
جشن نوزدهمین سالگرد تاسیس کانون ادبی زمستان، عصر جمعه سوم اسفند ۱۴۰۳ با حضور چهرههای فرهنگی، هنری و علاقهمندان در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ همچنین هنرمندان شرکتکننده در بخشهای شعر و ترانه آثارشان را اجرا کردند.
در بخشی از این برنامه به تجلیل از ایرج مهدیان اختصاص داشت، فرهنگ جولایی گفت: بیش از ۵۰ سال است که کار تهیهکنندگی میکنم؛ کارهای کوچه بازاری جزو کارهای ممنوعه در رادیو و تلویزیون بود ولی گاهی ما در برنامه راه شب پخش میکردیم، یک بارش مسئله نبود ولی بار دوم حتما تذکر میگرفتیم ولی به پخش کردنش میارزید که من همیشه معترض بودم، به هر صورت این خوانندهها هم بین مردم جایگاهی داشتند و نمیشد بیتوجه بود.
آقای مهدیانی از کسانی بود که کارش را من دوست داشتم و آن زمان که صفحه بود، من اکثر صفحههایش را گوش میکردم و لذت میبردم. یعنی هر موسیقی یک جایگاهی دارد که موسیقیهای این دوستان هنرمند هم در جایگاه خودش بسیار لازم و لذت بخش بود.
سپس سید جواد هاشمی گفت: من پدرم رسول فرید، آهنگساز بود. ما واقعا با ایرج مهدیان زندگی کردیم و چقدر کیف کردیم. درود بر شما، هرچه به افتخار شما دست بزنیم کم است.
در ادامه بیژن شکرریز بیان کرد: من دانشجوی سینما بودم و قرار بود یک پایاننامه تصویری داشته باشم و پیشنهاد من لاله زار شد. با زندهیاد دکتر فرخ غفاری در تلویزیون، مطرح کردم که من میخواهم لاله زار بروم، فرخ غفاری این اجازه را به من داد و همیشه مدیونش هستم. روزی که رفتیم لالهزار صداهایی شنیدم که همچنان در گوش من است؛ جواد یساری، عباس قادری، مهدیان، اجازه دهید اسم یک خانم هم ببرم، روحپرور. من آن فیلم را ساختم و استاد مهرتاش این اجازه را از آقای نثر و آقای اسدزاده گرفتند که من با دوربین وارد تئاترهای لالهزار شوم. من، نسل من و یا نسلی که از من مسنتر هستند، با این صداها رشد کرد و بزرگ شد.
وی ادامه داد: من همیشه یک عزیزی داشتم به نام فرهاد؛ فرهادی که خیلی زود از میان ما رفت ولی غیر از او، من یک صداهایی را هنوز هم گوش میدهم مانند ایرج مهدیان. مردم دوستشان داشتند و عاشقشان بودند. راننده کامیونی که از تهران تا بندرعباس میرفت با صدای اینها میرفت. راننده اتوبوس شبی که از تهران تا مشهد میرفت با صداها اینها میرفتند. او اضافه کرد: یک محقق آلمانی با من ایران آمده بود و من این صداها را پخش میکردم و دلیلش را میگفتم. او میگفت که اینها چه کسی هستند؟ و من همین را گفتم که آنها مردم را دوست دارند و مردم هم آنها را.
در ادامه علی فخار با تشکر از سجاد عزیزی آرام گفت: الان ۷۵ سالم است. من ۱۷ سالم بود که وارد لاله زار شدم. من از خدا میخواهم از عمر من بکاهد و به عمر ایرج مهدیان بیافزاید. چون از گذشتههای دور، جواد یساری، عباس قادری و ایرج مهدیان ماندهاند. ایرج مهدیان عزیز وقتی وارد عرصه هنر شد، تم، صدا، حال و هوا، چهارچوب و قالب خاصی داشت و نمیشد با هیچکس مقایسه کرد.
سپس ایرج مهدیان روی صحنه آمد و در سخنانی گفت: یک دنیا سپاسگزار. من سنم زیاد نیست و فقط ۶۰ ساله که دارم میخوانم. خوانندههایی که در این سبک میخوانند، به نوعی ملی هستند. آن زمانها تفاوت میگذاشتند تا این هنرمندان را از هم سوا کنند، اما همه برای مردم میخواندند. سپس با اهدای تندیس و لوح به پاس وطن دوستی و فعالیتهای هنری ماندگار از ایرج مهدیان تقدیر و تجلیل شد.
بیژن شکرریز در ادامه از تلاشهای سجاد عزیزیآرام و همکارانش در سالهای فعالیت کانون ادبی زمستان تقدیر کرد.
در ادامه این مراسم مدال افتخار کانون زمستان به شهر سلطانی به بهانه چهار دهه فعالیت در عرصه سینما و تئاتر توسط ایرج راد و اصغر همت اهدا شد. همچنین یک پیام ویدیویی از گوهر خیراندیش برای شهره سلطانی در این بخش پخش شد. خیراندیش با تقدیر از حمایتهای شهره سلطانی از تئاتر از جای خالی این بازیگر در سینما گفت.
ایرج راد نیز بیان کرد: سلطانی را از دوره نوجوانیاش میشناسم. در اداره تئاتر و خارج از آن کار میکرد، او همواره کار میکرد و هیچوقت وقفهای در کارش ایجاد نکرد و خواندن برای خانمها هم در دستور کار قرار داده است. او و همسرش با هم در تئاتر فعال هستند و امیدوارم پابرجا و سلامت باشند.
انتهای پیام/