
انگلستان در اواخر دهه ۹۰ شاهد ظهور جمعیتی بود که امروزه تحت عنوان «نیتها» شناخته میشوند؛ «نیت» به افراد ۱۸ الی ۲۴ سالهای اطلاق میشود که هیچ کاری اعم از کارکردن، درس خواندن یا مهارت آموزی انجام نمیدهند. از این بابت افزایش نرخ بیکاری، مصرفگرایی، افسردگی و موارد مشابه میتواند سلامت جامعه را با تهدید روبرو کند.
"محمدرضا جاودانی" روانشناس عمومی درباره آسیبشناسی این پدیده به خبرنگار اجتماعی برنا میگوید: باورها، افکار و طرحوارههایی که مانع رسیدگی به یک هدف میشوند؛ از جمله عوامل فردی و روانشناختی هستند که وضعیت روانی «نیت»ها را تشدید کرده و تنها با مراجعه به رواندرمانگر از بین میروند.
نظام آموزشی ناکارآمد به جمعیت «نیت»ها دامن میزند
پیامدهای منفی «نیتها» فقط به هزینههای اقتصادی (که رقم قابلتوجهی نیز هست) محدود نمیشود؛ بلکه کنارگذاری یا طرد اجتماعی و سیاسی و کاهش مشارکت ایندسته از جوانان در جامعه بههمراه افزایش بیگانگی آنان با هنجارها و ارزشهای اجتماعی، زمینه را برای انحراف و ارتکاب جرائم مختلف فراهم میکند.
جاودانی ناکارآمدی نظام آموزشی را در این میان تقصیرکار میداند و میگوید: با توجه به این که مدارس، موظف به آموزش مهارت خودشناسی، شناخت علایق و استعدادها و همچنین آشنایی کودک با انواع مشاغل هستند؛ به نظر نمیرسد که مدارس، تمرکز چندانی بر این مسائل داشته باشند. از سوی دیگر اگرچه جامعه به همه مشاغل نیاز دارد، اما مدارسی که پیشرفتهتر شناخته میشوند نیز تنها بر رشتههای مطرح تمرکز دارند.
این روانشناس عمومی با بیان این که افراد فقط در چند شغل شناخته شده خلاصه نمیشوند میافزاید: با توجه به این که چرخ جامعه با همکاری همه شغلها به چرخش در میآید؛ از همین رو با مشاغل شناخته نشده هم میتوان به درآمد و زندگی مطلوب رسید. این در حالی است که مدارس حاضر نه تنها در راستای توانمندیها، استعدادها و مسیری که دانش آموز در آن مفید است فعالیت نمیکنند بلکه به خودی خود، در افزایش جمعیت «نیت»ها تاثیرگذار نیز میشوند.
«نیت»ها نتیجه قیمت گزاف تفریحات هستند
این روانشناس با بیان این که افراد «نیت» چشم انداز روشنی برای آینده خود ندارند، ادامه نمیدهد: نه تنها قیمت بالای خانه و ماشین، بلکه قیمت گزاف بسیاری از تفریحات ساده نیز به بیانگیزگی افراد «نیت» دامن میزند. به عبارت دیگر این افراد شاهد هستند که با تلاش کردن به جایی نخواهند رسید و از همین رو انگار که بر تردمیلی بیمقصد در حال دویدن هستند؛ همچنان که فرد در وضعیت «درماندگی آموخته شده» به این نتیجه میرسد که تلاش کردن، تفاوتی در وضع کنونی او ایجاد نمیکند و به تدریج به سمت ناامیدی قدم برمیدارد.
بنا بر گزارشها ۲ میلیون و ۸۲۳ هزار «نیت» در ایران وجود دارد؛ نرخ «نیت»ها برای مردان ایرانی بین سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۰ حدود ۱۵ تا ۱۷ درصد بوده، اما در زنان از ۴۷ درصد در سال ۱۳۹۴ به ۳۹ درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده است.
جاودانی با اشاره به راهکار این اختلال میگوید: آموزش و آشنایی کودک با مهارتهای زندگی و مهارت حل مسئله تا حد زیادی میتواند از بروز این وضع جلوگیری کند. مهارتهای زندگی نیز به ابزارهایی اطلاق میشود که فرد در دوران بزرگسالی با استفاده از این ابزارها شکوفایی و زندگی رضایت بخشتری را تجربه میکند.
