در اوج آواز شجریان واژه‌ها زندگی دوباره می‌یابند

|
۱۴۰۴/۰۱/۲۵
|
۱۵:۰۵:۴۹
| کد خبر: ۲۲۰۷۲۹۴
در اوج آواز شجریان واژه‌ها زندگی دوباره می‌یابند
برنا- گروه فرهنگ و هنر: آواز شجریان در تلفیق با شعر کلاسیک ایران به گونه‌ای است که واژه‌ها را زندگی دوباره می‌بخشد.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ اشعار کلاسیک در ادبیات ایران به ویژه اشعار عطار، مولانا، سعدی و حافظ به عنوان غزلسرایانی که در ذهن و اندیشه مردم ایران زمین تثبیت شده‌اند، همواره به طور جدی مورد اقبال آوازخوانان موسیقی اصیل ایرانی نبوده است.

به عبارت دیگر استفاده از اشعار شعرای کلاسیک ایران به ویژه غزل، از سوی متقدمین آواز خوانی در ایران به ویژه خوانندگانی که آن‌ها را در زمره آوازخوانی دوره قاجار قرار می‌دهیم، مرسوم نبوده است و بسیاری از تصانیف فراگیر و مطرح به جا مانده از آن دوران نیز که در بین اهالی موسیقی جایگاه ویژه‌ای دارد، مدیون بزرگانی، چون ملک الشعرای بهار، علی اکبر شیدا و عارف قزوینی است.

در آواز بزرگانی مانند سید حسین طاهرزاده، اقبال آذر، عبدالله دوامی و دیگر خوانندگان اواخر دوره قاجار نیز اشعار شاعران کلاسیک ایرانی بسیار کم مشاهده می‌شود و البته در این زمینه نباید شرایط سیاسی آن دوران به ویژه دوره مشروطه را از نظر دور بداریم. به همین دلیل بسیاری از آواز‌ها و تصانیف بر اساس شرایط سیاسی و اجتماعی آن زمان خوانده می‌شد. این موضوع در آواز‌های ظلی نیز مشاهده می‌شود. البته در آثار این بزرگان، اشعاری از حافظ، خیام و به طور کلی شاعران کلاسیک ایرانی یافت می‌شود.

در دهه ۴۰ و ۵۰ که توجه بیشتری به غزلیات حافظ، سعدی، صائب و عراقی می‌شود و کلام در آواز اهمیت بسیاری پیدا می‌کند هم، در آواز و تصانیف جایگاه ویژه‌ای برای شعر کلاسیک ایران نمی‌یابیم و بیشتر آوازخوان‌ها از غزلیات بزرگانی مانند رهی معیری، امیری فیروز کوهی و سایر غزلسرایان معاصر در آواز‌های خود بهره برده‌اند. نکته جالب توجه این است که در تصانیف این دوره جای خالی شاعران کلاسیک ایرانی به ویژه حافظ و سعدی بسیار بیشتر احساس می‌شود. برای اثبات این ادعا آثار به یاد مانده از پیشینیان، خود سندی معتبر است. 

نمی‌شود این واقعیت را نادیده بگیریم که دهه ۴۰ و ۵۰ علاوه بر دوران آغاز فعالیت هنری محمدرضا شجریان، که موضوع این نوشتار است، یکی از باشکوه‌ترین دوره‌ها در عرصه موسیقی ایرانی و از سوی دیگر سرآغاز مسیری جدید در حوزه آواز خوانی و ایجاد شیوه‌ها و سبک‌های آوازی متفاوت نسبت به آوازخوانی دوره متقدم خود که از دوره قاجار آغاز می‌شود و همچنین نوازندگی در زمینه موسیقی اصیل ایرانی است.

بسیاری از خوانندگان و نوازندگان صاحب سبک و چیره دست و به بیانی دیگر تاثیر گذار بر موسیقی اصیل ایرانی که نسل زیادی از استادان و نام آوران آواز و نوازندگی را شامل می‌شوند، در این دو دهه جای دارند.

