
به گزارش خبرگزاری برنا از قزوین؛ ماجرای آدمهای مختلف و حضور گاه و بیگاهِشان در گلزار شهدا و نشستن و ساعتها دردِ دل کردن با شهدا، قصه ای است که در زندگی خیلی از آدم های دوروبرمان جاری و ساری است.
قصه ای که خمیرمایه ی کتاب «الضاریان» شده است تا پاسخی باشد به پرسش های همه ی آنهایی که در گلزار شهدای قزوین قدم زده و با سنگ قبری مواجه شده اند که گویا دلیلی برای عوض نکردنش پس از دهها سال وجود دارد.
کتاب الضاریان، مجموعه ی سرگذشت و خاطرات مرتبط با یکی از شهدای مظلوم این عملیات است که اگر چه سالها پیکر مطهرش در امالرصاص عراق برجای ماند و سرانجام نیز مشتی از استخوانهایش به خاک سپرده شد، اما یکی از هزاران هزار امامزادگانی شد که معجزاتش نشانه ی رهروی شان در راه امام شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است. معجزاتی که خمیر مایه ی همه ی شهداست به شرطی که آنها را فهمیده و باور داشته باشیم.
کتاب الضاریان به قلم حسن شکیب زاده و در 136 صفحه و شمارگان1100 نسخه، توسط انتشارات «رویای آبی» و همزمان با چهارم دی ماه، سالروز عملیات کربلای چهار که منجر به شهادت دهها تن از رزمندگان استان قزوین شد، منتشر و در دسترس عموم قرار خواهد گرفت.
این کتاب شامل خاطرات همسنگران، دوستان و بستگان، دست نوشته ها و وصیتنامه، همراه با تصاویر و اسناد مرتبط با شهید محمد انصاریان می باشد که بیست و پنجم تیر ماه سال ۱۳۴۹ در شهر قزوین به دنیا آمد و در حالی که دانشآموز سال سوم متوسطه در رشته اقتصاد بود، از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و سرانجام نیز روز چهارم دی ماه سال ۱۳۶۵، در امالرصاص عراق به شهادت رسید و پس از تفحص پیکر مطهرش پس از ده سال، در سال ۱۳۷۵ در گلزار شهدای قزوین به خاک سپرده شد.
در مقدمه ی کتاب الضاریان آمده است: طی سالیان دور و دراز در گلزار شهدا، شاهد حضور افراد مختلفی بر روی قبور شهدا بودم. به خصوص آدمهایی که هیچ ارتباط نَسَبی و سَبَبی با شهید و خانوادهاش ندارند. آنها وقت و بیوقت میآیند و سر مزاری و در کنار شهیدی، گاهی ساعتها مینشینند و با مرادشان نجوا میکنند. نجواهایی که معتقدند فقط شهدا میشنوند.
روزهای اولیه که با این صحنهها روبهرو میشدم، برایم معما شده بود. معمایی که توانستم پاسخش را خیلی زود بیابم. آن هم از ایما و اشارات نابی که خود شهدا در فضای معنوی گلزار مطهرشان پراکنده میساختند.
کسانی که اعتقاد راسخی به شهدا دارند، براساس اعتقادات و باورهای عمیق فرهنگی و دینی خود، شهدا را همانند امامزادگان عشق ستایش کرده و بسیاری از مسائل و مشکلات روزمرهی خود را با آنها در میان میگذارند. و از قِبَل آن نیز حکایتها دارند که هر یک در جای خود شنیدنی و خواندنی است.
شهیدِ وارسته، محمد انصاریان هم از آن دست شهدای جاویدی است که مشتاقان بسیاری درددلهایشان را به او میگویند و خواستهها و مشکلات دنیوی و اخروی را با او در میان میگذارند. همانند نمونههای کوچکی که در ادامهی همین کتاب آمده است.