مشاوره فرمانده کل سپاه:

سردار سلیمانی داعش را نه تنها زمین گیر بلکه منهدم کرد/ داعشی‌ها تا ۳۵ کیلومتری مرز خسروی آمده بودند/ سردار سلیمانی در جنگ ۳۳ روزه مشاوره‌های خوبی به حزب‌الله دادند

|
۱۳۹۹/۱۰/۱۲
|
۰۵:۰۰:۵۳
| کد خبر: ۱۱۱۳۰۰۰
سردار سلیمانی داعش را نه تنها زمین گیر بلکه منهدم کرد/ داعشی‌ها تا ۳۵ کیلومتری مرز خسروی آمده بودند/ سردار سلیمانی در جنگ ۳۳ روزه مشاوره‌های خوبی به حزب‌الله دادند
مشاوره فرمانده کل سپاه گفت: سابقه درخشان در دفاع مقدس در مقابله با اشرار، راهزن ها و قاچاقچیان کم کم خاطرات خوبی را در اذهان باقی گذاشت خصوصا این که، سردار سلیمانی داعش را نه تنها زمین گیر بلکه منهدم کردند.
به گزارش برنا؛ متن کامل مصاحبه «محمد اسماعیل کوثری»، مشاور فرمانده کل سپاه، به شرح زیر است:
 
از دوران دفاع مقدس با حاج قاسم سلیمانی رفاقت داشتم
 
دلیل محبوبیت سردار سلیمانی در میان مردم چیست؟
 
محبوبیت حاج قاسم و ابومهدی المهندس و یارانش به اخلاص، صداقت و پاکی آنها برمی گردد. از دوران دفاع مقدس با حاج قاسم سلیمانی رفاقت داشتم و نسبت به ایشان شناخت پیدا کردم. شهید سلیمانی از همان زمان که وارد بحث دفاع مقدس و سپاه شدند خود را رها کردند و کار جهادی را به معنای واقعی بدون وقفه در طول 8 سال دفاع مقدس با مسئولیت، فرمانده لشکر 41 ثارالله آغاز کردند و پس از آن هم به دلیل، همجوار بودن با استان سیستان و بلوچستان و مرز افغانستان و پاکستان در آنجا مشغول فعالیت شدند، زیرا در آنجا اشرار و قاچاقچیان زیادی تردد داشتند و حاکمیت شرورانه ای در آنجا بوجود امده بود، به همین دلیل سردار سلیمانی مسئولیت پیدا کردند تا با نیروهای خود و نیروهای بسیجی این موضوع را جمع و جور و اشرار را تعیین تکلیف کنند.
 
با سبک برخورد بسیار خوب شهید سلیمانی اشرار فهمیدند ایشان با کسی رودربایستی ندارد. پیغام می فرستادند که بیایید، ما برایتان عفو بگیریم اما اگر دست برندارید و ادامه دهید در منطقه و برای مردم منطقه ناامنی ایجاد کنید بدانید که با شما برخورد می کنیم. تجربه سردار سلیمانی در مدیریت و فرماندهی در 8 سال دفاع مقدس ارزشمند بود. 

مدیریت و فرماندهی که در دفاع مقدس داشتند را در منطقه جنوب شرق ایران پیاده کردند و در مقاطع مختلفی به تهران دعوت و جلسات مختلفی در نیروی زمینی سپاه برگزار می کردند. این کسب تجربه، آگاهی و شناختی که سردار در صحنه جهاد پیدا کرده بودند باعث شد که در بیرون از محدوده جغرافیایی خودمان نیز موفق باشد، بعد از پذیرش قطعنامه، حضرت آقا به عنوان فرمانده معظم کل قوا فرمان نیروی قدس و نیروی بسیج را صادر کردند و نیروی قدس تقویت شد و در سال 76 از سردار خواسته شد  که به نیروی قدس بیایند.