برنامه گل‌های جاویدان که به همت پیرنیا از رادیو پخش می‌شد با تغییر نام‌های متعددی مانند گل‌های رنگارنگ و برگ سبز ادامه و با مدیریت مرحوم هوشنگ ابتهاج پس از پیرنیا، با نام گل‌های تازه، سبب شد تا هنرمندان بسیاری به عرصه موسیقی اصیل ایرانی معرفی و البته مطرح شوند که در عرصه آواز در این دوران می‌توانیم بزرگانی چون: محمدرضا شجریان، ایرج، بنان، گلپایکانی، محمودی خوانساری و قوامی را نام ببریم و البته درخشش نام آوران و بزرگانی چون: جلیل شهناز، فرهنگ شریف، محمدرضا لطفی، هوشنگ ظریف، حسن کسایی، حسن ناهید، محمد اسماعیلی، احمد عبادی، فرامرز پایور، حبیب الله بدیعی، پرویز یاحقی، اسدالله ملک و همایون خرم در این دوران، جان تازه‌ای به موسیقی ایرانی داد و سرآغاز دوره جدیدی از موسیقی ایرانی و پیش درآمدی برای رشد هنرمندانی شد که در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ خود به استادانی صاحب سبک و توانمند تبدیل شدند.

اما جایگاه محمدرضا شجریان با سایر خوانندگان ذکر شده در این دوران متفاوت بود. شجریان در اواسط دهه ۴۰ که دوران آغاز ورود حرفه‌ای او به عرضه آواز و شنیده شدن صدایش در رادیو بود، مسیر و سبک و روشی را برگزید که بسیش از نیم قرن آواز بر تارک موسیقی ایرانی می‌درخشد. 

شجریان در همان دوران چه در اجرا‌های جشن هنر شیراز و چه در برنامه گل‌ها توجه ویژه‌ای به اشعار غزلسرایان کلاسیک ایران به ویژه حافظ داشت. این علاقه زمانی مشخص می‌شود که حتی در یکی از آغازین اجرا‌های او در رادیو که هنوز برای مردم شناخته نشده بود، به مناسبت عید فطر غزلی از حافظ را با همراهی زنده یاد فرهنگ شریف در دستگاه چهارگاه خواند.

ارتباط شجریان با شاعران غزلسرای کلاسیک ایران به گونه‌ای بود که در بیشتر دوره‌های جشن هنر شیراز به دلیل آنکه در اکثر آواز‌ها به غزلیات حافظ رجوع می‌کرد، از او برای اجرا در جشن‌های هنر شیراز دعوت می‌شد.

اما به طور کلی در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ اهمیت تصنیف و ترانه سرایی کمتر از آواز نبود و البته به دلیل وجود بزرگانی، چون ایرج، گلپایگانی، بنان، محمودی خوانساری و البته شجریان که متاخرتر و جوان‌تر از آنها بود، آواز ایرانی حفظ و تثبیت شد. ولی نکته مهم این بود که اقبال آوازخوانان به بزرگان غزل در سبک عراقی مانند عطار، سعدی و حافظ بسیار کم بود.

جایگاه شعر حافظ در آواز شجریان آن قدر رفیع بود که حتی زمانی که قرار شد برای نخستین بار دستگاه راست پنجگاه به طور کامل با همه دشواری‌های آن با همراهی محمدرضا لطفی، زنده اجرا شود، شجریان از حافظ مدد بگیرد و به خوبی هم از عهده این اجرا برآمد.

در اواخر دهه ۵۰ همکاری مستمر شجریان و لطفی ادامه یافت و حاصل آن آلبوم «عشق داند» در مایه ابوعطا بود؛ شاهکاری در آواز ایرانی که بی شک با نوای سحرانگیز و زخمه جادویی تار محمدرضا لطفی در تاریخ موسیقی ایران جایگاه متمایز و جداگانه‌ای دارد و مورد ستایش بزرگان موسیقی در ایران قرار گرفت. البته در دهه ۷۰ منتشر شد.

