به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ پدیده طراحی پوسترهای چندگانه فجر؛ اعم از سینما، تئاتر، موسیقی، شعر و حتی هنرهای تجسمی، دو دههای است که به معضل بدل شده و هر ساله با انتشار و رونمایی پوستر جشنوارههای فجر موج عظیم انتقادها روانه میشوند. حال، هر سال به فراخور شرایط موجود انگشتها یکی از پوسترها را نشانه میگیرند. از فاجعه طراحی پوستر سیوسومین جشنواره تئاتر فجر گرفته که با موج عظیم انتقادها، فراخوانی چند روزه بابت طراحی مجدد پوستر منتشر شد و در نهایت هم، کار قبول شده کپی از آب درآمد؛ گرفته تا طراحی پوستر سیوششمین جشنواره فیلم فجر که تمام نشانههای آن، طرحهای از پیش آماده بودند! همه و همه این نمونهها سبب شدند تا نگاهها به رونمایی این پوسترها معطوف شوند.
اما علت چیست؟ یکی از مهمترین معضلات این موضوع این است که سلیقه مقامات اجرایی، ممیزیهای اعمال شده و مجوزهای گوناگون سد راه طراح قرار میگیرند و همین موارد سبب میشوند که طراحی این پوسترها با فشارهای دوچندان، در عرض چند روز اندک آماده شده و به رونمایی برسند. در این میان بنا به علاقمندان بیشتر جشنوارههای فجر، نگاههای عمیقتر و تخصصیتری به پوستر جشنوارههای سینما و تئاتر و گهگاه موسیقی میشود تا جاییکه میزان حساسیت در این طراحیها بسیار بالا رفته و کار را برای هر طراحی سختتر میکند. در این حد که بعضا شنیده شده گرافیست و طراحهای نام آشنا هم از طراحی آن حذر میکنند.
اگر به فستیوالهای معتبر فیلم در کشورهای مختلف نگاهی انداخته شود، مشخص است که زمان بسیاری صرف فکر کردن روی جزء به جزء اجزای پوستر شده است. تا حدی که برخی از این فستیوالها از بعدِ اختتامیه جشنواره به طراحی و ایدهپردازی فستیوال سال آینده فکر کرده و اتودهای خود را ارائه میکنند. اما در مورد طراحی پوستر مهمترین جشنواره هنری کشور ما یعنی جشنواره فیلم فجر کار به جایی رسیده که دیگر نمیتوان اعتنایی به آن کرد. کجسلیقهگی دبیرها در برخی از سالهای گذشته و تحمیل کردن آشناهایشان به جشنواره، بدترین ضرر این موضوع شده است.
اکنون سوال اینجاست که چرا از مادامی که صنعت دیجیتال جایگزین طراحی دستی شده، بهجای اینکه سبب هر چه بهتر شدن کار شود باعث پس رفت آن شده است؟!
رونمایی چهلوسومین پوستر جشنواره فیلم فجر انجام شد. با طراحی «ابراهیم حقیقی» که طراح و گرافیست نامی و از مدرسین بهنام کشورمان است. تصویری از «رقیه چهرهآزاد» که از عکسهای عکاس نامی سینما یعنی «عزیز ساعتی» بهره برده و بلبل و یا هزاردستانی روی انگشت دستش نشسته است و اشارت به یکی از برترین آثار سینمایی ایران بعد از انقلاب یعنی فیلم «مادر» ساخته زندهیاد «علی حاتمی» میکند. با پس زمینهای مملو از گل و مرغ و رنگ و لعابی اغراقآمیز بر چهره مادر و نورانی کردن فضایی رویاگونه که از هوش مصنوعی نیز بهره جسته است.
اینکه از یک کاراکتر بزرگ سینمایی به عنوان نماد اصلی در پوسترهای فستیوالها استفاده شود در تمام دنیا مرسوم است و کن و برلیانه نیز بارها این کار را انجام دادهاند؛ اما سوال اصلی این است که «ابراهیم حقیقی»، هنرمندی با عقبه درخشان که کارهای گذشتهاش هر کدام کلاسی از درس هستند، چرا باید در زمانه دیجیتال تا این حد کاری غریب از شاهکارهای خود تولید کند؟ ابراهیم حقیقیای که خود طراح نماد سیمرغ جشنواره فیلم فجر است، حال در طراحی پوستر خود هیچ استفادهای از مهمترین نماد جشنواره که زاده ذهن خود او است نکرده است و آن سیمرغ اساطیری طراحی شده که به جد یکی از بهترین نشانههای طراحی شده اوست جایش را به یک گنجشک، بلبل و یا هزاردستانی داده که روی انگشت مادر نشسته!
ممکن است تعمدی در کار بوده باشد که او خواسته میزان ضعف و بیرمق شدن جشنواره را در سالهای اخیر نشان دهد و یا اینکه سعی کرده خود را با هنر امروزه و عصر هوش مصنوعی و تکنولوژیهای جدید وقف دهد.
اما آیا اگر عنوان چهل و سومین جشنواره فیلم فجر را از پوستر حذف کنیم باز هم میتوان گفت این پوستر برای جشنواره فیلم فجر است؟ یا میتوان از آن بهعنوان پوستری برای پاسداشت مقام زن و یا پوستری برای روز مادر استفاده کرد؟
متاسفانه باید گفت که سالیان سال است که دیگر پوستری چشمنواز به چشم مخاطبان نمیخورد و حتی طراحان نامی هم دیگر نمیتوانند کار ژرف و تأثیرگذار همانند گذشته تولید کنند. پوسترهایی که همچنان نگین زرین گرافیک این مرز و بوم بوده و حالا که میخواهیم همان قدیم و گذشته و نوستالژی خود را از نو بازآفرینی کنیم از انجامش باز میمانیم. فقط کار به جایی رسیده که طراح تمام تلاش خود را میکند که حس گَس اما خوشمزه گذشته را در نگاه مخاطب بنشاند تا شاید با خاطرات گذشته بتواند بهرهای از هنر خود برد. وگرنه دیگر سالهای بسیاری است که هیچ چیز طعم گذشتهاش را ندارد!
یادداشت از علی حدادیاصل
انتهای پیام/