
به گزارش خبرنگار برنا، فقط با یک نگاه جزئی و حساب سر انگشتی میتوانیم حدس بزنیم این روزها بچهدار شدن چقدر با گذشته متفاوت است. تفاوتی که از نظر بعضی افراد لازم و ضروری و از نگاه برخی دیگر غیر ضروری و بریز و بپاش است.
چند دهه پیش یکی از بهترین امکاناتی که در اختیار بچهها قرار میدادند یک اتاق و نهایتا تخت خوابی بود که گاهی مجبور بودند آن را هم با خواهر بو رادرانشان شریک شوند. دقیقا برعکس بچههای امروزی که اتاق شخصیشان را یکی از پیش پا افتادهترین حقوق خود میدانند.
مصطفی آبروشن، جامعه شناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی، در گفتوگو با برنا گفت: در دنیای مدرن شاهد تغییرات قابل توجهی در سبک زندگی خانوادهها و بهویژه والدین هستیم. علیرغم این که سادهزیستی و قناعت از ارزشهای مهم اجتماعی به شمار میرود، اما امروزه تمایل به تجملگرایی و مصرفگرایی در میان خانوادهها افزایش یافته است. این تغییرات نه تنها بر روی رفتارهای فردی تأثیرگذاشته، بلکه ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه را نیزتحت تأثیر قرار داده است.
البته که این روزها با حضور وسایل ارتباط جمعی و رسانهها نمیتوان اثراتشان در تغییر فرهنگ فرزندآوری رانادیده گرفت.
در سالهای اخیر رسانهها و بهویژه شبکههای اجتماعی نقش پررنگی در تغییر نگاه خانوادههابه کودکان ایفا کردهاند. پلتفرمهایی مانند اینستاگرام و یوتیوب تصویری ایدهآل و پرزرقوبرق از فرزندپروری ارائه میدهند که در آن کودک نه فقط یک عضو خانواده، بلکه بخشی از برند شخصی والدین است. خانوادهها با دیدن تصاویر کودکانی با لباسهای شیک، اتاقهای تمدار، اسباببازیهای خاص، و جشنهای پرهزینه ناخودآگاه دریک چرخه مقایسه و رقابت قرار میگیرند. این فضای رسانهای باعث شده والدین حتی در شرایط اقتصادی دشوار احساس کنند باید برای کودکانشان خرجهای آنچنانی بکنند تا از قافله عقب نمانند.
او درباره تاثیر رسانهها گفت: بهطور کلی رسانهها و بهویژه شبکههای اجتماعی نقش بهسزایی در شکلدهی به الگوهای رفتاری و نگرشهای جامعه دارند. والدین با مشاهده زندگیهای لوکس و تجملاتی دیگران در این فضاها، به طور ناخودآگاه تحت تأثیر قرار میگیرند و تلاش میکنند تا مشابه آن را برای فرزندان خود فراهم کنند. این رقابتهای بیمارگونه اجتماعی به نوعی احساس نیاز به داشتن وسایل و امکانات بیشتر را تقویت میکند.
وی همچنین افزود: تأثیر رسانه بر مخاطبان و درک و پذیرش الگوهای رفتاری از این رسانه، واقعیتی انکار ناپذیر است. بر کسی پوشیده نیست آنچه در فیلم و سریالهای تلویزیونی به نمایش گذاشته میشود حاکی از مادی شدن روابط بین آدم هاست که نه تنها میتواند انعکاسی از تعاملات اجتماعی باشد بلکه بر ارتباطات اجتماعی نیز اثر میگذارد. متأسفانه نداشتن سواد رسانهای در توده مردم باعث شده که هر نوع کالا و سبکی از زندگی که از طریق رسانهها تبلیغ میشود، بدون هر گونه فهم و قدرت تجزیه و تحلیل مورد پذیرش قرار گرفته و مخاطب عام پیدامیکند.
