عملکرد سیاسی بایدن در ۵۷ روز گذشته چه تاثیری بر ابتکار عمل رئیس‌جمهور منتخب خواهد داشت؟

مهار سیاسی ترامپ در دستور کار بازیگران بین‌المللی/مواجهه ترامپ با اولویت اوکراین و ایران

|
۱۴۰۳/۱۰/۱۴
|
۱۳:۱۶:۵۴
| کد خبر: ۲۱۷۷۷۷۸
مهار سیاسی ترامپ در دستور کار بازیگران بین‌المللی/مواجهه ترامپ با اولویت اوکراین و ایران
خبرگزاری برنا_گروه سیاسی: ترامپ در این دوره از ریاست‌جمهوری خود ناگزیر است تصمیم‌های سخت‌تری بگیرد و این تصمیم‌های با شرایط موجود بین‌المللی بعد از جنگ اوکراین و هفتم اکتبر اولویت‌گذاری را برای او به یک امر خطیر بدل خواهد کرد.

به گزارش خبرگزاری برنا، اگر این فرضیه را بپذیریم که همه بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی در شرایط رصد نخستین اظهارات ترامپ، بعد از بیستم ژانویه و اعلام عمومی مواضع او درباره روسیه، ایران، اروپا و چین هستند، پذیرش این نکته آسان خواهد بود که مجموعه اقدامات انجام شده از سوی بایدن در ماه‌های گذشته دو تحلیل همزمان متضاد را به دنبال داشته باشد.

تحلیل اول این است که بایدن جاده را برای مانور قدرت ترامپ کاملا هموار کرده و با تغییر وضعیت سوریه و بشار اسد، بخش مهمی از راه را با علامت‌گذاری‌های آشکار برای راندن تیم سیاست خارجی آینده تعیین کرده است.

اما تحلیل دوم مبتنیبررفتار یک ماه و نیم گذشته بایدن، پس از به قدرت رسیدن ترامپ، بر پایه گرایشی است که او نسبت به اروپا و مسئله جنگ اوکراین و روسیه داشته است.

 پیداست که همنوایی روسای جمهور دموکرات نسبت به اروپا دوستانه‌تر و بر اساس اشتراکات راهبردی زیادی بنا شده است. توجه بایدن به پیمان‌های دسته جمعی درباره آب و هوا و محیط زیست، همخوانی نظامی آنها با یکدیگر در بحران‌های بین‌المللی، یا تمرکز ویژه بر شراکت تجاری با اروپا مولفه‌های بوده که ایالات متحده را در چهار سال گذشته ، اگر نگوییم به نقطه درخشان روابط اروپا و آمریکا برده، حداقل قاره سبز را در این دوره با خیال آسوده‌تری نسبت به دوره ترامپ قرار داده است.

در همین راستاست که بایدن دغدغه‌های محکمتری نسبت به جنگ اوکراین و همراهی با اتحادیه اروپا از خود نشان می‌دهد. از این منظر، می‌توان هدف تحلیل را به این سو سوق داد که بایدن قبل از خروج از قدرت نه تنها در فکر صاف کردن جاده برای ترامپ نبوده، بلکه اولویت‌های دوران ریاست‌جمهوری او را از سمت اوکراین به سمت مسائل منطقه‌ای و نقطه کانونی ایران هدایت می‌کند. چنین رفتاری ابتدا ترامپ را در مواجهه با اسرائیل و خواسته‌هایش به این مسئلهمتمایل می‌کند که مذاکره یا جنگ با ایران از اهمیت بیشتری برخوردار است تا میز مذاکره با پوتین، از سوی دیگر ایران را به این دریافت می‌رساند که بازی سیاسی ترامپ چند ماه قبل از حضور او در کاخ سفید رقم خورده و باید مهره‌های بازی را پیشدستانه و جلوتر از او بچیند.

با این فرضیه ایران این پیام را دریافت کرده است که در شرایط فعلی، بعد از مسئله سقوط بشار اسد و انتظار برای پاسخگویی به آخرین حمله اسرائیل به تاسیسات نظامی، باید راهکارهای متنوع‌تری را در سیاست خارجی خود محک بزند.

