به گزارش گروه ادبیات وکتاب خبرگزاری برنا ، «دختر آدم خوشبین»، اولبار در نیویورکر، 1969 منتشر شد.
این رمان به گفتهی هاوارد ماس، منتقد نشریهی بررسی کتاب نیویورکتایمز، از آن دست کتابهایی است که گرچه گسترهیی محدود دارد، اما از نظر معنا و مفهوم ژرف و گسترده است. گویی پاداش یک عمر کار هنری است. سبک بیان داستان در خدمت روایتی است که شامهاش را همراه با غرائز، همچون سگ خوب شکاری در بوی خوش شکارش فرو میبرد و لحظهیی آن را از دست نمیدهد. داستانی که به طرزی غریب، امتیازات برترین رمانهای کوتاه را در خود دارد. مضمونش از طریق اشارههای تلویحی و تعلیق و حتمیت داستانهای کلاسیک به نوسان درمیآید.
گفتنی ست ،«دختر آدم خوشبین» رمانی است کوتاه دربارهی زنی به اسم لورِل، که برای پرستاری از پدر بیمارش قاضی مککلوا به نیواورلئان سفر میکند. قاضی عمل جراحی را از سر گذرانده است، اما در برابر سنوسالش به زانو درمیآید و بهبود نمییابد و بالاخره تسلیم مرگ میشود. دختر هر روز بر بستر مرگ پدر قسمتی از داستان چارلز دیکنز را میخواند تا آنکه پدر آرامآرام جان میدهد. همسر دوم قاضی، فِی، که از لورِل جوانتر است، با بدخلقیاش مرگ قاضی را سرعت میبخشد. لورِل به همراه فِی، برای دفن قاضی در شهر زادگاهش، راهی میسیسیپی میشود و آنجا است که لورِل با مرور خاطرات گذشته به حال دیگری درمیآید.
رمان «دختر آدم خوشبین» نوشتهی یودورا ولتی با ترجمهی بنفشه جعفر در نشر «شورآفرین» منتشر میشود.