به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ این فعال جریان مقاومت، درباره بمبارانهای هرروزه در ضاحیه جنوبی لبنان گفت: از زمان آغاز تنشها مردم در حالی به مناطق دیگر کوچانده میشدند که هر لحظه به میزان بمبارانها اضافه میشد. تصور کنید در روزهای اول جنگ و مشغول کارهای روزمره هستید و حتی نمیدانید منطقه بعدی که مورد حمله قرار میگیرد ممکن است خانه خودتان باشد یا نه! اضطراب لحظه به لحظه در ساکنان مناطق جنوبی لبنان در حال افزایش است و محلههای ضاحیه یکی پس از دیگری مورد اصابت قرار میگیرد تا جایی که در حین انتقال مردم به تعداد شهدا و مجروحان اضافه میشود و آواربرداری و امداد رسانی را سختتر میکند.
ترور سید حسن نصرالله غیر منتظره و سخت...
شاکری اضافه کرد: مردم هرروز منتظر بمباران بودند و شکی در این نبود که همه برای حملههای اسرائیل باید آماده باشند، اما اینکه سید مقاومت به این ترتیب و به این زودی از بین مردم بروند خیلی غیر منتظره و سخت بود. بزرگترین امید آنها جایی نبود جز مقر حزب الله در ضاحیه. از زمان اعلام بمباران مقر فرماندهان و نصرالله تا اعلام و تایید شهادت همه اهالی ضاحیه در برزخ بودند. نه دلی برای خندیدن بود نه امیدی برای آینده ولی همین مردم با وجود غمی که از شهادت سید حسن نصرالله در دلشان بود در خرابههای بمباران شده مقر حزب الله رجز خواندند. حزب الله برای لبنانیها یعنی الهام از شخصیت سید حسن نصرالله. احوالات مردم در ضاحیه چیزی بود شبیه ایرانیها بعد از رحلت امام ره. آن زمان قلب انقلاب ایستاد، اما راه قویتر ادامه پیدا کرد. باور مردم حالا این شده که با نبود رهبرشان و فرماندهان مقاومت باید به همان جمله سید حسن نصرالله امید و باور قطعی داشت که «ما شکست نمیخوریم. اگر پیروز شویم پیروزیم و اگر به شهادت هم برسیم باز پیروزیم.»
از کلام نافذ سید حسن نصرالله تا طبع لطیف و هیبت مثال زدنیاش
شاکری در ادامه گفت: در همه این سالهایی که ساکن ضاحیه بودم افسوس خوردم که چرا هموطنان ایرانی ام شناخت ملموسی از نصرالله ندارند چه برسد به حزب الله و مقاومت در لبنان. بزرگترین ویژگی نصرالله محبوبیتش بود چه در بین لبنانیها و چه شیعیان در خاورمیانه و حتی حاشیه خلیج فارس. در خود لبنان و بین مسیحیها اول جذب شخصیت و منش خود او میشدند و بعد دلداده حزب الله. روحیه او همیشه حتی در زمان بدترین شرایط هم بشاش، لطیف و پر صلابت بود. او مظهر محبت برای همه ما بود. این طبع احساسات در صحبتها و سخنرانی هایش تا عبارات خاصی که جمع را به خودش میآورد تا آن روحیه فوق العاده و هیبت و صلابت خاصی که داشت باعث شده بود حتی ارتباط منحصر به فردی از لحاظ کلامی بین ایرانیها و لبنانیها برقرار کند. وقتی سخنرانی چندین سال قبلتر او را در دانشگاه تهران میبینی به قدری سلیس است که شاید در نگاه اول فکر کنید او زاده تهران است!
فدای سید فدای خدا!
الهام شاکری از فعالان جریان مقاومت در لبنان گریزی هم به احوالات این روزهای لبنانیها بعد از نبود سید حسن نصرالله داشت. به گفته او مردم در ضاحیه جنوبی حتی بعد از حمله اسرائیل هم پریشان و متاسف نشدند که چرا ضاحیه حزب الله را در آغوش خودش گرفته بود.
