به گزارش خبرگزاری برنا، امانوئل مکرون اولین رهبراتحادیه اروپاست که با دعوت از ترامپ برای بازگشایی کلیسای نوتردام قبل از ورود رسمی به کاخ سفید با یک مهمانی سیاسی- فرهنگی از او استقبال کرد، با اینکه سابقه مراوده با ترامپ برای اروپاییها خاطرات چندان خوشی ندارند و تلنگر ترامپ برای تکاندن کت امانوئل از شوره سر و گفتوگوی سادیستی و تحقیرآمیز او با مرکل که این تبادل زبانی را تبدیل به یک سند محرمانه کرده بود، اما دنیای سیاست همیشه دنیای تقابل نیست و گاهی رهبران دنیا روبه روی هم خواهند نشست از بوی بد دهان سیاست گلایه نمیکنند، چون تاریخ تکرار متنوعی از تقابل و همکاری است.
آخرین باری که امانوئل ماکرون در سال 97 به مهمانی سه روزه ترامپ در ایالات متحده رفت تا امروز، دنیا هزاران بار چرخید. «پلیس خوب» اروپا در آن سال همه همت خود را جمع کرده بود تا ترامپ را برای ماندن در برجام قانع کند اما هرگز این اتفاق نیفتاد. مسئله ایران و برجام ساعتها از این ضیافت سه روزه را به خود اختصاص داد، همانگونه که احتمالا این بار در کاخ الیزه هم ایران موضوع بحثهای غیررسمی او و ترامپ تنها چند روز مانده به حضورش در کاخ سفید بود. بعد از آن ضیافت که حدود 6 سال از آن گذشته، اتفاقت مهمی در دنیا رخ داده وچرخدندههای استراتژی اروپا و آمریکا را چرخانده است.
مهمتر از همه جنگ اوکراین، بعد از آن هفتم اکتبر و روایت ایرانی، اروپایی و آمریکایی از حملات متقابل حماس و اسرائیل بوده که با عقبههای سیاسی ادعای نقش ایران در رساندن پهپاد و تجهیزات نظامی به روسیه وارد فهرست فشارها برتهران شده است. حالا امانوئل ماکرون نقش میاندار تندرویی را بر عهده گرفته که ترامپ را به یک تصمیم مهم درباره ایران فرامیخواند، تصمیمی که تحلیل آن در شرایط فعلی کمی دشوار به نظر میرسد.
روایت آخر ماکرون درباره ایران و قدرت گرفتن مجدد ترامپ که هفته گذشته بیان شد از یکسو بر اهمیت موضوع ایران تمرکز داشت، از سوی دیگر بر مسئله سرزمینی اوکراین. ماکرون در سخنرانی خود چند نکته را برجسته کرد. او ابتدا مدعی شد ایران چالش اصلی امنیتی و راهبردی برای فرانسه، اروپاییها و البته کل منطقه و فراتر از آن است. او با اولویتدهی به مسئله ایران کلید اصلی را در قفل خاورمیانه چرخاند و گفت:« ترامپ میداند که یک متحد قوی در فرانسه دارد.»
تلاش برای افزایش ابتکارعمل اروپا
بیان سیاست کاملا متضاد فرانسه در قبال مسائل هستهای ایران نسبت به آنچه که در زمان خروج ترامپ از برجام عنوان شده بود در وهله اول چرخشهای سیاسی اروپا را به رخ میکشد که اولویتبخشی به مسئله ایران در قبال اوکراین و روسیه را نشان میدهد. از سوی دیگر، ماکرون در همین جلسه از اوکراین خواسته توقعات و انتظاراتش را در مورد مسائل سرزمینی پایین بیاورد. او این ذهنیت را تقویت کرده که پایان دادن به جنگ اوکراین بر اساس خواستههای اولیه ترامپ و توقعات روسیه احتمالا نزدیکتر است و ابتکارعمل اروپا و نفوذ ماکرون بر زلنسکی بعد از بایدن بیشتر خواهد شد. اما این مسئله زیرپوست سیاست اروپا در قبال ایران ازتلاشی حکایت میکند که ماکرون و اتحادیه اروپا بعد از فشارهای سیاسی در حوزه هستهای بر تهران آن را هدایت میکنند.
سیاست افزایش ذهنی فشارها
به رغم تمایل ایران برای آغاز گفتوگوها اما مواضع اروپا و ایالات متحده نشان میدهد که آنها بیش از اتخاذ یک تصمیم مشخص در قبال تهران، سیاست ذهنی کردن فشارها و بالا بردن شدت تنشها را در دستور کار قرار دادهاند. این استراتژی از یکسو بعد از حملات مستمر اسرائیل به نیروهای مقاومت و سقوط بشار اسد مطابهگرانه و زیادهخواهانه به نظر میرسد، از سوی دیگر امکان از موضوعیت افتادن گفتوگوها را بعد از اتفاقات منطقهای تقویت میکند. در هر دو مورد هل دادن ایران به سمت رادیکال کردن سیاست خارجی و داخلی به عنوان یک فصل مشترک مد نظر غربیهاست. اما چرا چنین ابتکاری در اختیار غرب قرار گرفته است؟ این سوالی است که پاسخ به آن از اتفاقی که در آینده خواهد افتاد مهمتر است.
تهران نیتخوانی میکند
سخنان روز دوشنبه امانوئل مکرون و وزیر خارجه فرانسه و ترامپ در روز سهشنبه را باید درهمین راستا دانست؛ وقتی مکرون بر گفتوگوهای راهبردی با ترامپ درباره ایران اصرار دارد و خود را متحد قوی ایالات متحده معرفی میکند یا وزیر خارجه او هرگونه رفع تحریم را منوط به آزادی زندانیان فرانسوی میداند و ترامپ در پاسخ به خبرنگاری که از او میپرسد چه تمهیداتی برای حمله به ایران دارید، میگوید اینها اسرار نظامی است، پیشبرد راهبرد افزایش هزینههای نظامی در ایران را دنبال میکند تا در ادامه با تحریمهای جدید بتواند فرسایش از درون را به جمهوری اسلامی تحمیلکند. مجموعه موضعگیریها نشان میدهد غرب به استراتژی متحد برای مقابله به ایران فکر میکند، موضوعی که در دوره اول ترامپ رخ نداد یا حداقل تقسیم کار اروپا و آمریکا آنها را در دو دسته کاملا متضاد قرار داده بود. نه اروپا توانست ترامپ را به ماندن در برجام متقاعد کند و نه اروپاییها به وعده راهاندازی اینستکس و تحقق تعهداتشان عمل کردند. این بار اتحاد اروپا و آمریکا در ایجاد فشار بیشتر بر ایران با هدف گفتوگوطرح شده یا فرسودن درونی ؟ ایران بعد از فرصتهای از دست رفته به گفتوگویی تن میدهد که با فهرست جدید غرب تزئین خواهد شد یا به تقابل ادامه خواهد داد؟ غرب حتما به هر دو گزینه فکر میکند. اما جمهوری اسلامی احتمالا در مرحله نیتخوانی است.
انتهای پیام/