
به گزارش برنا، ستاره فیلم زین الرافعی در نقش زین الحاجی، پسری ۱۲ ساله است که در زاغهای اطراف بیروت زندگی میکند. روایت فیلم به صورت فلاشبک (گذشته نمایی) و با تمرکز بر زندگی زین ساخته شدهاست. کارگردان فیلم نادین لبکی در نقش وکیل زین الحاجی در این فیلم بازی کردهاست، فیلمبرداری شده توسط دو فیلمبردار به نامهای کریستوفر اون و حیدر ریچاردسون انجام شده که هر دو فیلمبردار از کشورهای مختلفی هستند.
این فیلم برای رقابت در کسب نخل طلا هفتاد و یکمین جشنواره فیلم کن انتخاب شد که جایزه هیئت داوران جشنواره فیلم کن را از آن خود کرد.
زین الرافعی بازیگر نقش اول فیلم در جشنواره فیلم نیو مکزیکو عنوان بهترین بازیگر جوان و در جشنواره بینالمللی فیلم آنتالیا عنوان بهترین بازیگر را به دست آورد.
او همچنین در جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک برای عنوان بهترین اجرای یک بازیگر کاندید شد.
نادین لبکی کارگردان و نویسنده فیلم در مورد اهداف ساخت فیلم گفت:
" این کودکان در پایان هر روز، هزینههای گزاف کشمکشهای ما، جنگهای ما، سیستمهای ما و تصمیمات احمقانه ما و دولتهای ما را میپردازند. من احساس میکنم باید در مورد این مشکلات گفتگو کنیم. اگر این کودکان بتوانند حرفهایشان را با ما بزنند، چه خواهند گفت؟ به جامعه ای که آنها را نادیده گرفته چه خواهند گفت؟ "
تهیهکننده فیلم خالد مزنر (همسر نادین لبکی) برای تأمین هزینههای ساخت از وام مسکن خود استفاده کرد. زین الرافعی بازیگر نقش اول که در زمان ساخت فیلم ۱۲ سال دارد، پناهنده ای سوری است که هشت سال در لبنان در زاغه کفرناحوم در اطراف بیروت زندگی کردهاست و نام شخصیت اصلی فیلم از نام واقعی او الهام گرفته شدهاست. اکثر بازیگران این فیلم تازهکار هستند. سازندگان در توضیح دلایل این انتخاب گفتند:
" چون میخواستیم یک کشمکش واقعی را به نمایش بگذاریم "
داستان فیلم:
«زین» پسری ۱۲ ساله در یک خانوادهٔ فقیر و پرجمعیت در بیروت زندگی میکند. جوان مغازهدار محله، با خواهر ۱۱ سالهٔ زین ازدواج میکند. زین که غیرتی بوده، با خانواده درگیر میشود و خانه را ترک میکند. سپس مادری آفریقایی با بچهٔ شیرخوارش (مهاجران غیرقانونی) را پیدا میکند، راحیل و یونس. راحیل زین را به خانهاش راه میدهد، زین هم از بچهٔ او مراقبت میکند. کمی بعد، پلیس متوجه ورود غیرقانونی راحیل میشود و او را بازداشت میکند؛ زین میماند و یونس.
زین اتفاقی توی بازار از دختری میشنود که سوئد کشور رویاهاست، پس برای رفتن به سوئد، شروع به فروش مواد مخدر میکند. وقتی پول جمع کرد، یونس را به قاچاقچی میفروشد و وقتی برای برداشتن مدارک هویتی و مهاجرت به خانه بازمیگردد. آنجا متوجه میشود که خواهرش مرده، پس با خشم چاقو را برمیدارد و به همسر خواهرش آسیب میزند. زین زندانی میشود.
در زندان، زین با یک برنامهٔ تلویزیونی تماس میگیرد و سرنوشت او، مخاطبان را تحت تأثیر قرار میدهد. زین حالا در مرکز توجه رسانههاست. دادگاهی برای زین تشکیل میشود. او در دادگاه اعلام میکند که «از والدینش شکایت دارد که چرا او را به این دنیا آوردهاند و یک بچهٔ دیگر نیز در راه دارند.»
در پایان فیلم، قاچاقچیان انسان بازداشت میشوند و زین رو به دوربین لبخند میزند تا برای گذرنامهاش عکس بگیرد.