در نامه‌ای سرگشاده؛

من قاسم جعفری کارگردان سریال شرحه‌شرحه شده «زندگی زیباست» هستم

|
۱۴۰۰/۰۵/۲۲
|
۲۳:۰۰:۰۰
| کد خبر: ۱۲۱۹۵۸۸
من قاسم جعفری کارگردان سریال شرحه‌شرحه شده «زندگی زیباست» هستم
قاسم جعفری کارگردان تلویزیون در نامه‌ای سرگشاده به رئیس سازمان صداوسیما به وضعیت امروز تلویزیون اعتراض کرد.

به گزارش برنا، متن نامه قاسم جعفری به شرح زیر است:

یا لطیف

ریاست محترم سازمان صداوسیما، آقای علی عسگری

با سلام

زندگی زیباست اگربه فکر هم‌میهنانی باشیم که به ماندن در وطن و زندگی درخاکشان افتخار می‌کنند و با همه بحران‌های پیش رو کنار آمده و به فرداهایی روشن می‌اندیشند. با وجود همه بی‌مهری هایی که توسط شما وهمفکرانتان، که خود را قیم همه مردم می‌دانید برسرشان می آید.

 من قاسم جعفری کارگردان سریال شرحه‌شرحه شده «زندگی زیباست» هستم، با یک جست و جوی ساده متوجه خواهید شد قاسم جعفری، سازنده پرمخاطب ترین سریال‌های تلویزیون ازجمله «مسافری ازهند» (با96 درصد بیننده)، «خط قرمز» (با90 درصد بیننده) است. سریال «کمکم کن » (با94 درصد بیننده) را به عنوان اولین سریال ماورایی تلویزیون ساخته و فقط به دلیل نپذیرفتن ساخت سریال‌های سفارشی، امنیتی وشعاری ازسال 1385 تا امروز (یعنی 15 سال) حق فعالیت در صداوسیما را نداشته‌ام و اگر این روزها تکه پاره‌های «زندگی زیباست» بعد ازسه سال توقیف برروی آنتن شبکه 2 رفته، پذیرفتن بی چون و چرای سانسورهای بی‌رحمانه‌ وبسیار کودکانه‌ای است که درتاریخ سریال‌سازی این مرز و بوم تازگی دارد. سرنوشت سریال من مثال درختی است که از ریشه قطعش کرده اند و تنه درخت را درخاک خشکی قرار داده و می‌خواهند بی آب وکود سبز باشد وبار دهد. بیش از600 دقیقه و یا به عبارتی 15 قسمت ازسریالم را سانسور کرده‌اید، عنوانش را از«عشق» به «زندگی زیباست» تغییرداده وهشت قسمت ابتدایی سریال که معرف هویت قهرمان‌های سریال بوده را بدون نمایش حتی یک سکانس حذف کرده اید، بدون اطلاع من به عنوان خالق اثر، سریال را تدوین و صداگذاری کرده و بر آن موسیقی گذاشته و بدون اعلام قبلی و به یک‌باره روانه آنتن کرده‌اید  و کارمند تهیه کننده‌تان درتمام رسانه ها وسایت‌ها اعلام می کند سریال بدون سانسوردرحال پخش است و وقتی دیگر هنرمندان سریال درمورد سانسورمی گویند، با قدرتی که دراختیار دارید قدیمی‌ترین خبرگزاری مملکت را وادار به حذف مصاحبه ازروی سایت می‌کنید.

سریالی که در50 قسمت تولید شده ومن با اطلاع یافتن ازپخش به جای زاری بر پیکر نیمه جانش حاضرشده و هر روز از ساعت پنج صبح دست به سلاخی و سانسور چندباره براساس نظرات دلواپسان ناشناس و غیرقابل گفت‌وگو می زنم تا حداقل مردم بتوانند دراین روزگارغریب کرونایی سریالی سروشکل دارتر ببینند، با همه حذفیات ناجوانمردانه‌ای که به کار تحمیل شده است. 

