به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، روزنامه واشنگتن پست در گزارشی به قلم دنیس راس کارشناس سیاست خاور نزدیک در موسسه واشنگتن و مشاور ویژه اوباما طی سال های 2009 تا 2011 نوشت: توافق هسته ای با ایران سرانجام حاصل شد. با توجه به اهمیت این توافق باید آن را به دقت موشکافی کرد. باید دید دولت آمریکا چگونه همه بندهای این توافق نامه را توضیح خواهد داد و در واقع چگونه آن را اجرا خواهد کرد.
برخی احتمالات در این زمینه وجود دارد. نخست آن که، به نظر می رسد نتیجه مذاکرات هسته ای با چارچوب توافق هسته ای حاصل شده در روز دوم ماه آوریل سازگار است. مهمترین دستاورد چارچوب توافق هسته ای دست نخورده باقی مانده است: شمار سانتریفوژهای عملیاتی ایران از نه هزار و پانصد دستگاه باید به پنج هزار و شصت دستگاه کاهش یابد.
همچنین، ذخیره اورانیوم با غنای پایین ایران باید از ده هزار کیلوگرم به سیصد کیلوگرم برسد. کاهش شمار سانتریفوژهای ایران باید تا ده سال و کاهش ذخایر اورانیوم ایران باید تا پانزده سال رعایت شود.
انجام نظارت و بازرسی های سخت گیرانه بر چرخه تولید از استخراج معادن و جدا سازی اورانیوم گرفته تا تبدیل کیک زرد و غنی سازی هگزافلوراید اورانیوم یا یو اف شش به مدت 25 سال ادامه خواهد داشت. هسته رئاکتور آب سنگین اراک باید خارج و باز طراحی شود و ایران اجازه در اختیار داشتن قابلیت بازفرآوری نخواهد داشت. و ایرانی ها متعهد شده اند پروتکل الحاقی معاهده منع تولید و گسترش تسلیحات هسته ای - ان پی تی - را برای همیشه رعایت کنند. در عمل، این محدودیت ها و نظارت و تأیید پایبندی ایران به مفاد توافق نامه هسته ای سبب می شود ایرانی ها نتوانند مواد را برای یک برنامه مخفی تغییر شکل دهند و مدت زمان فرار هسته ای ایران نیز افزایش خواهد یافت.
و از آنجایی که ایران اجازه بازفرآوری ندارد، مسیر ایران برای تولید پلوتونیوم لازم برای ساخت یک بمب نیز لزوما مسدود شده است.
این خبر خوبی است. اما خبر بد این است که این توافق نامه نقاط آسیب پذیر و پیچیده ای نیز دارد . نخست آن که، از آنجایی که دیگر لازم نیست ایرانی ها زیرساخت های غنی سازی خود را برچینند و می توانند به تحقیق و توسعه محدود پنج مدل سانتریفوژ پیشرفته بپردازند و همچنین می توانند پس از پانزده سال برنامه هسته ای صنعتی و در ابعاد گسترده انجام دهند، این توافق نامه به صورتی مشروع جمهوری اسلامی را در آستانه هسته ای شدن قرار می دهد. فاصله بین وضعیت در آستانه هسته ای قرار گرفتن و قابلیت تولید تسلیحات لزوما کاهش می یابد و برای ایرانی ها این اقدام دشوار نیست.
دوم آن که، توافق هسته ای سبب کاهش تحریم ها درست در زمانی می شود که ایرانی ها به تعهدات اصلی هسته ای پایبند مانده اند که شامل کاهش شمار سانتریفوژها و ذخایر اورانیوم غنی شده و خارج کردن هسته رئاکتور آب سنگین اراک و ایجاد سیستم نظارت و تأیید بر چرخه تأمین سوخت می شود. احتمال می رود این روند شش ماه به طول بینجامد. این بدان معناست که ایران جدا از این که می تواند نفت خود را به فروش برساند بلکه به 150 میلیارد دلار دارایی های مسدود شده خود در بانک های خارجی دسترسی طی یک سال آینده خواهد داشت. حتی اگر ایران از نود تا نود و پنج درصد از این مبلغ برای مصارف داخلی خود استفاده کند غیرممکن است سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بخشی از این مبلغ را برای پیشبرد اهداف تهاجمی خود در ارتباط با شبه نظامیان شیعه در سراسر منطقه دریافت نکند . اگر در این باره تردید دارید به بررسی سخنان سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان بپردازید که امسال اعلام کرد: «اگر ایران این پول را پس بگیرد با آن چکار خواهد کرد؟» او سپس گفت: « ایران غنی و قدرتمند قادر خواهد بود به هم پیمانان و دوستان خود و همچنین مردم منطقه به ویژه جنبش مقاومت در فلسطین بیش از هر زمانی کمک کند.» اسرائیل و کشورهای عربی به شدت در این باره نگرانند که توافق هسته ای ایران سبب افزایش تهدیدها علیه آنها خواهد شد.
