به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، محمد عمرانی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در صفحه اینستاگرامش نوشت:
آستیناتو ببند!
زندگی من در رادیو
یادم نیست یکی از روزهای سرد پاییز بود یا یک روز گرم تابستون. اون روز زنده یاد استاد مهدی فتحی به من گفت، محمد! میخوام نمایشی کار کنم که نقش اصلیشو برای تو گذاشتم منتهی چند تا شرط دارم. گفتم، آقا مهدی شما دستور بده. گفت، مسخره بازی در نیار. حاضری شرایط منو قبول کنی؟ گفتم، نشنیده، دربست قبول دارم. داد زدو گفت، دیوونه ای دیگه. خندیدمو گفت، گوش کن، من میخوام زیاد تمرین کنم. پس شرط اول، زود خسته نمی شی. دوم، عصبانی نمی شی و غرغر نمی کنی. و سوم اینکه آستیناتو می بندی. شنفتی؟ گفتم، بعله آقا. زود خسته نمی شم، غلطم میکنم که عصبانی بشم و غرغر کنم. ولی آقا مهدی یعنی چی که آستینامو ببندم؟ گفت، ها، ببین! وقتی یه بازیگر نقشی رو بازی میکنه، ترفندایی برای اجرای اونجور نقش ها پیدا میشه که اونارو مثل شعبده بازا می ریزه تو آستینش. این ترفندا به مرور و با ایفای نقش های مختلف زیاد و زیادتر میشه تا جایی که بازیگر برای بازی در نقش جدید حتما تو آستینش ترفندایی داره که به دردش بخوره، پس به جای کارکردن روی نقش، از تو آستینش مثل شعبده بازا، پشت هم ترفندارو در میاره و فکر می کنه که خیلی سریع به نقش رسیده؛ در نتیجه جلسات تمرین براش خسته کننده میشه و شروع می کنه به غرغر کردن. در حالیکه اگه آستیناشو ببنده، هر روز چیز تازه ای پیدا میشه و شخصیتی که خلق می کنه، هم برای خودش، هم برای مخاطبش جذابه و هیچ شباهتی به نقش های قبلیش نداره. گفتم، آ … آه ! آقا مهدی آستینامو بستم.
در اون نمایش، وجودمو مثل لوحی پاک در اختیار استاد مهدی فتحی گذاشتم تا با هم نقشی نو، بر اون حک کنیم.
انتهای پیام //