سفرهای عراقچی، رئیس دستگاه دیپلماسی ایران به کشورهای منطقه و چین و سفر اخیر وزیر خارجه عمان را باید در همین جهت دید. گرچه دقیقا مشخص نیست سفر عراقچی به عربستان و چین چه جزئیاتی داشته ووزیر خارجه عمان در سفر اخیر خود چه پیامی برای ایران آورده است، اما می‌توان این گمانه را مورد توجه قرار داد که بازیگران جهانی و منطقه‌ای رویکردهای میانجیگرانه خود را تا بیستم ژانویه افزایش خواهند داد تا در وهله اول از تنش‌های بیشتر ممانعت کنند و در وهله دوم مهار سیاسی رئیس‌جمهور جنجالی ایالات متحده را برای یک دوره چهار ساله در دستور کار قرار دهند.

بدون تردید در این دو رویکرد، موضوع ازسرگیری مذاکرات می‌تواند روی میز میانجیگران بین‌المللی و در اولویت باشد.

موانع بزرگ در شکل‌گیری میانجیگری موثر

اما اینها فقط مقدمه‌ای است برای اولویت‌بخشی به ضرورت‌هایی که بازیگران در قبال میز مذاکره به آن می‌اندیشند. دیپلماسی همانقدر که روی کاغذ و در تئوری‌ها آسان نگاشته می‌شود به عرصه عمل نمی رسد، چرا که موانع مذاکرات برای ایران و ایالات متحده در این دوره بیش از گذشته نمایان است.

تغییرات سیاسی بسیار سریع در منطقه‌ از یکسو اهرم‌های لازم برایچانه‌زنی‌های مرسوم را کاهش داده؛ از سوی دیگر واکنش‌های احتمالی در این بزنگاه را غیرقابل پیش‌بینی کرده است. تضعیف مقطعی نیروهای مقاومت و سوریه بدون بشار اسد در حالیکه تهران خود را در میانه انتخاب مسیرهای مسالمت‌آمیز و تنش‌های احتمالی می‌بیند، مذاکرات را به تکیه‌گا‌ه‌های غیرفنی در مسئله هسته‌ای، حتی زمزمه برای تغییر دکترین هسته‌ای نزدیک می‌کند.در داخل ایران رادیکال‌هایی وجود دارند که مذاکره برنده برنده را این بار منوط به تغییرات ملموسی در مانیفست هسته‌ای ایران می‌دانند، در حالیگه گروه مقابل این سیاست را اسباب ایجاد بهانه برای فشارهای بیشتر از دو سوی اروپا و آمریکا می‌پندارد.

در ایالات متحده نیز اطرافیان ترامپ به دو گروه مهم و تعیین کننده تقسیم شده‌اند؛ مدافعان فشار حداکثری که در زمین اسرائیل بازی می‌کنند و گروهی که مذاکره را در گام اول، بهترین سیاست می‌دانند.

با این حال نباید از بازی‌های صهیونیستی در این میدان غافل ماند. اسرائیل بعد از هفتم اکتبر تمام تلاش خود را بر پایه تضعیف گروه‌های مقاومت و چینش استراتژی‌های جنگ‌طلبانه‌ای گذاشت که به انتخاب ترامپ در رقابت‌های اخیر کمک کرد. نتانیاهو اگر از چگونگی برخورد ترامپ با مسائل خاورمیانه آگاه نباشد، حداقل مطالبات بیشتری را نسبت به دوران ریاست‌جمهوری بایدن مطرح خواهد کرد و انتظار دارد همراهی او را در مواجهه سخت‌تر با ایران کسب کند.

سکوت ترامپ در قبال مسائل خاورمیانه و جنگ اوکراین

سکوت ترامپ درباره ایران و مسائل منطقه‌ای را البته باید در همین دایره تحلیل کرد.اطرافیان او، کسانی که با گرایش‌های صهیونیستی، فشار حداکثری را تجویز می‌کنند و عده‌ای که مواضع معتدل‌تری دارند، هر دو به یک اندازه در بی‌تصمیم ماندن رئیس‌جمهور چهل و هفتم تاثیرگذارند. شناخت تجربی از ترامپ نشان می‌دهد، او آنقدر دموکرات نیست که بخواهد بر اساس وزن این دو گروه یا مشاوره‌های اطمینان‌بخش‌تر از سوی مشاورانش تصمیم بگیرد. 