شاکری گفت: امروز لبنانیها و دلدادگان حزب الله حوادث اخیر را امتحانی میدانند از جانب خدا تا جایی که باور دارند که خدا خواسته آنها همان خلق و مردمی باشند که جلوی شقیترین دشمنانش بایستند. گزاف نیست که بگویم آنها با عشق خانههای خودشان را ترک میکنند در حالی که میدانند ممکن است چیزی از خانه شان در بمباران باقی نماند. آنها میگویند حتی فرزندان، همسران، برادران و پدران خودمان هم فدای سید و فدای خدا! با چه حساب و کتابی در دنیا میشود این حرف را سنجید؟ جز باور به راهی که میتوان همه چیز را رها کرد، اما از حزب الله و مقاومت دست نکشید؟
بچه شیعههای لبنان با حزب الله بزرگ میشوند
شاکری مهمان شب گذشته ویژه برنامه ثریا و از فعالان جریان مقاومت در لبنان گفت: لبنانیها هم قدرت نظامی حزب الله را میبینند و هم به خوبی میدانند که تنها گروهی که در مقابل اسرائیل ایستاده و برای غزه هم میجنگد فقط حزب الله است.
وی ادامه داد: به جز کمکهای مستشاری ایران تمام مقاومت امروز به این درک رسیده که حزب الله بازوی بزرگ ایستادگی در تقابل با رژیم صهیونیستی ست. اسرائیل حق زندگی را از غزه و لبنان گرفته و تا ابد این حق بر گردن اسرائیل است. شاید در خارج از لبنان حزب الله فقط یک گروه نظامی باشد، اما برای بچه شیعههای لبنانی یک باور است از ابتدا تا انتهای زندگی. آنها چه عضو حزب الله باشند چه نه از کودکی با حزب الله بزرگ میشوند.
شاکری اضافه کرد: حزب الله برای مردم لبنان نه فقط دستاورد نظامی که هر کجا نیاز مردم باشد وارد میشود. از خدمات اجتماعی گرفته تا موضوعات فرهنگی و...
شاکری با اشاره به شایعات مطرح شده درباره شهادت دختر سید حسن نصرالله هم گفت: زینب نصرالله به معنی واقعی کلمه خیلی از ویژگیهای شهید نصرالله را حتی بیشتر از برادرانش در هیبت و صلابت به ارث برده. او و مادرش مثل خیلی از مردم ضاحیه زندگی عادی دارند تا جایی که حتی اگر محفلی هم برای بزرگداشت شهدا باشد از تواضع آنها نمیشود تشخیص داد که اینها همسر و فرزند سید مقاومت اند!
بعد از نبود سید حسن نصرالله تا امروز، بر لبنان چه گذشت؟
الهام شاکری با اشاره به اینکه داغ لبنانیها خیلی قبلتر از شهادت سید حسن نصرالله و در اردیبهشت آغاز شد گفت: داغ و عزای لبنانیها بعد از شهادت شهید رئیسی و شهید امیر عبداللهیان شروع شد. تا جایی که از دست دادن شهید امیرعبدالهیان برای حزب الله دست کمی از شهادت سید حسن نصرالله نداشت. او وزیر خارجه مقاومت بود و تا امروز این داغ بر دوش لبنانیها سنگینی میکند. لبنانیها به امید سید حسن نصرالله جلو میرفتند. من فقط راوی معرکه هستم، اما نمیتوانم نگویم که لبنانیها میگفتند شاید اگر به شهادت عبداللهیان، اسماعیل هنیه و... پاسخ داده میشد امروز هنوز سید حسن نصرالله را در بین خودمان داشتیم. تمام امیدواری شان به رهبری بود و به همان خطبه عربی شان در جمعه نصر و وعده صادق که مرحمی شد بر زخم هایشان. وعده صادق و کلام رهبری بود که امید را در دلشان شعله ور کرد.
