به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، متن نیویورک تایمز به شرح زیر است:
هدف از جنگ، چه نظامی و چه اقتصادی، این است که که دشمن را وادار به انجام کاری کنید که ترجیح می داد انجام ندهد. در چند سال گذشته، آمریکا و دیگر قدرت های غربی درگیر یک جنگ مخفی اقتصادی و سیاسی علیه ایران بوده اند تا این کشور را مجبور کنند تا از برنامه هسته ای اش چشم پوشی کند.
در این راستا، سیاستگذاران آمریکایی درباره اهدافشان بسیار صریح بوده اند که عبارتند از: اول، بازداشتن ایران از تبدیل شدن به یک قدرت هسته ای. دوم، وادار کردن این کشور به برچیدن بخش عمده ای از زیرساخت های هسته ای خود، مطابق گفته های جان کری. سوم، سلب توانایی غنی سازی اورانیوم. چهارم، بستن فردو، همانطور که اوباما بیان کرده است. پنجم، واداشتن ایران به روشن کردن فعالیت های هسته ای گذشته اش توسط نیروهای نظامی، به ترتیبی که وندی شرمن، مذاکره کننده ارشد آمریکایی اخیرا شهادت داده است. ششم، تعطیلی برنامه موشک های بالستیک. هفتم، داشتن دسترسی های "هر مکان، هر زمان" به تاسیسات هسته ای. هشتم، حفظ تحریم ها تا زمانی که ایران ظرفیت هایش را برای ساخت بمب هسته ای خاتمه دهد، مطابق اظهارات جان کری،.
مطابق گزارش جامع و همراه با جزییات موسسه "ابتکار سیاست خارجی" (FPI)، آمریکا به هیچ یک از این اهداف به طور کامل نرسیده است. این توافق، برنامه هسته ای ایران را به تاخیر می اندازد، اما آن را پایان نمی دهد. این توافق به ایران به عنوان یک کشور هسته ای مشروعیت می بخشد. ایران برخی سانتریفوژهای خود را در انبارهای مطمئن حفظ می کند، اما هیچ یک از تاسیسات خود را بر نمی چیند یا نمی بندد. تحقیق و توسعه هسته ای هم ادامه خواهد یافت.
ایران به حق غنی سازی اورانیوم دست می یابد. توافق شامل بازرسی های «هر زمان، هر مکان» نیست، برخی بازرسی ها نیازمند یک زمان انتظار 24 روزه خواهند بود که به ایران زمان زیادی برای پاکساری کامل سایت ها را می دهد. پس از هشت سال همه محدودیت ها علیه موشک های بالستیک برداشته می شوند. تحریم ها هم زمانی که ایران اقدامات اولیه را انجام داد، رفع می شوند.
جنگ ها، چه نظامی یا اقتصادی، این گونه سنجیده می شوند که آیا به اهداف اعلام شده خود رسیده اید؟ با این معیار، آمریکا و متحدانش جنگ علیه ایران را باخته اند، ولی ما قادر بوده ایم درباره شرایط تسلیم نسبی خودمان مذاکره کنیم که ایران را وادار می کند تا لااقل پیروزی خود را به تاخیر اندازد. اکنون آمریکا با سه شکست راهبردی بزرگ در دهه های اخیر مواجه بوده است: ویتنام، عراق و اکنون ایران.
سوال بزرگ این است که چرا ما باختیم؟ چرا ترکیبی از قدرت های جهان غرب در برابر یک رژیم عقب مانده با اقتصادی فلج شده و فاقد محبوبیت زیاد باختند؟
پاسخ عمده اول این است که ایرانی ها بیش از ما خواهان پیروزی بودند. آنها اراده کرده بودند تا در برابر نوع مجازاتی که در نظر داشتیم اعمال کنیم، بایستند.
علاوه بر این، ایرانی ها به قدرت خود اطمینان داشتند، در حالیکه دولت اوباما بر محدودیت های توانایی آمریکا برای تاثیر بر دیگر کشورها تاکید می کرد. این که پرزیدنت اوباما چقدر کم به ابزارهای در دسترسش فکر می کرد، موضوع قابل توجهی است. او عملا گزینه نظامی را از دستور کار خارج کرد. او اعتقاد زیادی هم به تحریم های اقتصادی نداشت. اوباما گفت : «هیچ یک از چیزهایی که ما درباره دولت ایران می دانیم، نشان نمی دهد که این کشور تحت این نوع از فشارها تسلیم خواهد شد.»
رئیس جمهور نتیجه گرفت که ایران به سادگی در مسایل اساسی تغییری نخواهد کرد. در سخنرانی تحکم آمیز و غیرسازنده اش در روز چهارشنبه، گفت که ایران هرگز بر سر حاکمیت خود مصالحه نخواهد کرد(که بطور کلی اشاره به جنگ افزارهای نظامی یا اقتصادی داشت).
رئیس جمهور امید داشت که این توافق ماهیت اخلاقی رژیم را تغییر دهد، بنابراین برای رسیدن به توافق بیش از حد اشتیاق داشت. و در حالی که ایرانیان با هم متحد بودند، رژیم تحریم های غربی، روسی و چینی شکننده بود.
دولت آمریکا یک انتخاب در برابر دو گزینه وحشتناک دیگر به ما داده است: توافق برای یک تسلیم ناقص را قبول کنیم که درباره آن مذاکره شده است و یا این توافق را رد کنیم و بلافاصله در عمل به یک تسلیم کامل کشیده شویم- یک رژیم تحریم های فروپاشیده و یک برنامه هسته ای شکوفای ایرانی.