به گزارش برنا، «اروپا از دوران ناپلئون» که تاکنون دهها بار در انگلستان و دهها بار در امریکا تجدید چاپ شده است، اکنون یکی از کتابهای مرجع درباره تاریخ اروپای مدرن بهحساب میآید. این کتاب بر اساس این اعتقاد نوشته شده که اروپای پس از ۱۷۸۹ را فقط با پژوهش در نیروهای فراگیری میتوان درک کرد که در طول زمان بر شکلگیری اروپای مدرن از بریتانیا تا بالکان تأثیرگذار بودند.
بنابراین، دکتر تامسن بر عواملی کلی نظیر رشد جمعیت، صنعتیشدن، توسعهی ماوراء بحار، دموکراسی و سوسیالیسم، ناسیونالیسم، روابط میان جنگ و انقلاب تأکید میگذارد. او این عوامل کلی را، نه کشور به کشور، بلکه مرحله به مرحله مورد بررسی قرار میدهد تا شکلگیری تمدن اروپایی در طول یک قرن و نیم را به صورت کلی پیوسته به ما بنمایاند.
حاصل کار تاریخیست با تمام جزئیاتی که سهمی بسزا در شکلگیری اروپای مدرن داشتهاند و طرح کاملی را از گذشته پیش چشم خواننده میآورند. مجله اکونومیست درباره این کتاب نوشته است: «باید امیدوارم باشیم که این کتاب راه خودش را به قفسهی کتابخانههای مهم همهی مردان و زنان هوشمندی که فکر میکنند و میخوانند باز کند.»
این کتاب، دربارهی تاریخ یک قرن و نیم اروپا، بر اساس دو اصل نوشته شده است. اصل اول این است که پژوهش در تاریخ عمومی باید درگیر بافتی شود که فرایندهای تاریخی به وجود میآورند. قطعاً اگر چنین پژوهشی بخواهد برای خوانندگان آگاهیبخش باشد بایستی به دنبال فهمپذیرکردن فرایندهای تغییر تاریخی برود. چنین متنی باید رابطهی متقابل میان شرایط، وقایع، شخصیتها و اندیشهها و نیز ارتباط درونی وقایع را آشکار کند. در این کتاب کوشش شده است تا حد مقدور این مسئله روشن شود که چگونه و چرا پیامدهایی معین از تقارن خاص شرایط مادی و اراده انسان برآمده است. اصل دوم این است که تغییر تاریخی چیزی فراتر از «لعنتی افزون بر لعنتی دیگر» است و از نظر نویسنده این کتاب تاریخ اروپا در کنار هم نهادن تاریخهای جداگانهی کشورهای جدا و ملتهای جدا نیست. اشتراک کشورهای اروپایی در میراث تاریخیشان چنان زیاد است و این کشورها کنش و واکنشی چنان مدام و پیوسته داشتهاند، و چنان از عقاید و نهادها و زندگی اجتماعی همدیگر الگوبرداری کردهاند که میتوان بخش اعظم داستان گذشتهشان را چنان بازگفت که داستان به هم پیوستهای باشد. این کتاب چون بر اساس این دو اصل نوشته شده است، ساختار و شیوه کتاب را وحدتهایی زمانی و مکانی معین کرده است که در هر نسلی و از نسلی به نسل دیگر بیشترین اهمیت را داشتهاند. نویسنده این کتاب علاوه بر استفاده از هنر داستانگویی و قدرت توصیف، سعی کرده است از فنون تحلیل، توضیح، و تفسیر هم استفاده کند تا بتواند از دل توالی وقایع و از دل شناخت ما از تأثیرات این وقایع بر سرنوشت آدمیان، فهم عمیقتری راجع به چگونگی رخ دادن این وقایع بیرون بکشد.
دیگر کتابهای دیوید تامسن، تاریخ جهان از ۱۹۱۴ تا ۱۹۶۱ (۱۹۶۳)؛ دموکراسی در فرانسه از ۱۸۷۰ (۱۹۶۴)؛ انگلستان در قرن نوزدهم، و انگلستان در قرن بیستم (تاریخ انگلستان در مجموعه پلیکان، جلد هشتم و نهم) هستند. تامسن علاوه بر نوشتن کتاب، در روزنامهها هم دربارهی مسائل سیاسی جهان مدرن مطلب مینوشت و گاهی در برنامههای رادیویی هم شرکت میکرد. زمانی گفته بود: «من از درسدادن، سخنرانی، و نوشتن لذت میبرم؛ زندگی دانشگاهی زندگی پرمشغلهای است اما در ضمن زندگی شاد و خوبی هم هست؛ معتقدم پژوهش در تاریخ بهترین نوع پژوهشی است که در جهان مدرن به تفکر عمیق و آزاداندیشی مدد میرساند.»
دیوید تامسن در ۱۹۷۰ در سن پنجاهوهشت سالگی درگذشت.
کتاب دو جلدی «اروپا از دوران ناپلئون» با ترجمه احمد علیقلیان توسط نشر نی در 1472 صفحه به چاپ رسیده است.
بخشهایی از کتاب «اروپا از دوران ناپلئون»:
این اصل دوّم این است که تغییر تاریخی، همان گونه که شاعر بزرگ انگلیسی، جان میسفیلد، می گوید، چیزی فراتر از « لعنتی افزون بر لعنتی دیگر » است، پس اروپا هم چیزی فراتر از « کشوری ملعون افزون بر کشور ملعونی دیگر » است.
یچ مورخی نمی تواند فکر این را بکند که تاریخ جداگانه همه چهل و هشت ایالت را جمع و برهم انبار کند و بعد همه را به هم بدوزد و بگوید این « تاریخ ایالات متحده » است؛ و تاریخ های محلّی کانتی ها و باروهای انگلیس را هم نمی توان به چشم مجموعه ای تحت عنوان « تاریخ انگلستان » نگریست. اگرچه کشورها و ملت های اروپایی هیچ گاه، و شاید بتوان گفت متاسفانه، در چارچوب یک ساختار حکومتی واحد، مثل ایالات متحده امریکا یا نواحی متحد انگلستان، قرار نداشته اند، به هرصورت اشتراک شان در میراث تاریخی چنان زیاد است و کنش و واکنشی چنان مدام و پیوسته داشته اند، و چنان از عقاید و نهادها و زندگی اجتماعی همدیگر الگوبرداری کرده اند که می توان بخش اعظم داستان گذشته شان را چنان بازگفت که داستان به هم پیوسته ای باشد.
شکل گیری اروپا را در صورتی می توان بهتر فهمید که ملت ها را در گروه های مشخص بگنجانیم. مبنای این گروه بندی نه اتحادهای دیپلماتیک موقتی، بلکه نیروهای تغییری است که این کشورها در زمان معینی مشترکا در معرض تاثیر آن ها قرار گرفته اند. جغرافیا و رشد اقتصادی ممکن است ملت ها را در گروه بندی هایی معنادارتر و مهم تر از گروه بندی دیپلماتیک یا سیاسی قرار دهد. امّا در درازمدت حتی این گروه بندی ها یا معنا و اهمیت آن ها تغییر می یابد. تا ۱۸۵۰، مردم ایتالیا و آلمان، هردو، با مردم اروپای شرقی به لحاظ مرحله خاص رشد سیاسی و اقتصادی شان نزدیکی بیش تری داشتند؛ اما از ۱۸۷۱ به بعد هردو به ملت های اروپای غربی نزدیک تر شدند، یعنی به جای اتریش مجارستان، روسیه، یا عثمانی به بریتانیا و فرانسه و بلژیک نزدیک تر شدند.