وی ادامه داد: زیباترین صحنه وعده صادق ایران این بود که لبنانیها از شادی اهالی غزه خوشحال شدند و از دل همین وعده صادقها و اقدام ایران بود که رفته رفته فاصله بین شیعه و سنی کمتر و کمتر شد.
روایتی خواندنی از گفتگوی محسن مقصودی با اولین امداد گر لبنانی که به پیکر سید حسن نصرالله رسید
اوج صلابت و زیبایی را در پیکر او دیدم/ همه چیز غیر قابل وصف بود
"مصیبت بزرگی برایمان بود. به خصوص که بمبهای استفاده شده در این عملیات در عمق هم باعث انفجار میشدند و همین کار را برای جستجوی پیکر مشکل کرده بود. ٨ ساختمان ٨ طبقه فروریخته بود و با توجه به حجم تخریب، رسیدن به اجساد شهدا با کندی مواجه بود. زمانی که به عمق رسیدیم ابتدا پیکر شهید دیگری را پیدا کردیم و بعد از آن با دیدن یک پیکر با مو و محاسن سفید که به پهلو افتاده بود در دل گفتیم که خدا کند سید نباشد! اما با توجه به مشاهدات به این قطعیت رسیدیم که پیکر به پهلو افتاده پیکر سید است. بعد از آن اقدام به عملیات احیا کردیم، اما مشخص بود که سید به شهادت رسیده. همه چیز را زیبا دیدم. اوج صلابت و آرامش در پیکر ایشان بود. پیکر او هیچ آثاری از جراحت نداشت و تغییری صورت نگرفته بود چرا که مشخص بود علت شهادت ناشی از ارتعاش سنگین بمبها و وجود گازهای سمی در بمباران بوده. در این شرایط با تهدید اسرائیل برای انتقال پیکر هم روبرو بودیم و حتی برای انتقال پیکر شهدا یک شهید و یک مجروح دادیم. هیچ چیز دیگری نمیتوانم بگویم جز اینکه همه چیز غیر قابل وصف بود”
حزب الله، مشت گره کرده اسلام در مقابل اسرائیل
در بخش پایانی این قسمت از ثریا شاکری با این توضیح که بخش زیادی از اماکن نظامی و مراکز حزب الله آسیب جدی دیده، اما همچنان نیروهای مقاومت به تقابل رسانهای ادامه میدهند گفت: حجم محتوایی که مقاومت و حزب الله و خود لبنانیها از سخنان رهبر انقلاب و صلابت ایشان تولید میکنند مثال زدنی ست. پیام رهبری برای لبنانیها سراسر عاطفه و همدردی بود و نیازی به تحلیل نداشت. علاقه و محبتی که سید حسن نصرالله به رهبری داشتند بعد از نبود او مشخصتر شد. سید بارها میگفت که من خدمتگزار و مطیع اوامر ایشان هستم. او دلداده رهبری بود.
شاکری ادامه داد: طوفان الاقصی آن وجهی از مقاومت که کمتر دیده میشد را به همه نشان داد. طوفان الاقصی به همه فهماند که زنها فقط در لفظ و حرف دلداده مقاومت نیستند بلکه حاضرند از تمام زندگی خود برای مقاومت بگذرند و دم نزنند. چه کسی میتواند این روحیه را شکست بدهد؟ چه کسانی در دنیا قادرند این روحیه را بفهمند تا بخواهند با آن مقابله کنند؟! یکی از دلایل محبوبیت نیروهای حزب الله این است که آنها بر خلاف شایعات و زندگی پر زرق و برق بخشی از مردم هستند که تمام زندگیشان را نثار حزب الله کرده اند. امروز لبنانیها با وجود بمبارانهای سنگین، نبود تجهیزات امدادی و... قوی و محکم ایستاده اند و مشت گره خورده اسلام در مقابل اسرائیل شده اند.
انتهای پیام/