمیترسند که تئاتری ها اینگونهاند. در مورد فیلم «منگی» شاید ۳۰ درصد دکوپاژها در صحنه تغییر کرد و ۷۰ درصد باقی مانده را از قبل براساس لوکیشن و فیلمنامه تعیین کرده بودم. البته دکوپاژ ما کامل نوشته شده بود ،اما اگر صد در صد دکوپاژم هم تغییر میکرد، نمیترسیدم».
او در ادامه درمورد تمرینات قبل از فیلمبرداری گفت: «ما تقریبا تمرین زیادی نداشتیم و فقط خوانش متن بود و به قول تئاتریها تمرین سرپا نداشتیم و کلا ده روز در لوکیشن بودیم و چهار پنج روز تمرین بود و بعد از آن ضبط شروع شد. دو روز اول ضبط هم به نوعی تمرینی بود. همکاری خوبی در گروه بود و بیشتر دوستانم در این فیلم کار اولی بودند و انرژی زیادی داشتند».
سحر عصرآزاد در ادامه ضمن اشاره به اینکه ضعف و نقصانی چشمگیری در «منگی» به عنوان کار اول کاهانی نمی بیند، درمورد تعداد بازیگران و سختی چنین کاری پرسید و کاهانی گفت: «فیلمنامه را بارها نوشتهام و نگرانی از این کار نداشتم. وقتی به کار دقت میکردم میدیدم که گاهی نیاز است بازیگر تازهای در صحنه ای حاضر شود. من روی فیلمنامه سختگیرم و بارها آن را بازنویسی میکنم و وقتی سر صحنه می روم تغییرات اندکی روی کار می دهم. ذر فیلم «منگی» با ۹۰ درصد ذهنم کارگردانی کردم و روی فیلمنامه به قطعیت رسیده بودم و هنوز هم نگاهم همین است هرچند نقدهایی روی «منگی» باشد. فکر میکنم کاراکترها در این فیلم نه زیادند نه کم و شخصیتی نیست که بتوان آن را از فیلم حذف کرد».
کاهانی در پاسخ به سوالی درمورد انتخاب بازیگرانی ناشناخته که دیدگاهی از پیش تعیین شده در ذهن مخاطب ندارند گفت: «من از انتخاب این بازیگرها خیلی راضی هستم به این دلیل که بسیار همراه بودند و نگران تغییرات نبودند. شاید من گاهی یک ربع به شروع رکورد میزانسی را تغییر می دادم و این در فیلمی پلان-سکانس اتفاقی است که شاید بازیگر را نگران کند، اما آنها واقعا با ایده ها همراه بودند. ما بازیگران این چنینی کم نداریم و کارگردانان آنها را نمیبینند. اگر در پلاتوهای تهران بگردی میتوانی حداقل هفت-هشت بازیگر درجه یک پیدا کنی. بازیگرانم اصلا یکدیگر را نمیشناختند و از همان ابتدا با هم همراه شدند و برای خودم هم جذاب بود و کاری کردند که برای کارهای بعدی هم دلم بخواهد به سمت بازیگران این چنینی بروم.
عصرآزاد: معتقدم وضعیت خوبی بر سینمای حرفهای حاکم نیست و ذائقه مخاطب اینطور عادت داده شده که فیلمهای پرفروش تنها از یک فرمول خاص تبعیت میکنند. این خوراک به مخاطب داده شده و مخاطب هم خوراک سهل الوصول را گرفته و ما به اینجایی که میبینیم رسیدهایم!
عصرآزاد در ادامه استفاده از بازیگران تکراری در فیلمهای سینمایی را نقد کرد و کاهانی افزود:« همیشه بازیگرانی هستند که برای کارگردان کار کردن با آنها جذابیت دارد. خیلی خوب است که مخاطبان را به سمتی ببریم که فیلم بدون بازیگر چهره هم فیلم را دوست داشته باشند و مخاطب آن شوند و فیلم هم جزو پرفروشها شود. اگر مخاطب به این مسئله عادت کند و برنامه ریزی چندساله انجام شود، به نتیجه می رسد و در سالهای اخیر به کرات دیدهایم که دوستان تئاتری در فیلمها چطور درخشیدهاند و دیده شدهاند».
عصرآزاد در ادامه افزود: «من به عنوان منتقد معتقدم وضعیت خوبی بر سینمای حرفه ای حاکم نیست و ذائقه مخاطب اینطور عادت داده شده که فیلمهای پرفروش تنها از یک فرمول خاصی تبعیت میکنند. این خوراک به مخاطب داده شده و مخاطب هم خوراک سهل الوصول را گرفته و ما به اینجایی که می بینیم رسیدهایم!»
کاهانی هم در ادامه ضمن اشاره به فیلمهای تجربهگرا و قوی در جشنواره فیلم فجر سال گذشته گفت: «چند فیلم مثل «تومان»، «پوست» و… فیلمهایی بودند که من اگر تعریف کنم سلیقه شخصیام می شود، اما حقیقتا فیلمهای بینظیری بودند و می دانم اگر وارد پروسه اکران شوند حتی در شرایط کرونا، آنقدر جذاب هستند که تماشاگری که هرمدل فیلمی را میبیند، دوست دارد چنین فیلمهایی را هم تماشا کند».
کاهانی در پایان در مورد هنروتجربه گفت: «امیدوارم سالهای سال هنروتجربه باقی بماند. شاید خود دست اندرکاران هنروتجربه ندانند چقدر فیلمساز جوان هستند که برای این گروه فیلم میسازند. هنروتجربه امروز تماشاگران جدی زیادی دارد. اصلا اتفاقات سینمایی که در موردش حرف می زنیم میتواند از منشا هنروتجربه آغاز شود. امیدوارم دوستان به این گروه کمک کنند. واقعا از هنروتجربه متشکرم و به نظرم سینمای امروز ایران به هنروتجربه مدیون است. خواهش میکنم سینماها و تئاترها را باز کنید و این کار کم خطرتر از خیلی کارهای دیگر است. گروههای زیادی نمایش آماده دارند و فیلمهایی هم هستند که قرار است اکران شوند و همه منتظر بازگشایی سینما و تئاتر هستند. تصمیم گیران در این شرایط بهتر است هوای ما را هم داشته باشند».