به گزارش خبرگزاری برنا در آذربایجان شرقی، نجفی که با تألیف آثار متعدد در این حوزه و سالها تدریس در زمینههای نظری ادبیات داستانی، از چهرههای شناختهشده این عرصه محسوب میشود، در این نشست به اهمیت مؤلفه های اساسی در ادبیات کودک پرداخت.
وی تأکید کرد: ادبیات از منظرهای مختلف قابل بررسی است، اما وقتی درباره ادبیات کودک صحبت میکنیم، تخیل نقش محوری پیدا میکند.
نویسنده تبریزی صریح کرد: پرورش تخیل در کودکان، یعنی تصویرسازی ذهنی، یعنی بالیدن یک ذهن پویا. نباید خیالبافی را با تخیل اشتباه بگیریم. در آموزش رسمی به بنبست رسیدهایم، چون درس انشا به تمرینهای کلیشهای و سؤالات سردستی تقلیل یافته است، درحالیکه انشا باید تخیل را در کودکان پرورش دهد.
نجفی تأکید کرد: هدف از پرورش تخیل، صرفاً شاعر یا نویسنده شدن کودکان نیست، بلکه تبدیل آنها به خوانندگانی حرفهای است:
استاد ادبیات کودک و نوجوانان کشور ادامه داد: بزرگسالی که در کودکی کتابخوان بوده، در موقعیتهای پیچیده زندگی، قضاوتی منصفانه، عاقلانه و عادلانه خواهد داشت. تخیل سرشار، انسان را در برابر چالشهای زندگی مقاومتر میکند. ادبیات خلاق، این کارکرد را دارد؛ یعنی ایجاد پیوند میان کودک و کتاب.
وی به نقش والدین، مربیان و کتابداران در این مسیر اشاره کرد و گفت:کتابداران نقشی بیبدیل در ایجاد رفاقت میان کودک و کتاب دارند. برخلاف تصور عامه، نوشتن برای کودکان کار بسیار دشواری است. بسیاری از کتابهایی که منتشر میشوند، در واقع کتابسازی هستند، نه کتابنویسی. برای کودکان نوشتن، یعنی درک عمیق از دنیای آنها و احترام به تخیلشان.
روایت ادبیات کودک در قصههای ترکی آذربایجان
نجفی در ادامه سخنان خود، نگاهی ویژه به قصههای ترکی و فولکلور آذربایجان داشت و بر اهمیت آنها در شکلگیری هویت ادبی کودکان تأکید کرد:قصههای ترکی آذربایجان، پر از رمز و راز، خرد مردمان و روح سرزندگی است. این قصهها نسلها را به هم پیوند داده و در کنار آتش گرم شبهای زمستان، کودکان را با دنیایی از قهرمانان، دیوها، پرندگان سخنگو و آرزوهای بزرگ آشنا کردهاند.
او شخصیتهایی مانند کوراوغلو، تَپَگهز (دیو یکچشم)، جیرتدان و دیگر قهرمانان قصههای ترکی را نمونههایی از پیوند تخیل و آموزش دانست و گفت: این شخصیتها نهتنها کودکان را سرگرم میکنند، بلکه آموزههایی ژرف از شجاعت، خرد و وفاداری را نیز در دل آنها میکارند. قصههایی که گاه با نغمهای از عاشیقها همراه میشوند و گاه در سکوت گرم دستان مادربزرگها روایت میگردند.
نجفی در بخش دیگری از سخنان خود به تفکر شهودی در کودکان اشاره کرد: همه کودکان تا هفتسالگی شاعرند! تفکر شهودی، یعنی جاندارپنداری؛ یعنی اینکه کودک تصور میکند بابایش قویترین مرد دنیاست، رنگها بو دارند و هر بار بارش باران، یک رویداد جدید است. اما متأسفانه، ما این تخیل را پرورش نمیدهیم.
وی همچنین سه هدف مهم را برای ادبیات کودک برشمرد:
کشف: شاعر یعنی کاشف، کسی که صاحب تخیل و تصور است. ادبیات باید کودک را به کشف برساند.
گ
در جستوجوی معنا بودن: ادبیات باید در برابر معناباختگی امروز بایستد و برای کودک، جهانی معنادار بسازد.
پیوند با طبیعت: باران، باد، رنگها، صداها؛ هرکدام یک تجربه تازه برای کشف هستند.
او سپس به جایگاه ادبیات عامیانه در تبریز و آذربایجان اشاره کرد: ادبیات فولکلوریک، از لالاییها، متلها، مثلها و چیستانها سرچشمه گرفته است. کودک از ریتم لذت میبرد. از آثار فاخر گلستان و کلیلهودمنه گرفته تا ابتکارات و نخبگی نویسندگان و انسانهای بزرگی چون باغچهبان و نیما همگی در پیوند با این ادبیات رشد کردهاند.
در پایان، نجفی جملهای از عیسی مسیح را یادآوری کرد:
عیسی مسیح فرمود: «به ملکوت اعلی وارد نمیشوید مگر اینکه کودک شوید.»
وی ادامه داد: کسانی که در بزرگسالی، کودکانگی خود را حفظ میکنند، آدمهای خوشبختی هستند.
با پایان نشست، مخاطبان با اشتیاق دربارهی موضوعات مطرحشده گفتوگو میکردند. برخی به دنبال راههایی برای ورود به این حوزه بودند، برخی دیگر از تجربههای استاد نجفی الهام میگرفتند. اما آنچه از این نشست بر جای ماند، نه فقط خاطرهای از یک بعدازظهر فرهنگی، بلکه نگاهی تازه به جهان کودکان بود؛ جهانی که در آن، کلمات هنوز قدرت جادوگری دارند و داستانها، راهی برای پیوند میان نسلها میسازند./نگارنده: مهدی شیرازی فر