استعمار کشور های اسلامی با تضعیف فرهنگ بومی

|
۱۴۰۲/۰۶/۰۱
|
۱۶:۲۹:۴۷
| کد خبر: ۱۵۱۴۸۴۴
استعمار کشور های اسلامی با تضعیف فرهنگ بومی
پس از توجه کشورهای پیشرفته و جریان استعمار به منافع کشورهای اسلامی در جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا(تحت عنوان نادرست خاورمیانه)؛ برای به دست آوردن این منافع یا به نوعی به استعمار کشیدن این کشورها نیاز بود تا ابتدا به تحقیر کشورهای اسلامی بپردازند. یکی از مهم ترین نهادهای ضروری برای تضعیف فرهنگ بومی این کشورها نمادهای فرهنگی و دینی این جوامع بود.

 به گزارش خبرگزاری برنا، در چندسال اخیر و خصوصا پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شکل گیری حکومت جمهوری اسلامی در ایران و بعد از آن تصویب قانون حجاب (مطابق با شرع اسلام)؛ یک مساله را زیاد می شنویم و آن این است که جمهوری اسلامی حجاب را امری سیاسی کرده است و قانون حجاب به دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی تبدیل شده است. اما آیا این مساله درست است؟ شاید با تکرار مکرر و تنش بین مخالفان با حاکمیت جمهوری اسلامی ایران امری درست به نظر برسد، اما آنچه پس از مطالعه ی تاریخ و تغییر امر حجاب در کشورهای اسلامی دریافت می شود خلاف این مساله است.

پس از توجه کشورهای پیشرفته و جریان استعمار به منافع کشورهای اسلامی در جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا(تحت عنوان نادرست خاورمیانه)؛ برای به دست آوردن این منافع یا به نوعی به استعمار کشیدن این کشورها، نیاز بود تا ابتدا به تحقیر کشورهای اسلامی بپردازند. یکی از مهم ترین نهادهای ضروری برای تضعیف فرهنگ بومی این کشورها نمادهای فرهنگی و دینی این جوامع بود. از آن جا که فرهنگ حاکم بر این کشورها فرهنگ اسلامی بود، مهم ترین نماد و یا به نوعی ویترین و برون داد فرهنگ این کشورها پوشش اسلامی و یا حجاب مردان و زنان این کشورها بود.

یک نکته را ابدا نباید از منظر توجه دور داشت، علاوه بر اینکه منفعت کشورهای استعمارگر بر تحقیر کشورهای اسلامی استوار بود، مطالعه ی شرایط این کشورها حاکی از این امر بود که به دلایل مختلف که در این مجال قابل گشودن نیست، کشورهای مذکور در قرون اخیر از توسعه و سطح رفاه کمتری نیز بخوردار بودند یا حداقل در ظاهر صنعت در کشورهای اروپایی و بعد از آن آمریکا پیشرفت بسیار خوبی داشته و در نظر نخبگان و دانشمندان داخلی نیز که برای کسب دانش روز بدانجا سفر می کردند، عقب افتادگی و توسعه نیافتگی امری بسیار واضح می¬نمود.

پس از آن که توسعه ی غرب تثبیت شد، باید عوامل این توسعه یافتگی غرب و عدم توسعه ی کشورهای اسلامی تبیین می شد تا حذف شده و زمینه را برای توسعه فراهم کنند و طبیعتا این توسعه باید با حضور و دخالت این کشورها صورت می پذیرفت. حجاب علی الخصوص حجاب زنان هم یکی از مهم ترین این موارد بود. هرچند که دعوای پوشش در مردان نیز بسیار گسترده بود و می توان قائله ی مسجد گوهرشاد و قتل عام بسیاری از مردم در مخالفت با تغییر پوشش مردان را در این حوزه نام برد. اما چون پوشش زنان به نوعی با فرهنگ خانه نشینی زن(درست یا غلط) همراه بود و این خانه نشینی نمادی از عقب ماندگی زن مسلمان به شمار می رفت، جریان های روشنفکری و تجدد خواه حجاب اسلامی زنان و مردان را عامل عقب ماندگی و مدنیزاسیون کردن یا به نوعی تلقین از ظاهر غرب را عامل پیش رفت بیان داشتند.

طبیعتا این جریان با استثمار و بهره برداری جریان استعمار از کشورهای اسلامی همراه بود و علاوه بر مقاومت گروه های دینی با این تعارضات، جریانات ملی و گروه های مبارزاتی نیز به مقابله با این موج پرداختند. به اعتراف جریانات حقوق زنان در این کشورها پس از درک این مساله حتی بین گروه های استقلال طلب غیردینی نیز برای مبارزه با جریانات استعماری حجاب نوپدید شکل گرفت. به عبارتی همان گونه که استعمار برای تحقیر کشورهای اسلامی و دولت های سیاسی شان به مبارزه و تحقیر فرهنگ حجاب پرداخت، گروه های مردمی که با هدف حفظ تمامیت ارضی خودشان به مبارزه می پرداختند برای حفظ این شعائر و نمادها اهتمام ورزیدند و حجاب(مخصوصا حجاب سر زنان مسلمان) به نماد مبارزه برای وطن تبدیل شد.

به عنوان نمونه، در ایران گروه مجاهدین خلق با اینکه چندی پس از انقلاب اسلامی با حاکمیت جمهوری اسلامی زاویه پیداکرده و امروزه از مخالفین مسلح و درحال مبارزه محسوب می شوند، ظاهر مبارزاتی خود را حفظ کرده و زنان از پوشش اسلامی برخوردار هستند، هرچند که باقی احکام اسلام در این گروه رواج ندارد. اما این جریان یک مصداق زنده برای نمایش شکل مبارزاتی حجاب و علی الخصوص حجاب زنان در روند مبارزه و تقابل با جریان استعمار در کشورهای اسلامی است. همین نماد مبارزاتی را میتوان در کشورهای دیگر نیز مشاهده نمود.

 نویسنده زهرا میرزائی دکترای مطالعات زنان

 انتهای پیام/  

 

 

نظر شما