به گزارش برنا، «برابری و تفاوت؛ آیا میتوانیم با هم زندگی کنیم؟» اثری است از آلن تورن» جامعهشناس مشهور فرانسوی که به گفته خودش از مهمترین آثار و نقطه عطف اندیشههای اوست. اندیشمندی پر ارجاع که بیش از هر چیز باید آثار او را مربوط به حوزه جامعهشناسی سیاسی بدانیم چرا که بخش عمدهای از مطالعاتش بر تاثیر نیروهای اجتماعی بر اشکال مختلف قدرت، از جمله قدرت سیاسی متمرکز شده است. آنچه در این اثر مورد تفکر قرار گرفته در سه محور سوژهگی، دموکراسی و ارتباط میان فرهنگی قابل پیگیری است.
شاید به نظر رسد دیدگاهها و اندیشههای تورن در پیوند با جوامع «پساصنعتی» طرح میشود و نمیتواند برای جامعۀ «شبهصنعتی» ایران رهاوردی داشته باشد. این شبهه هم وارد است و هم وارد نیست؛ وارد است، زیرا بسیاری از مفاهیم نظری و مصادیق عملی که نظریۀ تورن را شکل میدهد، برآمده از تحولات تاریخ غرب و وضعیت امروزی جوامع «اطلاعاتی» است و پارهای از نظرات او مانند تقدم کنش اجتماعی بر کنش سیاسی بر جوامعی صادق است که پس از کسب حقوق سیاسی، در پی کسب حقوق فرهنگیاند و طرح بحث «جنبشهای اجتماعی در کشورهای غیردموکراتیک» در این کتاب نیز برآمده از همین ملاحظه است. اما این شبهه از دیگر سو وارد نیست، زیرا نظریۀ تورن بیانگر صورتبندی جدیدی از میانکنشهای اجتماعی است که کنشگر کانونی آن نه اصلاحگر دینی، دولت ملی و طبقۀ اقتصادی که کنشگر انسانی است.
یکی از مهمترین رهاوردهای نظری تورن برای جامعۀ ایرانی کمک به داشتن درکی بهتر در رویارویی با مدرنیته است. چیزی که دستکم از زمان عباس میرزا یکی از پیچیدهترین پرسشها و دشوارههای ما ایرانیان بوده است. دو قرن از رویارویی جامعۀ ایرانی با مدرنیته میگذرد؛ مواجههای که گاهی چهرهای شوقآفرین و رهاییبخش و گاهی سیمایی دردناک و هراسانگیز به خود گرفته است. گاهی از آن به تلبیس ابلیس و گاهی به تنها راه رهایی یاد شده است، اما یک چیز روشن است و آن اینکه جامعۀ ایرانی هنوز نتوانسته نسبت خود را با مدرنیته تعیین کند و در هزارتوی تردید میان پناه بردن به گذشته یا فرار به آینده سرگردان است.