سوم آن که، اجرای توافق هسته ای به شدت به این موضوع بستگی دارد که ایرانی ها اجازه دسترسی بازرسان به تأسیسات مشکوک را بدهند.
آیا بازرسان در زمان لازم اجازه دسترسی به این تاسیسات را خواهند داشت یا این که تنها زمانی که ایران اجازه دهد می توانند وارد این تأسیسات شوند؟ آیا ایرانی ها که از «دسترسی مدیریت شده» سخن می گویند توجیهات در ارتباط با بازرسی از تأسیسات ارتش، سپاه و یا تأسیسات علمی را به چالش خواهند کشید؟ آیا هر چالشی مذاکره ای دیگر را به دنبال دارد؟
در حالی که کنگره آمریکا به بررسی مفاد توافقنامه هسته ای ایران می پردازد، دولت آمریکا باید هر یک از این نقاط آسیب پذیر را بر طرف کند. برای نمونه، دولت باید به خطر تبدیل شدن ایران به کشوری در آستانه هسته ای شدن اذعان کند و به جامعه بین المللی توضیح دهد چگونه می تواند در مقابل قابلیت ایران برای تولید یک سلاح هسته ای بازدارندگی ایجاد کند. من بر این باورم که ایرانی ها باید به این باور برسند که هر اقدامی (نقض توافق) و تبدیل شدن آنها به کشوری در آستانه هسته ای شدن توسل به زور را در پی خواهد داشت . ایران می داند که در صورت دست یابی به یک سلاح هسته ای در هر زمانی که تصمیم بگیرد می تواند در مقابل جهان بایستد.
دولت آمریکا باید به ارائه طرح های خود به منظور مقابله با ایرانی ها در صورتی بپردازد که آنها کمک های مالی در اختیار حزب الله و دیگر گروه های شیعه قرار دهند. دولت آمریکا باید در ارتباط با واکنش نشان دادن به ایران از جمله اعمال تحریم های اقتصادی با کشورهای اروپایی گفتگو کند و همچنین همکاری های خود را با دوستان منطقه ای خود شامل اعراب و اسرائیل افزایش دهد.
در آخر این که، دولت آمریکا باید به توضیح در این باره بپردازد که چرا راهکارهای واکنش به موضوع دسترسی یا نقض احتمالی توافق به موضوع جدیدی برای مذاکره تبدیل نخواهد شد زیرا ایرانی ها می توانند از موضوع زمان برای فریبکاری استفاده کنند. ارائه جزئیاتی کامل درباره پیامدهای اقدامات ایران از این حیث بسیار اهمیت دارد. عادلانه است اگر بگوییم این مسئولیت تنها بر عهده دولت آمریکا نیست. این مسئولیت همچنین بر عهده آنهایی در کنگره است که خواستار رد این توافق شده اند. مخالفان توافق باید به توضیح در این باره بپردازند که اگر دیگر کشورهای جهان این توافق رابپذیرند و ایران نیز اعلام کند این توافق را اجرا خواهد کرد و سپس کنگره آن را رد کند؛ چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
آیا اتحادیه اروپا که متعهد شده است زمانی که ایران به تعهدات هسته ای خود پایبند بماند تحریم های اعمال شده علیه تهران را لغو خواهد، در صورتی که کنگره آن را رد کند، به تعهدات خود عمل نخواهد کرد؟ آیا تحریم ها باید در چنین شرایطی بر سر جای خود باقی بمانند به ویژه اگر ایرانی ها سطح غنی سازی را افزایش ندهند و بگویند مفاد توافق نامه را اجرا خواهند کرد؟
آیا ما با جهانی مواجه خواهیم شد که در آن رژیم تحریم ها به شکست خواهد انجامید و مدت زمان فرار هسته ای ایران به دو ماه کاهش خواهد یافت ؟
ممکن است پاسخ این سئوال منفی باشد اما افراد مردد باید توضیح دهند برای تضمین این که چنین اتفاقی رخ نخواهد داد چه اقداماتی می توانیم انجام دهیم.
به طور خلاصه باید بگوییم که طرح جامع اقدام مشترک سبب شده است سئوالات پیچیده و دشواری پیش روی دولت آمریکا و منتقدان قرار گیرد. کنگره در حال حاضر می تواند نقش خود را با ارزیابی و پاسخ دادن به این سئوالات ایفا کند.