به گزارش برنا؛ در جریان بازدید از سیوپنجمین نمایشگاه کتاب تهران در معرض این پرسش قرار گرفتم که مطالعه و نمایشگاه کتاب چه تأثیری با مقوله امید دارد؟شاید در وهله اول این پرسش چندان باربط به نظر نرسد ولی با اندکی تأمل درمیابیم اتفاقا پرسش به جایی است و این دو با هم پیوندی وثیق دارند!نخست این نکته مهم را یادآور میشوم که "امید"، موتور محرکه و پیشران فرد و جامعه به سمت پیشرفت و تعالی است و هر فرد یا جامعهای که این پیشران را از دست بدهد دچار توقف خواهد شد و میرایی سرانجام اوست. اما پاسخ پرسش مذکور را با این سؤال آغاز می کنم که، چرا ناامیدی و یأس، بر فرد یا جامعه مستولی میشود؟علت و ریشه استیلای ناامیدی، بر فرد و جامعه، پررنگ و برجسته شدن موانع پیشرفت و غلبه احساس ناتوانی برای عبور از موانع و حل مشکلات است. تصور حل ناشدنی بودن مشکلات و باز نشدن گرهها و در یک کلام، احساس رسیدن به بنبست و تاریک دیدن آینده، عامل اصلی یأس و ناامیدی است. اگر ریشه یأس را موارد فوق بدانیم، میتوانیم ادعا کنیم ریشه اصلی یأس و ناامیدی، ناآگاهی و نادانی است!حکیم ابوالقاسم فردوسی، پدر زبان فارسی میگوید:توانا بود هر که دانا بودزدانش دل پیر برنا بودناامیدی مساوی با ناتوانی است و داروی درمان آن، دانایی و بخش مهمی از دانایی، محصول آگاهی و مطالعه است. اگر ما و بویژه جوانان ما با تاریخ جهان آشنا باشند و بدانند کشورهای اصطلاحا توسعه یافته امروز جهان، چه فرودها و تلخی ها و شکست هایی را تجربه کرده و از آنها عبور کرده تا به موقعیت کنونی رسیدهاند و اگر زندگی مشاهیر جهان را مطالعه کنند و ناکامی های آنها و در عین حال خستگی ناپذیری آنها را متوجه
بشوند و اگر تاریخ علم را مطالعه کنند و دریابند چه به ظاهر بنبستهایی که با تلاش و مجاهدت عالمان گشوده گشته، آنگاه در برابر مشکلات تسلیم نمی شوند و مرارت ها و موانع، آنها را افسرده و مأیوس نمی سازد.مطالعه تاریخ معاصر و آشنایی با دوران پر فراز و فرود ایران عزيز خودمان و دریافتن این حقیقت که عظمت از دست رفته ایران طی حدود دوقرن یعنی در دوران قاجار و پهلوی، چگونه با وقوع انقلاب اسلامی در حال ترمیم شدن است و تمدن نوین اسلامی چگونه در حال شکلگیری است و مشکلات ظاهرأ لاینحل دهه شصت چگونه پشتسر گذاشته شد، نیز اجازه نخواهد داد که فضاسازی و تهاجم گسترده و هدفمند دشمنان ایران علیه امید، به هدف خود برسد.آری؛ یأس و ناامیدی محصول و فرزند ناخلف ناآگاهی و جهل است و مطالعه و کتابخوانی از جمله راههای فائق آمدن بر این جهل.