در این اثر غزلی از حافظ با این مطلع خوانده شد:

در نظر بازی ما بی خبران حیرانند/ من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

در دهه ۶۰، همکاری شجریان با مرحوم مشکاتیان سبب شد تا باز هم استاد را همنشین دیرینه حافظ ببینیم و حاصل این همکاری و همدلی با مرحوم مشکاتیان و نبوغ او در شناخت ملودی، ریتم و گوشه‌های دستگاه‌های ایرانی است که نتیجه آن آثار ارزشمند و ماندگاری، چون «بیداد»، «دستان»، «آستان جانان»، «سر عشق» و «نوا و مرکب خوانی» است که هر کدام امروز به عنوان مرجعی برای هنرجویان موسیقی ایرانی در دستگاه‌های همایون، چهارگاه، آواز بیات ترک، دستگاه ماهور و نوا شناخته می‌شود. در همه این آثار استفاده مناسب از سروده‌های بزرگان شعر کلاسیک ایران، متناسب با گوشه‌های آوازی و فراز و فرود‌ها و مدولاسیون، سبب شده است که شعر و آواز با هم پیوندی شایسته و دلنشین داشته باشد.

به عنوان مثال ابیاتی که در گوشه‌های «درآمد» همایون و «بیداد» در آلبوم «بیداد»، «رضوی» در آلبوم «سر عشق»، «مخالف چهارگاه» در آلبوم «دستان»، توسط شجریان اجرا شده است، آن قدر برای مخاطبان دلنشین بوده است که پس از گذشت سالیان زیاد از انتشار این آثار، همچنان در خلوت خوشنویسان، نمایشگاه‌های فرهنگی، شبکه‌های اجتماعی مجازی و محافل هنری، پخش می‌شود و بسیاری از هنرجویان آواز آن را زمزمه می‌کنند. 

بسیاری از علاقه‌مندان به آواز ایرانی با این آثار شیفته غزلیات حافظ و سعدی شدند و حتی برخی از افراد که با غزلیات سعدی بیگانه بودند و او را با بوستان و گلستان می‌شناختند، با آواز‌های شجریان در آلبوم‌های دستان، سر عشق و نوا و مرکب خوانی به عظمت و توانمندی سعدی در غزلسرایی و ابعاد وجودی دیگری از او پی بردند.

به عنوان مثال در آلبوم «نوا و مرکب خوانی» شجریان که در مدولاسیون، تکنیک، تحریر، انتخاب بجای گوشه‌ها برای ابیات، تنوع در گوشه‌ها، بم خوانی و اوج خوانی و تغییر لحن، دردانه و یگانه است و به عقیده صاحبنظران در موسیقی ایرانی به ویژه استادان آواز، هیچ اثری در موسیقی اصیل ایرانی را نمی‌توان مانند آن یافت. 

با اینکه معمولا خوانندگان گوشه نهفت را به صورت اوج اجرا می‌کنند، آن هم زمانی که سرآغاز شعر باشد، شجریان به تناسب معنا و مضمون ابیات، غزل سعدی را در گوشه «نهفت» و به صورت بم اجرا می‌کند که خود نجوا و مناجاتی است که در بم خوانی بی همتاست.

شجریان در این آلبوم، سه بیت از غزل سعدی را در مایه بیات ترک که از نظر معنایی به هم پیوسته است، بدون تحریر می‌خواند و پس از این سه بیت تحریری مستقل به عنوان پایان بندی این سه بیت و ورود به گوشه «جامه دران» بهره می‌برد:

غم زمانه خورم یا فراق یار کشم؟/ به طاقتی که ندارم کدام بار کشم؟

نه قوتی که توانم کناره جُستن از او/ نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم

نه دست صبر که در آستین عقل برم/ نه پای عقل که در دامن قرار کشم

دقت و تکنیک شجریان در آکسان گذاری و بم و اوج خوانی متناسب با واژگان و مصرع‌های غزلسرایان نامدار شعر ایرانی یه ویژه سعدی و حافظ نشان داد که اگر این اشعار متناسب با معنا و پیامی که دارند در دستگاه مناسب خوانده شود، می‌تواند برای هر شنونده‌ای دلنشین و روح نواز باشد.