زمانی که سردار سلیمانی به نیروی قدس آمدند در میادین مختلف درگیری های شدیدی را شاهد بودیم، ایشان با مسئولیتی که داشتند بدون کوچکترین ناراحتی از اینکه دائما این طرف و آن طرف می رفتند، حضور پیدا کرده و استعداد ذاتی خود را نسبت به گذشته بهتر بروز دادند. اخلاق حسنه و رفتارهای بسیار خوبی که داشتند بسیار با اهمیت بود خصوصا در جنگ 33 روزه، ایشان مشاوره هایی به بچه های حزب‌الله می دادند. 
 
توضیحاتی درباره نقش سردار سلیمانی در زمینه مبارزه با داعش بفرمایید؟
 
حضور سردار در مقابله با داعش که یک جنایتکار وحشی بود مورد توجه مردم دنیا قرار گرفت. داعش با تبلیغات وسیع  خیال می کرد کسی حریفش نمی شود. انسان هایی که با وحشی ترین و شدیدترین وضع با مردم برخورد می کردند و  جنایت های خود را در فضای مجازی به انتشار می گذاشتند که مردم ببینند، وحشت کنند تا حاکمیت در سوریه و عراق را برای خود قطعی کنند اما حاج قاسم با تدابیر دقیق و براساس تدابیر مقام معظم رهبری به مقابله با آنها رفتند. حاج قاسم با نیروهایی از کشورهای دیگر مانند افغانستان، پاکستان، یمن، عراق و خود سوریه با انجام عملیات، مناطقی که توسط داعشی ها اشغال شده بود را پس گرفتند و بیان کردند که ما کاری می کنیم تا در سه ماه آینده دیگر چیزی به عنوان داعش که بخواهد دولت شام و عراق را تشکیل بدهد، باقی نماند.
                          
سردار سلیمانی داعش را نه تنها زمین گیر بلکه منهدم کرد 

سابقه درخشان در دفاع مقدس در مقابله با اشرار، راهزن ها و قاچاقچیان کم کم  خاطرات خوبی را در اذهان باقی گذاشت خصوصا این که، سردار سلیمانی داعش را نه تنها زمین گیر بلکه منهدم کردند، این مسئله مورد توجه خیلی از مردم نه تنها ملت ایران بلکه کشورهای مختلف قرار گرفت. در همان مقطع نماینده مجلس بودم، کمیسیون امنیت ملی برای بررسی وضعیت به سوریه و عراق رفت و از نزدیک با نظرات میدانی  شاهد بودیم که کار بزرگی توسط ایشان صورت گرفته بود و محبوبیتی که داشت دو چندان و گسترده شد.

در صحبت های خود به سفر به سوریه و عراق اشاره کردید، خاطره ای از این سفر در حضور سردار سلیمانی دارید؟

                             کف هواپیما با سردار سلیمانی جلسه گذاشتیم

در سفری که از سوریه برمی گشتیم ایشان چند صندلی جلوتر نشسته بودند که درخواست کردند الان بهترین فرصت برای برگزاری یک جلسه است. کف هواپیما جلسه گذاشتیم تا مشکلات ایشان را بشنویم و پیگیری کنیم. جلسه خودمانی بود و ایشان هم در مدت یک ساعت و خورده ای که از دمشق به تهران رسیدیم گفت و گو کردند. این نشان دهنده حساسیت و پیگیری های مستمر و برخوردهای مناسب ایشان است، نمایندگان خیلی این برخورد برایشان خوشایند بود. چند ماه قبل از شهادتشان بود که به یکی از شهرستان های استان کرمان دعوت شده بودیم اتفاقی در هواپیما  همسفر بودیم، باز هم گفتند که یک گوشه ای بنشینیم و مطالب را با هم در میان بگذاریم.  زمانی که به کرمان رسیدیم ایستادند تا آخرین لحظه که ماشین بیاید. این محبوبیت و برخوردها همین طوری به دست نمی آید و ایشان فرمانده ارشد شناخته شده ای بودند. در همان سفر همانطور که در بیرون از محدوده سالن انتظار قدم می زدیم، شاید 15 و 16 نفر از تاکسی داران و راننده های تاکسی آنجا جمع بودند، ایشان با یکی به یکی آنها روبوسی کرد و حالشان را پرسید، این یعنی عمل خالصانه و عمل صادقانه. ارتباط و اخلاقشان بسیار بسیار عالی بود در هر جایی که حضور پیدا می کردند با رفتار خوش باعث جذب مردم می شدند.

