به گزارش برنا؛ استقلال این روزها اسیر حاشیههای خودساخته شده است. حاشیههایی که بعد از بازی با نساجی مازندران و توسط چندتن از بازیکنان قدیمی این تیم رقم خورد و این تیم را به دردسر انداخت. بازیکنان استقلال در شرایطی بعد از بازی با مازنیها به مسایلی مثل حضور نیافتن مدیران استقلال در تمرین و کیفیت غذا و مشکلات مالی و تصمیمهای کادر فنی اعتراض کردند که هفته بعد فینال نیم فصل اول را پیشرو داشتند.
استقلال بعد از برد مقابل نساجی و تثبیت جایگاهش در صدر جدول باید به اصفهان میرفت تا مقابل سپاهان قدرتمند محرم نویدکیا قرار بگیرد و برای ماندن در صدر بجنگد اما آبیپوشان در میکسدزون بعد از بازی با نساجی مازندران در فینال نیم فصل بازنده شدند نه در مستطیل سبز ورزشگاه نقش جهان. همان بازیکنانی که به وضعیت باشگاه معترض بودند و با مصاحبههای جنجالیشان در صدر اخبار قرار گرفتند در بازی با سپاهان هیچ نشانی از بازیکنان هفتههای قبل نداشتند و به وضوح مشخص بود تمرکز ندارند.
این درحالی است که طبق عرف حرفهای فوتبال بازیکنی که با یک باشگاه قرارداد میبندد و پول حرفهای میگیرد باید رفتار حرفهای هم داشته باشد و اگر مشکلی با باشگاه دارد آن را در بین خبرنگاران مطرح نکند و تیم را به حاشیه نبرد اما ظاهرا فوتبالیستهای ایرانی از حرفهای بودن فقط پول گرفتن حرفهای را بلدند و بویی از سایر اصول حرفهایگری در فوتبال نبردهاند.
از طرف دیگر قطعا بازیکنی که عضو استقلال بوده قطعا با آگاهی از شرایط این باشگاهها عضو این تیم شده است. استقلال و پرسپولیس در فوتبال ایران شرایطی دارند که حتی امثال فکری و گلمحمدی هم از دوران بازیگریشان از این باشگاهها طلبکار هستند بنابراین بازیکنی که به این تیمها بیاید با شرایط آنها آگاهی داشته و میدانسته که قرار نیست مطالباتش سر موعد پرداخت شود اما ارزش پیراهن این تیمها و اعتباری که به یک فوتبالیست میدهند چند برابر مبلغی است که قرار است از باشگاه بگیرد. همین اعتبار پیراهن استقلال و پرسپولیس است که باعث شده بازیکنان این تیم زیر ذرهبین و در کانون توجهات باشند و انتظارات از آنها بالا باشد.
به همین دلیل است که وقتی بازیکنی در استقلال و پرسپولیس ذهنش را معطوف مسائل حاشیهای کند و فکر و ذکرش فوتبال نباشد افت میکند که در این صورت دود این بیتمرکزی و چرخید در گرداب حاشیه هم به چشم خود بازیکن میرود هم تیم را متضرر میکند. درست مثل اتفاقی که برای استقلال در هفته گذشته رخ داد و حاشیهها کار دست بازیکنان این تیم داد. برخی بازیکنان معترض استقلال علاوه بر اعتراض به مشکلات مالی و وضعیت باشگاه پا را فراتر نهاده و در کار کادر فنی هم دخالت کردند که این مورد دیگر در قاموس بازیکن حرفهای نمیگنجد. این توجیه که چون کادر فنی عملکرد خوبی نداشته ما هم خوب نبودیم توجیه نخ نمایی است که فقط از بازیکنان غیر حرفهای فوتبال ایران برمیآید و بس.
بازیکنانی مثل وریا غفوری، محمد دانشگر، فرشید اسماعیلی و داریوش شجاعیان بازیکنانی هستند که مدتهاست از روزهای اوج خود دور ماندهاند و نتوانستهاند کمک حال استقلال باشند اما در کمال تعجب ضعف فنی خود را به کادر فنی استقلال نسبت دادند.
عملکرد این بازیکنان در بازی مقابل سپاهان به قدری دور از انتظار بود که شائبه کم کاری آنها مطرح شد که حتی به میان آمدن این بحث برای باشگاه استقلال اسباب خجالت است.
شاید اگر بازیکنان باتجربه استقلال حرفهایتر رفتار میکردند هم نه خودشان با این همه حاشیه و اتهام بیاساس مواجه میشدند هم اینکه استقلال میتوانست عملکرد بهتری در دیدار با سپاهان داشته باشد هم اوضاعش آرامتر باشد اما حیف که حرفهایگری حلقه گمشده ستاره های فوتبال ایران است. 3