
مینا هرمزی- هر قطره آب اهمیت دارد. بحران آب یک چالش ملی است. منابع آبی کشور به شدت نگران کننده است، زیرا ایران برای پنجمین سال متوالی درگیر خشکسالی شده است. بحران آب در ایران یک مشکل پیچیده و چند بعدی است که نیازمند رویکردهای جامع و هماهنگ برای مقابله با آن است.
با توجه به اهمیت موضوع با محمدرضا بختیاری مدیرعامل سابق آبفای استان تهران گفت و گویی انجام شد که در ادامه میخوانیم:
به نظر شما کشور از بحران آب گذشته است و به ورشکستگی در آب رسیده است؟
بختیاری: البته چه در بحران و چه در ورشکستگی آب، نمیتوان تعریف مشخصی داد. اما آنچیزی که مشخص است بیش از توان سفرههای آب زیرزمینی از این منابع برداشت میشود. حدود ۶۰ سال پیش با ورود چاه و حفاری مکانیزه شرایط بدتر هم شد. در قدیم با استفاده از قنات آب تامین میشد، در یزد، اصفهان، کرمان، تهران و بقیه شهرها صدها رشته قنات وجود داشت. تکنولوژی قنات منطبق با اقلیم کشور بود. اما با زدن چاههای عمیق، بحران آب در کشور رقم خورد. در تهران عمق چاهها به بالای ۳۰۰ متر رسیده است، در حالی که در ۵۰ سال گذشته عمق چاه حدود ۸۰ متر بیشتر نبود. در حال حاضر مکانیزم راحتی پیدا شده وآب از زیرزمین به راحتی کشیده و استفاده میشود.
۹۰ درصد کشور در منطقه خشک، فراخشک و نیمه خشک است و ۱۰درصد کشور مثل گرگان، مازندران و گیلان در منطقه مرطوب و نیمه مرطوب قرار دارد و در برخی مناطق بارندگی صفر است. این یعنی اقلیم کشور ایران خشک است؛ اما برنامه ریزی منابع آب براساس اقلیم کشور نیست. مهمترین بخش در برداشت آب برای بخش کشاورزی است که با اقلیم ما هماهنگ نیست و مدیریت هم بر این اساس نیست.
بخش کشاورزی ما مدرن نیست. هرچند در این چندساله از کشاورزی مکانیزه استفاده شده، اما از یک هکتار با کشاورزی مکانیزه، آن را در استفاده از آب به چند هکتار رساندهاند. قرار بر این بود که مصرف آب به یک چهارم یا یک سوم برسد. آبیاری تحت فشار را اجرا کردهاند، اما به جای یک هکتار ۵ هکتار زیر کشت برده شد که هیچ منافعی برای آب زیرزمینی نداشت؛ بنابراین در بخش کشاورزی مدیریت درست نبود. هنوز برخی از محصولات کشت میشوند که اصلا توجیحه ندارد. کاشت هندوانه در کشور توجیحه پذیر نیست. در سرشاخههای زاینده رود که دسترسی به آب کم است در بخشهایی برنج کشت میشود! هر هکتار سطح زیر کشت برنج، بالای ۱۵ هزار مترمکعب در سال مصرف آب دارد که اصلا با اقلیم آنجا سازگار نیست. در نتیجه بخشی از برنامه ریزیها براساس عدم همخوانی منابع آب و اقلیم کشور بوده است.
به شدت سطح زیرکشت افزایش داشته که استراتژی درستی نبوده است. در کرمان حدود ۳۰۰ هزار هکتار باغ پسته وجود دارد که با اقلیم این استان اصلا همخوانی ندارد، در بقیه شهرهای کشور هم وضعیت اینگونه است. این عدم برنامه ریزی درست طی سالهای متمادی باعث شده به آبهای زیرزمینی فشار وارد شود و بیش از توان، منابع آب زیرزمینی برداشت شود و الان در سفرههای آب زیرزمینی بیلان منفی ایجاد شده است و نتیجه این عدم مدیریتها، فرونشست زمین و افت آب سفرههای زیرزمینی شده است. در تهران سالانه حدود ۱۳۰ تا ۱۵۰ میلیون مترمکعب بیلان منفی وجود دارد و بیش از توان برداشت میشود. در شهرهای دیگر هم این اتفاقات رخ میدهد و هر روز سفرههای آب زیرزمینی ما وضعیت بغرنج تری پیدا میکند.