خاطره زیاد است؛ در عملیات متعددی با هم بودیم. در اصل خادم لشگر 27 تهران بودیم و ایشان هم برای کرمان و سیستان و بلوچستان بودند. در عملیات کربلای یک در مهران ایشان در یک منطقه دیگر  بودند اما یک روز صبح به خط آمدند،  سلام و علیک کردند و گفتند موتور دارید، گفتیم بله. گفتند با سعید به خطی که دیشب گرفتیم می‌رویم. دائم در جنب و جوش بودند؛ یادم هست 4 نفری با هم رفتند و من ماندم در خط که کارهای خودمان را انجام بدهم، با حاج رضا دستواره و سعید مهتدی و سعید سلیمانی دو موتور برداشتند و رفتند، بعد از چند دقیقه دیدم 4 تایی پیاده برمی گردند با رنگ پریده عین گچ، گفتم چه شده، اسلحه هم نبرده بودند، تعریف کردند که یک ستون عراقی مسلح جلوی آنها سبز شده، همین که می خواستند با موتورها دور بزنند، زمین خوردند و موتورها را رها کرده بودند البته عراقی ها با اینکه مسلح بودند دستگیر شدند. 

دلیل محبوبیت سردار سلیمانی در میدان جنگ چه بود؟

سردار سلیمانی هیچ گاه نمی گفتند که فرمانده لشگر هستم. همیشه در کنار بچه‌ها حضور پیدا می کردند و در نهایت این باعث می شد که نیروهای در خط  زمانی که می دیدند، فرمانده لشگرشان به نقطه درگیری با دشمن  آمده روحیه می گرفتند. در تلویزیون می بینید که در وسط بیابان نماز جماعت می خوانند یعنی با اینکه دشمن آنجا بود اما نماز را واجب تر می دیدند، یا مثلا حضور در میان رزمنده های عادی، این خودش خود به خود باعث محبوبیت می شود و نیروها می دانستند که باید حرف فرمانده را گوش بدهند. مثلا اگر حاج قاسم تکبر به خرج می دادند، نیرو  فکر می کرد که او به فکر خودش است. در صورتی که نظارت ها در دفاع مقدس بسیار زیاد و باعث روحیه دادن به رزمنده ها بود. نمی شود مدیریت موفق داشت ولی از دور مدیریت کرد، بچه هایی که با ایشان کار می کردند آنها انتقال دهنده فرهنگ خاکی بودن ایشان به عقبه می شدند.
 
آیا حاج قاسم سلیمانی فقط برای امنیت ایران می جنگید؟
 
انقلاب اسلامی در درجه اول می گوید که مسلمانان وحدت پیدا کنند. در درجه دوم مستضعفین جهان هستند چه مسلمان باشند چه نباشند. سوم کسانی که تحت ظلم ظالمین قرار گرفتند، لذا حاج قاسم یا جمهوری اسلامی هیچ زمان خود را محدود نمی‌کنند اما اینکه ایران بخواهد چشم داشتی به یک وجب از خاک کشورهای دیگر داشته باشد اصلا و ابدا. ما پیام خودمان را می رسانیم و اگر آنها کمک بخواهند کمک می کنیم ولی اگر نخواهند، نمی توانیم وارد کشور ثالث شویم. سوریه و عراق از ما کمک خواستند زیرا دیدند در برابر جنایت هایی که می شود نمی توانند، مقاومت انجام دهند و از نیروهای دیگر کمک خواستند تا آنها را بیرون کنند. داعش 78 کشور را فریب داد و افراد زیادی را به این جبهه کشاند به این بهانه که می خواهیم، دولت اسلامی شام و عراق را تشکیل دهیم، دروغ می گفتند داعش یعنی دولت اسلامی عراق و شام و این به اصطلاح دروغ گفتن بود.