شک ندارم جوابی به این نامه‌ام نخواهید داد و من فقط برای ثبت در حافظه مردم کشورم این نامه را می‌نویسم، مردمی  که دیگر چشمشان به رسانه میلی شما نیست و فرستنده‌هایشان رسانه غبار گرفته شما را نمی‌بینند، چون با هر نگاه ، صدا و تصویری مخالفت می‌کنید، نخبه‌کشی مرامتان شده و چشم و گوش‌هایتان را بر حقیقتی که درجامعه رخ داده بسته‌اید. کجا هستند کارگردانانی که با آثارشان مخاطب را پای تلویزیون می‌نشاندند؟ کجاست عادلی که یک تنه بار همه ورزش رسانه را با برنامه‌اش به دوش می کشید؟ چرا مزدک میرزایی‌ها ناچار به ترک وطن می‌شوند؟ مرا متهم نکنید که معاندم و همه اینها را می‌گویم چون دنبال رفتنم، من دراین خاک ریشه دارم، خون بسیاری ازعزیزانم برروی این خاک و برای دفاع ازوطن ریخته شده، بهترین‌هایم دراین سرزمین آرمیده اند...نه قصد مهاجرت دارم و نه پناهندگی ....پس ازسالها ممنوع‌الکاری در تلویزیون دیگربرایم مهم نیست فیلمنامه‌ای بنویسم ویا سریالی کارگردانی کنم و دلخوشم به همان سریال‌هایی که دراین زمانه اسم آوردن از آنها جرم است؛ ولی درحافظه مردم به خوبی نقش بسته اند و به زعم همفکران شما جریان‌سازبوده است، چه بهتراز این که نگاه‌هایی مثل من نباشند وشما همچنان 3و4 وبی نهایت سریال‌هایی را تولید کنید که نه حرف تازه ای دارند، نه دردمندی مردم سرزمینمان در آنها دیده می‌شود و نه دغدغه نسل جوان است. 

بدنیست بدانید از صفرتا صد تولید این سریال تحت بیشترین نظارت‌ها بوده و یک‌باربه‌مدت یک‌ماه فیلمبرداری توسط مدیرشبکه 2 که درکارنامه اش 42 سال مدیریت فرهنگی (به سن انقلاب اسلامی) دارد، تعطیل شد تا مجددا بررسی‌های کارشناسانه‌تری صورت بگیرد، مدیرمحترمی که ازسال 1358 تاکنون بربسیاری از مسندهای فرهنگی کشور( شبکه های گوناگون سیما، رادیو، سازمان سینمایی، بنیادفارابی و....) تکیه زده؛ ولی سه سال تمام از پخش سریالی که به سفارش خودش ساختم جلوگیری کرد، دراولین مواجهه‌اش در زمان ساخت سریال فقط تاکید کرد، سریالی بسازم که پایه‌های میزش سست نشود!! چه کسی باید جواب حیف ومیل بیت المالی رابدهد که هزینه ساخت 15 قسمت به نمایش درنیامده سریال من شد؟ چرا بعد 42 سال مدیریت فرهنگی درسطوح مختلف همچنان باید شرایط فرهنگی مان این باشد؟ در شبکه همین مدیرخستگی ناپذیر از ادامه حضور ونوشتن خانم جمیله دارالشفایی یکی ازنویسندگان سریال که بخش زیادی ازسریال وشخصیت‌ها را نوشتند جلوگیری وحتی پس ازسه سال، آوردن نامش درتیتراژ واخبار سریال ممنوع شد. نویسنده دیگرسریال ترجیح داد باوجود نگارش کامل 20 قسمت سریال، اسمش درسریال نباشد تابعدها حضورش دراین سریال مانع ادامه فعالیت‌هایش درصداوسیما نباشد، ازشدت سانسورقرارشد تا حتی من به‌عنوان خالق اثر اسمم درتیتراژسریال نیاید ولی همین مدیران شما شرط کردند درصورتی می‌توانی خودت بالای سر جنازه سریالت زاری کنی و سانسورهایش را انجام دهی که نامت درتیتراژ بماند، شاید به تصورخودشان برای لطمه به اعتبارگذشته‌ام درسریال‌سازی! ولی باعشق و به خاطرجوان‌های بی نام نشان وتحصیل‌کرده‌ وتئاتری که عاشقانه در این کار با دستمزدی کمتر از حقوق ماهانه یک کارگر ساده با هنرمندی تمام بازی کردند و هنوز حق الزحمه اشان را نداده اید، با افتخار نامم را درسریال آوردم تا بتوانم به‌عنوان کارگردان، دسترسی به تکه پاره‌های سریالم داشته باشم و ازحق پایمال شده‌‌ گروهم دفاع کنم.