بحران آب در ایران موضوعی نیست که یک شبه پدید آمده باشد این مسئله حاصل چندین عوامل است که به مرور زمان و به دلیل برخی از تصمیمات و عملکردها شرایط را به این نقطه رسانده است.
مسائل آب کشور از روی غفلت یا عدم برنامه ریزی هر چه که بوده نیاز به یک همت بالایی دارد که بتوان منابع آب کشور را حفظ کرد و این قابل انجام است و برای انجام آن همین الان دیر است و امروز بهتر از فردا است. اما باید با همتی، همه دستگاهها دست به دست هم بدهند تا این مسئله بزرگ را در سطح کشور حل کنند.
مسئولان آب، این بحران را نتیجه کاهش بارندگی و افزایش مصرف میدانند و عملا با خارج شدن سدها از مدار بهره برداری، چه عواقبی در پیش است؟ بالاخره مشکل از چیست؛ طبیعت یا مدیریت؟
ببینید، سدها از مدار بهره برداری هیچ وقت خارج نمیشوند. اینکه فکر شود منابع آب سطحی در کشور قطع میشود نه اینگونه نیست، ممکن است مثل امسال، سال ۱۴۰۰ و سال ۱۳۹۹ که بارندگی بسیار کاهشی بود آب کم شود و ورودی سدها کاهش پیدا کند، اما قطع نمیشود. بلکه فشار بر آبهای منابع زیرزمینی بیشتر میشود. در روند ۸۰ سال اخیر دیده میشود که اقلیم کشور همین است. سالهایی بوده که خشکسالی تا ۳ سال بوده و در برخی از سالها ۵ سال متوالی هم بوده است. در دودهه اخیر برخی عقیده دارند که تغییر اقلیم اتفاق افتاده و برخی دیگر به این موضوع معتقد نیستند. اما در این سالها میزان بارندگی در کشور کاهش پیدا کرده و واقعیت این است که اقلیم کشور ایران خشک، فراخشک و نیمه خشک است و در ۱۰ ساله اخیر حدود ۱۵ درصد نزولات آسمانی در کل کشور هم کم شده است، جمعیت افزایش پیدا کرده، کشور به سمت صنعتی شدن رفته است و باید متناسب با واقعیت کشور در بخش آب برنامه ریزی شود. یک واقعیت بزرگ وجود دارد که کشور ما با ناترازیهای مختلف مواجه است از برق و گاز گرفته تا آب. اما برق را میتوان با تاسیس نیروگاه یا پنلهای خورشیدی جبران کرد ولی نبود آب قابل جبران نیست. آب در کشور قابل تولید نیست، هرچه هست همین است.
وضعیت آبی تهران، با بیش از ۱۲ میلیون سکنه، چگونه است؟ آیا واقعاً تهران در آستانه یک فاجعه آبی قرار دارد؟
بختیاری: در مرحله اول باید الگوریتم آب تهران مشخص شود. در استان تهران سالانه از ۱۳۰ میلیون مترمکعب آب مصرفی استفاده میشود که ۳۰ تا ۴۰ میلیون متر مکعب برای شهر تهران است. در تهران سالانه ۲۰۰ میلیون متر مکعب آب برای فضای سبز استفاده میشود. البته تفاهم نامهای بین وزیر نیرو و شهردار وقت تهران در دولت دوازدهم و سیزدهم مبادله شد. در این تفاهمنامه گفته شده که بعد از چند سال باید برداشت از آب زیرزمینی در شهر تهران به حدود ۸۰ میلیون متر مکعب کاهش پیدا کند و فقط آب بوستانها و فضای سبزی که در ارتباط مستقیم با مردم است از منابع آب زیرزمینی استفاده شود و برای بقیه باید از پساب استفاده شود، که با این کارکارشناسی هم میتوانیم فضای سبز تهران را نگه داریم و هم میتوانیم میزان برداشت از منابع آب زیرزمینی را کاهش دهیم که امیدوارم این تفاهمنامه اجرایی شده باشد.
