
تبسم کشاورز_ چند روز مانده به آغاز سیوششمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، پوستر رسمی این رویداد فرهنگی مهم منتشر شد؛ پوستری که همانند بسیاری از آثار فرهنگی اخیر، با بازخوردهای متفاوتی در میان مخاطبان و کارشناسان روبهرو شده است.
جزئیات کوچکی که بلند حرف میزنند
طراحی این پوستر بر عهده حمیدرضا بیدقی بوده؛ طراح گرافیکی که پیشتر، در دوره سیودوم نیز طراحی پوستر این رویداد را بر عهده داشت. تجربه پیشین بیدقی و شناخت او از حالوهوای فرهنگی نمایشگاه کتاب، این انتظار را به وجود آورد که اثر او ترکیبی از تکنیک حرفهای و روایت بصری معنادار باشد. در نگاهی کلی، میتوان گفت پوستر امسال نهتنها بهلحاظ بصری قابل تأمل است، بلکه لایههای متعددی از معنا و نقد اجتماعی را نیز در خود جای داده است.
گفتوگوی رنگها در قاب پوستر
از لحاظ ساختاری، پوستر از ترکیببندی نسبتاً منسجم و چشمنوازی برخوردار است. استفاده از رنگها، بهویژه رنگهای برگرفته از پرچم ایران، تلاش طراح برای القای حس ملیگرایی و پیوند میان کتاب و هویت ایرانی را نشان میدهد. هرچند این انتخاب رنگها برای برخی مخاطبان چندان هماهنگ و یکدست به نظر نرسیده و در مواردی آن را دچار آشفتگی بصری دانستهاند، اما در مجموع این رنگبندی فضای گرم و زندهای به پوستر داده است.
یکی از نقاط قوت پوستر، استفاده هوشمندانه از عناصر نگارگری ایرانی است. گلوبوتههای ظریف، چهرههای مینیاتوری و فرم کلاسیک نشانههای تصویری، حالوهوای سنتی-فرهنگی را به مخاطب القا میکنند. حضور این موتیفها نهتنها حس نوستالژی و ریشهداری فرهنگی را منتقل میکند، بلکه نشان میدهد طراح کوشیده است میان هویت ایرانی و فضای نمایشگاه کتاب، پلی نمادین بزند.
زنانِ کمشمار، پرسشهای پرشمار؛ بازتابی از نگاه دیروز یا امروز؟
اما بخش مهمی از واکنشها به پوستر، معطوف به چگونگی نمایش زنان و مردان در تصویر بوده است. در نمای کلی پوستر، پنج مرد و دو زن دیده میشوند. این نسبت جنسیتی، برای برخی از مخاطبان سؤالبرانگیز و حتی نگرانکننده بوده است. چرا تعداد مردان بیش از زنان است؟ آیا در جامعهای که زنان نقش مهمی در تولید، ترویج و مصرف فرهنگ دارند، چنین ترکیبی قابل دفاع است؟
البته، طراح تلاش کرده تا نقش محوری زن را در قالبی استعاری و نمادین به تصویر بکشد. زنِ ایستاده در بالای پوستر، کنار درِ قرمز رنگ، شخصیتی قدرتمند و ایستاده را تداعی میکند که به استقبال دنیای دانش میرود. این ترکیب، گویی زن را بهعنوان نگهبان یا دروازهبان آگاهی معرفی میکند؛ جایگاهی بسیار رفیع و کلیدی که میتواند نقدهای کمی را پاسخ دهد. در سوی دیگر، زنِ دیگری در پایین پوستر دیده میشود که کودکی در آغوش دارد. حضور این زن در مقابل مردی که در حال دادن کتاب به اوست، از سوی برخی بهعنوان نمادی از انتقال فرهنگی و نقش مادری در تداوم فرهنگ مطالعه تفسیر شده است اما از زاویهای دیگر، همین تصویر مورد نقد قرار گرفته که چرا مادر تنها در جایگاه مراقبتی و حاشیهای نشان داده شده و کتاب بهجای آنکه در دست او باشد، در دست مرد مقابلش قرار دارد.
در ادامه این انتقادات، برخی به جزئیات دیگری هم توجه کردهاند. مانند اینکه کتاب کوچکی که در دست زن دیگر است ممکن است با آیینه اشتباه گرفته شود. هرچند به نظر میرسد این عنصر در واقع کتابی با قطع جیبی باشد، اما کوچکنمایی آن در مقایسه با دیگر کتابهای تصویر، ناخودآگاه احساسی از کماهمیتی را منتقل میکند. یا آنکه چرا زنِ پایین تصویر چهار زانو نشسته است؛ برخی این حالت را با نوعی نگاه دستوری یا دیکتهگرایانهی مردانه تفسیر کردهاند.
پوستر امسال نه بینقص، نه بیمعنا
شعار «بخوانیم برای ایران» که در پسزمینه پوستر دیده میشود، در کنار درِ سرخرنگی که زن به سوی آن حرکت میکند، پیام روشنی دارد: آینده روشن ایران از مسیر دانایی و کتابخوانی عبور میکند. این پیام اگرچه ساده و تکراری به نظر میرسد، اما با ترکیب تصویر و تایپوگرافی، معنا و تأثیر بیشتری پیدا کرده است. استفاده از در، بهعنوان نماد عبور، تغییر و رسیدن به مرحلهای تازه از آگاهی، ترکیبی هوشمندانه با شعار پوستر دارد.
در پایان، باید گفت که پوستر سیوششمین نمایشگاه کتاب تهران، اگرچه عاری از اشکال نیست و نقدهایی جدی به آن وارد شده، اما اثری سادهانگارانه یا ضعیف نیست. این پوستر در لایههای مختلف خود تلاش کرده است تا هم از گرافیک حرفهای بهره ببرد، هم داستانی استعاری از نقش فرهنگ، مطالعه و تداوم آن در جامعه ایرانی روایت کند. شاید بهتر بود طراح، حساسیتهای اجتماعی و جنسیتی امروز را با دقت بیشتری در نظر میگرفت و از برخی برداشتهای ناخواسته جلوگیری میکرد. اما در مجموع، این پوستر را میتوان اثری نسبتاً موفق دانست که در کنار زیباییشناسی تصویری، به بحثبرانگیز شدن خود نیز افتخار میکند؛ چرا که گفتوگو، خود بخشی از فرهنگ است.
انتهای پیام/