«همایون مثنوی» از دیگر آثار جاودان و ارزشمند شجریان در این دوره است که شاهکاری بینظیر در بداهه‌خوانی است. این کار باعث شد تا هنرجویان و هنرمندان زیادی، نام عراقی را به عنوان یکی از غزلسرایان بزرگ ایران زمین از یاد نبرند. در این اثر از همان بیت آغازین که با «درآمد» همایون اجرا می‌شود، غمی سنگین که حاصل از فراق و دلتنگی است بر دل می‌نشیند. 

این تلفیق مناسب شعر و موسیقی در آواز‌های استاد، در دهه‌های بعد نیز ادامه می‌یاید. در دهه ۷۰ که همکاری او با نوازندگانی مانند داریوش پرنیاکان و مرحوم جمشید عندلیبی در آثار متعددی، چون «پیام نسیم»، «یاد ایام» و «آسمان عشق» مرحله متفاوت و متمایزی از زندگی هنری شجریان را نشان می‌دهد. تنوع در تحریر‌ها با تغییر لحن و شدت صدا در آثار یاد شده با هویت موسیقیایی متفاوت، با سونوریته‌ای بینظیر در گام‌های مختلف روی غزلیات سعدی، حافظ و عطار، آواز‌های ماندگار دیگری از او به یادگار می‌گذارد.

یکی از مهم‌ترین مثال‌ها در زمینه تلفیق شعر و موسیقی در این زمینه آواز ابوعطا روی غزل زیبای سعدی در آلبوم «پیام نسیم» است. 

به عنوان مثال آواز شجریان روی این بیت زیبای سعدی که جمله بندی آوازی و سکوت‌ها کاملا متناسب با واژگان و مضمون این بیت است:

گفتم لب تو را که دل من تو برده‌ای/ گفتا کدام دل چه نشان کی کجا که برد

در این اثر، آواز شجریان به خوبی در گوشه «حجاز» روی بیت زیر نشسته است:

سودا مپز که آتش غم در دل تو نیست/ ما را غم تو برد به سودا تو را که برد

به گونه‌ای که اگرخواننده‌ای بخواهد گوشه دیگری را در ابوعطا روی این بیت پیاده کند، گویا با زبان نصیحت گونه و هشدار دهنده سعدی در این بیت فاصله می‌گیرد به ویژه برای ترکیب «سودا مپز» که آغازگر بیت است، گویا هیچ نغمه‌ای زیباتر از حجاز نیست. 

مثال بارز دیگر، تغییر لحن و قدرت صدا در آلبوم «آسمان عشق» در گوشه «مخالف سه گاه» بر غزلی از عطار است که متفاوت یا صدادهی شجریان در آلبوم‌هایی، چون یاد ایام و پیام نسیم در یک دوره زمانی و متناسب با حال و هوای «مخالف سه گاه» و غزل عطار است. غزلی با این مطلع:

جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی/ دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی 

انتشار آلبوم «درخیال» در دهه هفتاد باز هم هنرمایی شجریان را در آوازخوانی بر سروده‌های سعدی نشان می‌دهد. به طوری که حتی در مراسمی برای بزرگداشت سعدی آواز شجریان در این آلبوم پخش می‌شود و در این مراسم او از سعدی و زبان شیرینش می‌گوید.

در این اثر به طور محسوس شجریان از تحریر‌های پیچیده و ترکیبی منحصر به فردی استفاده می‌کند که با همه کار‌های پیشین فرق می‌کند. اشعار تصانیف این اثر نیز از سعدی و مولانا و ساخته مجید درخشانی است. 

اما پیوند آواز‌های شجریان با شعر کلاسیک ایران در اواخر دهه هفتاد و دهه ۸۰ نیز ادامه یافت و در اواسط دهه هفتاد پس از سال‌ها دوری، شجریان و لطفی مجددا در کنار هم قرار گرفتند و شاهکاری دیگر به نام معمای هستی را خلق کردند. باز هم شجریان، لطفی و حافظ..