 «زندگی زیباست» که سه سال در کمدهای دربسته تلویزیون خاک خورد می‌خواهد بگوید  با عشق زندگی کنید، عشقی که گویا دراین زمانه عنوان مجرمانه‌ای در رسانه شما محسوب می‌شود، می‌خواهد به جوان امروزی بگوید ازدواج کن. عاشق باش. بمان و تلاش کن باهمه سختی‌ها، کاشانه ‌ای برای خودت بساز...از این سرزمین نرو. هویت وخاک وطن تو با ارزش است و ... فقط به جای پند واندرزهای یک روحانی تکراری در همه سریال‌هایتان یک مادر، یک زن (با بازی خانم ثریاقاسمی) اینها را می‌گوید... به جای نشاندن جوانان روی سجاده و خواندن نماز وپی درپی رفتن به امامزاده‌ها، آنها روبه دریا با خدایشان گفت‌وگو می‌کنند. لامذهب نیستند و اتفاقا به سفرمشهد می‌روند ومتوسل می‌شوند ولی نه با شعار و شیوه تکراری و نخ‌نما شده ومورد پسند شما.

آقای علی عسگری ... من یک فیلمسازم نه برانداز، کجا کار کنم وحرفم را بزنم؟ کجا ازدرد وغم مردم سرزمینم ، ازعشق  و از دغدغه‌های جوانان وطنم بگویم؟ دیگر سریال سازها را با  همین رفتارو سانسورها به جایی رساندید که ازتلویزیون فرارکنند و به شبکه خانگی پناه ببرند. حالا که صدا‌وسیمایتان آنجا را هم دست گرفته و سانسور را حاکم کرده، تکلیف چیست؟ 

سال‌ها قبل باخط قرمز از همه موانع عبورکردم و روزی با مسافری از هند مسلمان بودن شناسنامه‌ای خودمان رانقدکردم وامروز بازندگی زیباست (باهمه زخمهایی که برتن دارد) می گویم ما هستیم ولی دلواپسان می‌آیند و زودتر از آن که فکرش را بکنیم، بی هیچ افتخار و نشانی خواهند رفت، امثال من فریاد مردمی خواهیم بود که شما صدایشان را در رسانه‌تان خفه کردید وفردایی که خیلی دورنیست، آیندگان درمورد شما که مدیربزرگترین رسانه این مرز و بوم بودید نظرخواهند داد، کاش قبل ازرفتن کمی به خودتان بیائید و تغییری ایجاد کنید، هرچند اندک اما در فردای جامعه تاثیرش را خواهید دید. فردایی که خیلی دیرنیست، درغیرآن دیگر مردم این سرزمین، رسانه شما را نخواهند دید. شما با تفکر خودتان مظلوم ظلم خویش هستید و با این رفتار و منش به ‌زودی کرکره تلویزیون را باید پایین بکشید. چه دوست داشته باشید و بخواهید و یا نخواهید و دوست نداشته باشید  .

قاسم جعفری. نویسنده وکارگردان سینما وتلویزیون /22 مرداد1400

نظر شما