به گزارش برنا، در این برنامه فاطمه عربزاده به گفتوگو با دکتر رضا بیات، عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان، شاعر و پژوهشگر حوزه ادبیات و عبدالجبار کاکایی شاعر و ترانهسرا پرداخت.
در بخشی از این نشست مجازی، دکتر رضا بیات وضعیت شعر در دهه ۹۰ بیان کرد: مهمترین اتفاق دهه ۹۰ این است که نشر کتاب شعر سراشیبی سقوط را طی میکند. یعنی آن رکودی که در همه بخشهای جامعه است، در ادبیات خصوصاً در شعر هم هست. بر اساس آماری که از کتابخانه ملی گرفتهام، تیراژ عنوانهای شعری که چاپ میشود و عمدتا تجدید چاپ است و چاپ اول نیست، حدود ۱۰ سال است که عددش ثابت است و کمی هم عقبگرد دارد، رمان به شکل جدی رشد میکند و در این دهه تعداد عنوانهایش از شعر بیشتر شده است.
وی افزود: عمده فعالیت شاعران به فضای مجازی آمده و در فضای مجازی ما با تک بیت مواجهیم. یعنی شاعری که غزل میگوید، در اینستاگرام میخواهد غزلش را بگذارد، متن را پایین میگذارد و در جایی که میخواهد یک تصویر قرار دهد یک بیت را میگذارد. یعنی عملاً ما با تک بیت سرایی مواجه میشویم. به نظر فرم این طور است و به لحاظ محتوایی کم عمقی و بازاری بودن دیده میشود که یا با آن لایک بگیرند یا پول دربیاورند یا توجه جلب کنند. این قضیه پر رنگی است که به لحاظ محتوایی ما به یک افول جدی رسیدهایم.
در بخش دوم این نشست مجازی عبدالجبار کاکایی درباره مضامین شعر امروز بیان کرد: به اعتقاد من اگر دفترهای شعر شاعران معاصر را که به تازگی چاپ میشود، مثلا از دهه ۸۰ به بعد، تورقی کنید غالباً با تنوع قالبها مواجه می شوید. یعنی ما با شاعری مواجهیم که غزل دارد، شعر نیمایی دارد، شعر سپید دارد. این کم اتفاقی نیست. وحدت نگاه به همه قالب ها و اینکه موضوع قالب کلاً کنار گذاشته شده است، اینها تجربههای نسلها است که به دهه ۸۰ میرسد. این نقل قول از مرحوم زرینکوب است که میگوید: اگر گذشتگان ما غول بودند، ما آدم های کوتوله هم باشیم، سوار بر ان غولها هستیم، هم آنچه انان میبینند میبینیم و هم قدمی فراتر را.
وی ادامه داد: ما روی تجربه های نیما، شاملو و اخوان و اینها ایستادهایم، روی تجربههای سیاوش کسرایی، احمدرضا احمدی، یدالله رویایی ایستادهایم، روی تجربههای فروغ، سپهری و دیگران ایستادهایم. بنابراین از نسلی که در دهه ۸۰ به خلاقیت و نوعاوری و بدعت فکر میکند، توقع است که تمام این تجربهها را مد نظر داشته باشد. از چالشهای بیفایده و نقدهای بیثمر پرهیز کند. اتفاقی که به نظرم در دهه ۸۰ و ۹۰ میافتد. گرایش عمومی را به تمام قالبها، فایدهگرا کردن شعر و عقلانی شدن شعر می بینم.
کاکایی درباره اینکه توجه به زبان محاوره و زندگی معمولی در محتوا، تصویر پردازی و دغدغهها نیز میآید و شاعران از زندگی روزمره خودشان هم میگویند، گفت: از مختصات شعر محاوره این است که نسبت هایی با زندگی امروز برقرار می کند. چون دیگر ما از آن این نظام جمال شناسی شعر کهن فاصله میگیریم. تصنیف هایی که در ترانههای گلهای صحرایی و گلهای جاویدان ساخته میشد را قیاس کنید، نظام غزل دیروز بود. آنچه که بیان میشد صور زیبایی شناسی غزل کهن بود. شاید خیلی از آن موضوعات،در زندگی انسان مدرن امروزی موضوعیت نداشت. اما در شعر محاوره به ویژه بعد از دوران ترانه نوین و در دوره شعر محاوره ای که در دهه هفتاد و هشتاد مرسوم می شود نسبت مستقیمی با زندگی امروز، عناصر آن و عناصر زندگی شهری پیدا کرده و این اتفاق خوبی است.