زنان بیشتر از مردان به وضعیت «نیت» گرفتار میشوند
جاودانی با اشاره به تاثیر یادگیری مهارتهای زندگی درسنین بزرگسالی میگوید: کودکی که مهارتهای زندگی را میآموزد؛ در بزرگسالی نیز توانایی عبور از چالشهای زندگی را خواهد داشت؛ همچنان که تقویت مهارت تاب آوری به انعطاف پذیری فرد کمک خواهد کرد، مهارت تصمیم گیری نیز در جهت تشخیص تصمیم درست نقش کازبردی خواهد داشت. مدیریت و تنظیم هیجانات و اضطرابها، هدف گذاری، تفکر انتقادی، مدیریت درآمد و هزینهها از دیگر مجموعه آموزههایی هستند که باید از سوی خانواده، مدارس و دیگر نهادها پررنگ شود.
بر اساس گزارش سازمان بین المللی کار در سال ۲۰۲۲ در سطح جهانی، یک چهارم جوانان جهان معادل تقریباً ۲۳.۵ درصد "نیت" بودند. این میزان نیم درصد بالاتر از دوران ماقبل فراگیری کوید-۱۹ و معادل ۲۸۹ میلیون جوان بوده است. از هر سه جوان دو نفر زن و میزان نرخ زنان نیت در سراسر جهان، بیش از دو برابر مردان نیت است.
جاودانی در ادامه با بیان این که «نیتها» معمولاً در یک سیکل معیوب گرفتار میشوند، توضیح میدهد: این چرخه از بیهدفی آغاز شده، به احساس پوچی و افسردگی منجر و در نهایت باعث اجتناب فرد از تلاش کردن و تجربه بیانگیزگی میشود؛ مسیری که دوباره فرد را به همان نقطه ابتدایی یعنی بیهدفی بازمیگرداند.
لزوم افزایش فرصتهای شغلی برای کاهش جمعیت «نیت»ها
این روانشناس نبود فرصتهای شغلی مناسب در شهرستانها و تمرکز مشاغل در پایتخت را یکی دیگر از دلایل افزایش نیتها در کشور دانسته و میگوید: بسیاری از مراجعه کنندگان با وجود رزومه تحصیلی خوب، شغل مناسبی پیدا نکردهاند یا اگر کاری هم باشد، با حقوق پایین و امنیت شغلی بسیار کم همراه است. همین مسئله باعث سرخوردگی، افسردگی و مهاجرت قشر متخصص و تحصیلکرده به شمار میآید.
این روانشناس عمومی با تاکید بر پیاندهای این پدیده میگوید: افزایش بیکاری، اضطراب، افسردگی، کاهش ازدواج، افزایش مهاجرت و حتی افزایش جرائم میتواند نتیجه بیتوجهی به مسئله نیتها باشد. وقتی یک جوان هویت شغلی ندارد، از پس هزینههای زندگی برنخواهد آمد و نمیتواند آیندهای برای خود تصور کند، از همین رو نمیتوان انتظار مشارکت اجتماعی و تشکیل خانواده داشت.
جاودانی با اشاره به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نقش ارزشها در بازسازی روانی «نیتها» تأکید کرده و میگوید: ارزشها مثل فانوس دریایی برای زندگی هستند و جهت زندگی را به ما نشان میدهند. وقتی فرد بداند واقعاً چه چیزی برایش مهم است، تازه میتواند برای آن هدفگذاری کند. آگاهی از ارزشها، یک گام اساسی برای ساختن یک زندگی معنادار است.
وی میافزاید: ارزشهایی مثل خلاقیت، مسئولیتپذیری، مشارکت، خودکفایی یا اثرگذاری در جامعه میتوانند قطبنمای زندگی افراد باشند و کمک کنند که از سردرگمی بیرون بیایند. البته شناخت ارزشها، فرآیندی است که باید از دوران کودکی آغاز شود.
این روانشناس در پایان با تاکید بر اصلاح نظام آموزشی، افزایش فرصتهای شغلی برابر، رونق اقتصادی و آموزش علمی خانوادهها برای فرزندپروری نصریح میکند: اگر کودک مهارتهای زندگی را بیاموزد، اگر والدین به روانشناس کودک و خانواده مراجعه کنند، و اگر باورهای غلط درباره موفقیت و تلاش در جامعه تغییر کند، میتوان امید داشت که تعداد نیتها کاهش پیدا کرده و جوانان مسیرهای روشنتری برای زندگی پیدا کنند.
انتهای پیام/