به گزارش برنا؛ برنامه گفت و گو محور «شب نشینی» همچون شب های گذشته بر روی آنتن زنده شبکه جام جم رفت و در اولین بخش این برنامه علی اصغر سعد آبادی کارآفرین ایرانی به عنوان مهمان معرفی شد.
سعدآبادی که متولد سال 68 در تهران و دارای مدرک دکترای مدیریت از دانشگاه تهران است گفت: اینکه پولدار هستم یا نه سوال سختی است. آدم پولداری نیستم اما ثروتمند هستم چون پولم را سرمایه گذاری می کنم اما نه بر روی خرید املاک و امثال آن ها بلکه من پولم را بر روی مغز آدم ها سرمایه گذاری می کنم و ایده های افراد نخبه را در حوزه نوآوری اجتماعی و کارآفرینی پرورش می دهم.
وی بیان کرد: پدرم بقالی با مرام در نازی آباد بود ولی من اصلا کار کردن در کنار او را دوست نداشتم چون کودکی و نوجوانی پر شری داشتم و دوست نداشتم این ویژگی اخلاقی را در مغازه صرف کنم. در 18 سالگی پدرم را از دست دادم. بعد از سکته پدرم و فوتش مجبور شدم به مغازه بروم و تمام اتفاقات خوب، بعد از رفتن به مغازه بقالی برایم رخ داد.
این فعال حوزه کارآفرینی ادامه داد: دوست نداشتم در مغازه پدرم کار کنم؛ روز اول مغازه دچار باج گیری شدم و دخلم را زدند اما چند اتفاق بعدی که پس از این باج گیری تجربه کردم، ایده های کارآفرینی من بود. اولین ایده کارآفرینی من با دیدن یک فرد کم توان دهنی که هر روز جلوی مغازه ما می آمد شروع شد و توانستم اتفاقات خوبی را در حوزه نوآوری اجتماعی و با وام گرفتن از همین افراد رقم بزنم.
سعدآبادی ضمن تعریف نوآوری اجتماعی ادامه داد: در حال حاضر 19 دپارتمان اجتماعی داریم. نوآوری اجتماعی یعنی مشکل اجتماعی را حل کرده و از آن پول در بیاوریم برای مثال بیماران پوستی در کشور داریم که به دلیل خشکی شدید پوست نمی توانند زیر نور آفتاب حضور یابند؛ کار آفرینی برای آن ها انجام دادیم که با گیاهان مصرف کننده آب زیاد و فضای مرطوب کار می کنند یعنی هم برایشان اشتغال است و هم می توانند سلامت پوستی خود را تا حد زیادی تامین کنند.
وی اظهار داشت: در گروهمان کارآفرینی برای مخصوص سالمندان هم داریم ولی هسته اصلی کار گروه را جوان تشکیل می دهند و بسیاری از افراد از بین دانشجویان من هستند. هنرم در شبکه سازی و گرد هم آوردن انسان های نخبه تر از خودم است.
فعال حوزه کارآفرینی عنوان کرد: در حوزه کارآفرینی برخی مشکلات به بدنه دولت و برخی دیگر به فرهنگ عامه مردم بر میگردد. در کارآفرینی باید تمام پل های پشت سر خود را خراب کنیم تا بتوانیم کارآفرین موفقی شویم. برخلاف اوگاندا جزو کارآفرین ترین مردم کارآفرین هستند. فرصت های زیادی برای کارآفرینی در ایران داریم. بسیاری در زندگی به دلخوشی های کوچک بند می کنیم و نمی توانیم فرصت های جدید را ببینیم. باید قانون بالن را رعایت کنیم یعنی موارد بیهوده را دور بریزیم تا بتوانیم پرواز کنیم.
سعد آبادی افزود: گزینه سوم غرور است؛ خیلی از ما قربانی غرورمان می شویم در صورتی که باید قبول کنیم که همیشه نباید پشت میز باشیم و به دیگران دستور بدهیم. همه کارآفرین های بزرگ از کوچک ترین موقعیت ها و با جیب خالی شروع کرده اند. کارآفرینی بدون مرز است و این یعنی ارزش آفرینی. هم افزایی کارآفرین ها بسیار مهم است. بسیاری از صنایع دستی در روستاهای ایران در دنیا خواهان دارد اما رسیدن آن به دست مخاطبان سراسر دنیا سخت است که این به وسیله کارآفرینی ممکن است.
وی در ادامه تصریح کرد: کار آفرین ها درد به درد می رسند ولی دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل می کنند و دنیایی سرشار از اشتیاق دارند.