قابل ذکر است که در سالهای نرمال که متوسط بارندگی وجود دارد آب تهران حدود ۷۰ درصد از منابع آبی سدها و ۳۰ درصد از منابع آب زیرزمینی تامین میشود. اگر در تهران چاههایی که غیرشرب هستند مثل چاههای شهرداری تهران، صنایع و کشاورزی به حداقل برسند، خیلی نگرانی درباره آبهای شرب وجود نخواهد داشت. در تهران باید چاههایی باشد که اگر نزولات آسمانی کم شد از آن طریق بتوان آب شرب مردم را تامین کرد. تهران یک حُسنی که دارد پساب آن است اگر بازچرخانی پساب خوب انجام شود بسیاری از کمبودها جبران میشود. در تهران حدود یک میلیارد مترمکعب مصرف آب شرب است که اگر بازچرخانی خوب انجام شود حدود ۷۰۰ میلیون مترمکعب پساب خواهیم داشت که میتوان خیلی از منابع آب زیرزمینی که الان دارد برای غیرشرب استفاده میشود را برای سفرههای آب زیرزمینی و شرب ذخیره کرد. الان بیلان منفی شهر تهران زیاد نیست یعنی ۳۰ میلیون مترمکعب بیشتر نیست و با یک بازچرخانی میتوان بیلان منفی آب را جبران کرد. در نتیجه مسائل شهر تهران بغرنج نیست. البته از هرجایی که میشد آب برای تهران آورده شده و منبع جدیدی نیست، بنابراین باید این آبها مدیریت شود تا مشکلی پیش نیاید.
بحران آب در کشور جدی است، بر کسی هم پوشیده نیست و این شرایط نیازمند تدابیر فوری است راهکارهای مقابله با بحران آب چه میتواند باشد؟
در بخش آب نه باید سیاه نمایی صورت گیرد و نه باید خوشبینانه با آن برخورد شود بلکه یک نگاه واقعبینانه میخواهد. اقدام امروز بهتر از فردا است. از نظر من کارشناس بهتر است مسئولان به موارد زیر توجه کنند.
استفاده صحیح و درست از پساب فاضلاب.
افزایش راندمان بخش کشاورزی.
جلوگیری از هرگونه توسعه سطح زیرکشت کشاورزی؛ افزایش بهره وری.
برداشتن نگاه از حوزه منطقهای و استانی به حوزه آبریزی.
بستن چاههای غیرمجاز.
استفاده بهینه از پساب کشاورزی.
توجه جدی به حوزههای آبریز کشور.
توجه به اقلیم کشور.
توجه به خشکسالی ها.
بی نظیرترین و بی جایگزینترین محصول که آب هست قدرش دانسته نمیشود چه در شرب و چه در کشاورزی. اگر به این مسائل توجه نشود بسیاری از مشکلات حل نشده باقی میمانند و بحران تشدید میشود. آب یک بحث مهم است و اگر کشور بخواهد جلوی تشدید بحران در بخش آب را بگیرد باید به سمت مکانیزه کردن آب در بخش کشاورزی برود. بخش آب یک بحث فرابخشی است و موضوعی نیست که با وزارت جهاد، وزارت نیرو و یا وزارت صمت حل شود، بلکه همت عالی مسئولان و مردم را میطلبد.
انتهای پیام/