اشتیاق ترامپ به مصافحه و مذاکرات رودر روی دوره نخست ریاست جمهوری‌اش تمایل مفرط به تظاهر در موفقیت سیاسی را بیش از عمق استراتژیک ایالات متحده در راستای مواجهه با طرف‌های مقابل نشان می‌دهد. هفته گذشته «جان بولتون» مشاور امنیت ملی دولت ترامپ در سال‌های 2018 تا 2019 به گاردین گفته است: «معتقد بودم وظایف ریاست جمهوری، راهبرد تصمیم گیری رئیس جمهور را «منضبط» می کند، اما معلوم شد که اشتباه کرده‌ام. او فکر می کند که به چشمان طرف مقابل می نگرد آن‌ها معامله می کنند

بولتون ادعاهای رئیس جمهورمنتخب مبنی بر اینکه او موقعیت منحصر به فردی برای حل مناقشات بین المللی در اوکراین و غزه دارد را رد می‌کند و معتقد است: « اینها همه فخرفروشی است.» او در این مصاحبه نسبتا مفصل به روانشناسی مبسوطی از ترامپ در قبال تصمیم‌های مهمی که باید بگیرد می پردازد که خلاصه آن در چند توصیف شخصیت ناپایدار و بی‌توجه به روحیه کار جمعی و مشاوره‌های سرنوشت‌ساز است. البته این اوصاف چیزی از مخاطرات حضور او در عرصه‌های بین‌المللی نمی‌کاهد، چرا که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور کشوری تاثیرگذار در دنیاست که برخی کژتابی‌ها و بدا‌هه‌نوازی‌های ناموزنش روی بنیان‌های مسلطی که ایالات متحده در دهه‌های گذشته ساخته، تحمیل و تحمل شده است.

وضعیت پیچیده مسائل بین‌المللی 

اگر مبنای تحلیل رویکردهای  احتمالی ترامپ را بر اساس آنچه که در دوره گذشته از او دیده‌ایم پایه‌ریزی کنیم، سکوت او در مواجهه با مسائل منطقه‌ای، ایران و جنگ اوکراین، بیش از یک سکوت استراتژیک، محک امکان یک معامله بزرگ با روسیه، ایران و چین خواهد بود، در عین حال که در 57 روز گذشته با دنیای جدید که بایدن ساخته و پرداخته نیز مواجه است. اما باید دانست که دنیا با شناخت بیشتری از ترامپ خود را مهیا می‌کند. ترامپ حتی قبل و بعد از روی کار آمدن، درخواست‌های غیرمنطقی از کشورهای خارجی  را آغاز کرده و موجب غافلگیری مشاورانش هم شده است. او کانادا و مکزیک را با تعرفه‌های ۲۵ درصدی تهدید کرد - و با طنز در مورد تبدیل کانادا به پنجاه و یکمین ایالت آمریکا حرف زد - و حتی پیشنهاد کرد که گرینلند و کانال پاناما را در اختیار بگیرد، اما درباره ایران، مسائل منطقه‌ای و جنگ اوکراین با قاطعیت سخن نمی‌گوید؛ حتی وقتی که تهدید می‌کند، اگر تا بیستم ژانویه اسرای در دست حماس آزاد نشوند، جهنم به پا خواهد کرد. این تهدید مخاطب خاص ندارد و بیش از یک تهدید برنامه‌ریزی شده، بر اساس ذهنیتی که دنیا از او دارد طراحی شده است.

با این اوصاف می‌توان با قطعیت بیشتری گفت، بایدن در 57 روز گذشته مسیرهای آینده ترامپ را علامت‌گذاری کرده است. او با این دیدگاه از جانشین خود در کاخ سفید که بولتون و اطرافیان او نیز بر آن تاکید کرده‌اند، همه علائم مورد نیاز برای هدایت ایالات متحده در یک مسیر طراحی شده را با سرعت تدارک دیده، خواه این مسیر جاده هموار برای او تصور شود، خواه ناگزیرهای سیاسی در خدمت شرکای راهبردی دموکرات‌ها در ایالات متحده. تئوری‌های ترامپ در مواجهه با چینش جدید خاورمیانه، جنگ اوکراین و اعلام رضایت دو طرف برای مذاکره، دیپلماسی چینی و ایران چه خواهد بود؟ آیا ترامپ این بار با برنامه‌های برآمده از یک استراتژی مشخص به مصاف با مسائل خواهد رفت یا بندبازی روی طناب کاریزمای خود را بار دیگر عرضه می‌کند؟.

ترامپ در این دوره از ریاست‌جمهوری خود ناگزیر است تصمیم‌های سخت‌تری بگیرد و این تصمیم‌های با شرایط موجود بین‌المللی بعد از جنگ اوکراین و هفتم اکتبر اولویت‌گذاری را برای او به یک امر خطیر بدل خواهد کرد.

انتهای پیام 

نظر شما
پیشنهاد سردبیر
پرونده ویژه