در دهه ۸۰ شجریان با همکاری علیزاده، کلهر و همایون شجریان که در آلبوم «زمستان» خودنمایی کرده بود این بار برای آلبوم «فریاد» و «بی تو به سر نمی‌شود» نامزدی جایزه گرمی را برای آنها به ارمغان می‌آورد. 

شجریان در آلبوم بی تو به سر نمی‌شود، ما را با مولانا همراه کرد و به عرش برد. 

غزلی با این مطلع:

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی‌شود/ داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود

شجریان با این بیت شنونده را با مولانا همراه می‌کند و در گوشه «نهفت» با خواندن این بیت به اوج می‌رود و ما را نیز با خود همراه می‌کند: 

جاه و جلال من تویی ملکت مال من تویی/ آب زلال من تویی بی تو به سر نمی‌شود

کم لطفی است اگر در کنار آواز‌های شجریان بر غزلیات بزرگانی، چون حافظ و سعدی، توجه او به خیام به عنوان یکی از قله‌های شعر کلاسیک ایران را از نظر دور بداریم. به طوری که در مراسم اهدای جایزه پیکاسو، او نام ایران را این بار با سروده‌های خیام به عنوان یکی از نماد‌های فرهنگ و ادب ایران زمین، جاودانه کرد.

شایسته است بر این نکته تاکید شود که جایگاه شعر کلاسیک در آثار شجریان به معنی توجه نکردن به سروده‌های شاعران معاصر به ویژه شاعران شعر نو نیست.

توجه ویژه شجریان به شعر نو و شاعران معاصر مانند نیما یوشیج، فریدون مشیری، هوشنگ ابتهاج و مهدی اخوان ثالث را به هیج وجه نمی‌توان در آواز‌ها و تصانیف او نادیده گرفت. آن هم زمانی که یک اثر ارکسترال به نام «پر کن پیاله را» به آهنگسازی فریدون شهبازیان بر سروده فریدون مشیری با آوازی کاملا متفاوت و متمایز در دهه ۵۰ خود سرآغازی می‌شود برای حضور شعر نو در آواز و آثار ارکسترال موسیقی ایرانی که البته نمونه‌های دیگر آن در آثاری، چون قاصدک، زمستان و فریاد به شایستگی تکرار می‌شود.

در مجموع برخی از دلایل ماندگار شدن آواز‌های محمدرضا شجریان بر سروده‌های بزرگان شعر کلاسیک ایران، توجه به مضمون و معانی ابیات، تسلط وی بر صدا، تغییر لحن، توانایی، قدرت و انعطاف حنجره، بهره مندی از تحریر‌های مختلف و بجا، بهره مندی از بم خوانی و اوج خوانی در کنار هم، تسلط بر اجرای گوشه‌های دستگاه‌های ایرانی، آشنایی با ادبیات و شعر کلاسیک ایران و آکسان گذاری‌های درست است. به عنوان مثال در خواندن غزلیات زمانی که غزل، چون سمفونی آرامی مقدمه‌ای برای مخاطب می‌سازد، او نیز با همان ریتم مخاطب را وارد مضمون غزل می‌کند و وقتی غزل به ابیات میانی و اوج می‌رسد، استاد در آواز به اوج می‌رود و به طور کلی شنونده بین شعر و آواز، تقطیع و جدایی را حس نمی‌کند و خود را مسحور در نوایی جاوادانه می‌یابد که در دل و جان ایرانیان همیشه ماندگار خواهد ماند.

نگارنده: علیرضا بهشتی

انتهای پیام/

نظر شما
جوان سال
جوان سال
پیشنهاد سردبیر
جوان سال
جوان سال
جوان سال
پرونده ویژه
جوان سال
بانک سپه
رایتل
اکت
بلیط هواپیما
بازرگانی برنا
دندونت
آژانس عکس برنا
تشریفات شایسته
بانک سپه
رایتل
اکت
بلیط هواپیما
بازرگانی برنا
دندونت
آژانس عکس برنا
تشریفات شایسته
بانک سپه
رایتل
اکت
بلیط هواپیما
بازرگانی برنا
دندونت
آژانس عکس برنا
تشریفات شایسته