                            سردار  قاآنی راه سردار سلیمانی را ادامه می دهد

به نظر شما هستند کسانی که بخواهند راه شهید سلیمانی را ادامه دهند؟

بله. در زمان دفاع مقدس خیلی ها مانند حسن باقری، حاج احمد متوسلیان و... دانشجو بودند اما به فرمان حضرت امام آمدند. حاج همت، حسین خرازی، احمد کاظمی، باکری و عزیزان ارتش که بحث آنها جایگاه خودش را دارد. قبل از انقلاب بر علیه طاغوت و استکبار مبارزه کردند و همین باعث شد که به اصطلاح آب دیده شوند و شهید شدند. حاج قاسم جای این ها را گرفت، خدا روحش را شاد کند. شهادت ایشان هر چند ضربه سنگینی برای ما بود اما با این حال برادر عزیزمان آقای قاآنی هستند. سردار قاآنی حتی دو سه سال زودتر از حاج قاسم در نیروی قدس سپاه بود یعنی کاملا مسلط هستند اما هر عزیزی جای خودش را دارد. فرمانده کل در اصل خود مقام معظم رهبری هستند باید بگوییم که سردار قاانی دقیقا همان سیاست ها را  دنبال می کند.

حاج قاسم شناختی از سوریه، عراق و لبنان داشتند. خیلی از بچه های عراق را در زمان جنگ شناختیم در قالب لشگر 9 بدر، یعنی یک سری از مجاهدین عراقی بودند و یکسری هم معاندین، کسانی که پشیمان و اسیر شده بودند و داوطلبانه به این جمع آمدند لذا از همان موقع آنها را می شناختیم و این شناخت باعث شد که مسائل منسجم و سازماندهی شوند و برای انجام عملیات آماده شوند. در هر جایی رییس یا مدیر یا فرمانده در اصل، محور کار است هر چقدر آن فرمانده تدبیر دقیق تری انجام بدهد و خودش هم پای عملش بایستد، قطعا موفقیت بیشتر است، حاج قاسم در آنجا ایستادند اما تدبیر مقام معظم رهبری بسیار بالا بود اینکه می فرمودند به نیروهای مسلح سریع دستور بدهید به این علت که داعشی ها تا 35 کیلومتری مرز ما از غرب کشور یعنی مرز خسروی آمده بودند، این شد که ایشان دو تدبیر کردند یک اینکه به نیروهای مسلح گفتند سریع بروید و جلوی آنها بایستید و بگویید از اینجا جلوتر بیایید با ما طرف هستید و با آنها مقابله کنید.

دوم اینکه پیامی که داده شد به جناب آیت الله سیستانی این بود که از مردم و جوانان خواستند تا به صحنه بیایند و آمدند، اینجا بود که مسئولین حشدالشعبی در عراق هم به میدان آمدند. این افراد را سازماندهی کردند، آموزش دادند و داعش را گرفتند و بعد هم طراحی شد تا آنها را از مناطق تحت تصرف بیرون کنند. تدبیر بسیار مهم است، روحیه فرمانده بسیار مهم است، حضور خیلی مهم است که حاج قاسم به لطف خدا این خصوصیات را داشتند و باعث موفقیت شدند. تدبیر سردار سلیمانی این بود که به صحنه بروند، زمین را ببینند و بعد طراحی کنند. حاج قاسم همواره نوک پیکان بودند ایشان تاب و تحمل دشمن را نداشتند بنابراین دشمنان در نیمه شب این جنایت را انجام دادند که انشاالله به موقع انتقام خون ایشان از مسببین گرفته می شود. 6

نظر شما