در دومین بخش برنامه حسن سلطانی قانع مجری قدیمی و چهره آشنای سحرهای ماه رمضان به عنوان مهمان معرفی شد. سلطانی گفت: دنیا دار ابتلا است. اما این ابتلاها علامت و نشانه ماندن و کسل شدن نیست بلکه آدم را منزل به منزل می برد تا به مراحل بالاتر برسد. هرچه یک مرحله بالاتر می رویم به سختی های دوره قبلی خود می خندیم و می فهمیم اگر آن ها نبود به پله بالاتر نمی رسیدیم؛ همانطور که وقتی باران می آید باید رعد و برق را از سر بگذرانیم تا نشاط را حس کنیم. خوش گذشتن ها در دنیا آنی و مقطعی است اما در مراسم امام حسین تلخ ترین غم ها از دل انسان زائل می شود. در لجن های دنیا زیاد می افتیم. خدا در ماه های معنوی بنده را به سمت خود می کشاند تا بارانی را بر سر و روی او بباراند.
وی ادامه داد: ماه محرم فرصت مغتنمی است؛ وجه اشتراک ما با همه انسان ها این است که همگی خلق خداییم و همگی مصنوع خالق خود هستیم و باید همگی برای از بین رفتن این ویروس دعا کنیم.
گوینده خبر قدیمی درباره دوران کودکی اش بیان کرد: پدرم راننده بیابان و مادرم خانه دار بود. شش تا برادر بودیم و البته یک خواهر هم دارم که بعد از اردواج من به دنیا آمد. فاصله سنی خواهرم و پسرم یک سال است.
سلطانی قانع اظهار داشت: همه کودکی ما با بازی بیرون از خانه بود نعمتی که بچه های امروز آن را ندارند. گاهی تلویزیون را از خانه همسایه می دیدیم و بازی هایمان طوری بود که رشد و استعداد ما را نشان می داد اما در همین ایام خانواده ها جلسات و روضه های هفتگی خانگی را شرکت می کردند و ما با اینگونه جلسات مانوس شده بودیم. کلاس های قرآنم از دوران کودکی و نوجوانی به یکی از مهمترین بخش های زندگی ام تبدیل شد.
وی درباره چگونگی آغاز به کارش گفت: وقتی وارد تلویزیون شدم مجرد بودم. اولین گوینده تلویزیونی مرکز همدان شدم. ابتدای اردیبهشت مرکز همدان فراخوان جذب خبرنگار و گوینده زد و من هم به رادیو بسیار علاقه مند بودم به همین دلیل در این وره شرکت کردم. در دوران نوجوانی ام یک رادیوی توشیبا داشتیم که وقتی پدرم خانه نبود به آن گوش می کردم؛ صدای نادری و احمدی را دوست داشتم و آن ها همیشه خبر نیمه شب رادیو را می خواندند. در مدرسه هم کتاب هایم را با لحنی زیبا می خواندم در مراسم ها هم پشت میکروفن صحبت می کردم و در حسینیه محله هم همواره پشت میکروفن بودم. وقتی برای گویندگی تلویزیون تست دادم همه تعجب کردند اما با این حال قبول شدم و در خردادماه قرار شد برنامه رویدادهای هفته همدان ساخته شود و از آن زمان کار را در جلوی دوربین آغاز کردم.
گوینده خبر پیشکسوت بیان کرد: مدیر گروه معارف و سردبیر گروه مذهبی بودم. از 6 هزار نفر تست گرفتم و 35 نفر را قبول کردم. شریفی مقدم و خسروی از جمله کسانی بودند که من تاییدشان کردم.
سلطانی با یادآوری خاطرات گذشته اش افزود: آدمی همیشه افسوس از دست رفته ها را می خورد. این غفلت همیشه در زندگی انسان هست ولی در واقع باید از لحظه لذت ببریم. از جوانی لذت نبردیم اما اندوخته های زیادی از آن دوران داریم. حرفه ما همیشه متنوع است و هرروز موضوعات جدیدی را با آن سپری می کنیم که این موضوع جذابیت حرفه اجرا است.
وی ادامه داد: تلفنی روی میز اجرا برای ارتباط خطی با پشت صحنه وجود داشت. یک بار از تلفن استفاده جالبی کردم. امام خمینی (ره) در بیمارستان عمل باز قلب داشتند قرار بود متنی که آقا احمد نوشته بودند را روی فیلم بخوانم اما زنگ زدم به همسرم در خانه و از او خواستم از دیوان حافظ غزل «تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد» را برایم بخواند و آن روز این ابیات را در آن موقعیت اجرا کردم که بازخوردهای مثبتی را هم دریافت کرد.