حال با پدیدهای مواجههایم که در تلاش است از مادر و پدرها تصویر یک والد ایدهآل را به نمایش بگذارد. مادری که همیشه درحال فداکاری و فراهم کردن بهترین امکانات است تا توقعات و فشارهای اجتماعی را رفع کند و پدری که حتی با وجود فشارهای اقتصادی و مالی از فراهم کردن گرانترین سیسمونی و لباسهای مارکدار نمیگذرد.
وی با اشاره به زندگیهای تجملگرایانه و ایدهآل سازی گفت: سریالهای تلویزیونی، زندگی تجمل گرایانه و دست نیافتنی را به عنوان شرایط ایده آل، در ذهن مخاطبان عادیسازی میکند در حالی که با ایجادنیازهای کاذب، انتظارات مخاطبان غیر واقعی شده و در نتیجه، احساس سرخوردگی و ناتوانی عمومی، ذهنها را از توجه به ارزشهای معنوی و اخلاقی زندگی باز میدارد.
ناگفته نماند که فشارهای اجتماعی برای داشتن یک زندگی ایدهآل و موفق نیز والدین را به سمت خرید کالاها و خدمات لوکس سوق میدهد. به عبارتی این فشارها ممکن است ناشی از انتظارات جامعه، خانواده و حتی دوستان باشد که باعث میشودوالدین احساس کنند باید برای فرزندان خود بهترینهارا فراهم کنند.
خانوادهها حتی اگر زیر سختترین فشارهای مالی باشند راضی نمیشوند در چشم و هم چشمی با فرزند فامیل یا دوستانشان کم بیاورند و خود را موظف میدانند بهجای پرداخت قسطها و بدهیهایشان، برای هر مهمانی لباسی نو تن فرزندشان کنند.
آبروشن در ادامه گفت: امروزه نه تنها سعی میشود که مشکلات خانوادگی در جمع فامیل مطرح نشود بلکه تلاش مدیریت شده، اعضای خانواده را وا میدارد که توانایی و شایستگی هایشان را به شکل مبالغه آمیزی به نمایش بگذارند که این الگوی رفتاری به فاصله گرفتن اعضای فامیل از یک دیگر و فردگرایی بیشتر در جامعه دامن زده است. بر این اساس در مییابیم که میهمانی یا صله ارحام که جزو آداب فرهنگی و دینی بوده، کارکرد اصلی خود را از دست داده و آنچه از مهمانیهای خانوادگی بر جای مانده، چشم و هم چشمیهایی است که سنتهای ارزشمند اجتماعی را خالی از محتوا کرده است.
با نگاهی به امروز و زندگیهای تجملاتی میتوان گفت آن نوع از زندگیهای ساده و صمیمی بسیار کم رنگ و تقریبا به کل محو شدهاند. اما واقعا کدام یک بهتر است؟ سادهزیستی و زندگی به دور از تجملات یا هر روز بیدار شدن در زرق و برق چشمگیر زندگیهای تجملاتی؟
آبروشن در این باره میگوید: به نظر من جامعه به سمت ترکیبی از هر دو رویکرد حرکت کند. برخی از افراد به دنبال تجملگرایی خواهند بود در حالی که عدهای به سادهزیستی و قناعت گرایش پیدا خواهند کرد. تجمل گرایی به عنوان ضرورتهای تاریخی به تدریج و تحت تأثیر شرایط مختلف اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگیشکل گرفته است.
از تأثیر رسانهها گرفته تا فشارهای اجتماعی و تغییرات اقتصادی، همه این عوامل دست به دست هم دادهاند تا سبک زندگی خانوادهها دچار تحول شود. اگرچه داشتن امکانات بیشتر میتواند به بهبود کیفیت زندگی کمک کند، اما باید توجه داشت که حفظ ارزشهای انسانی و تربیت فرزندان با روحیه قناعت و سادهزیستی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ لذا ضروری است که والدین با آگاهی از این تغییرات، تعادلی میان نیازهای مادی و ارزشهای اخلاقی برقرار کنند.
انتهای پیام /