به گزارش سرویس ورزشی برنا، در جلسه مجمع عمومی سالیانه که 5 دی در تهران برگزار می شود زمان دقیق برگزاری انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال و همچنین اعضای هیات رئیسه مشخص خواهد شد. در حال حاضر 15 اسفند برای برگزاری این انتخابات پیش بینی شده است.
حال سوال اساسی این جاست که به سود فوتبال است علی کفاشیان یک دوره دیگر رئیس فدراسیون بماند یا برود؟
برای دستیابی به پاسخ این سوال باید عملکرد این مدیر طی 8 سال مدیریت بر فوتبال کشور نقد و بررسی شود یعنی بیان معایب در کنار اشاره به محاسن و گرنه معنی تخریب می گیرد.
مردی که اشتباهی وارد فوتبال شد
علی کفاشیان مدیری است که بیشتر دوران حضور مدیریتش در کمیته ملی المپیک گذشت و در سمت های مهمی چون معاون ارزی بانک مرکزی و معان اقتصادی وزیر اطلاعات فعالیت کرد و تحصیلات خود را در دانشگاه ماستریخت هلند سپری کرد. او برای دوره ای ریاست فدراسیون دو و میدانی را برعهده داشت و رشته اصلی او هم دوومیدانی محسوب می شود. به جرات می توان گفت کفاشیان ناخواسته وارد فوتبال شد.
ابتدا زمزمه هایی در جامعه پیچید که محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور وقت، قصد شرکت در انتخابات فدراسیون فوتبال را دارد و زمانی که برخی نزدیکانش و مشاورانش او را توجیه کردند که در شان رئیس جمهور نیست که رئیس فدراسیون فوتبال باشد، محمد علی آبادی، معاون رئیس جمهور و رئیس وقت سازمان تربیت بدنی برای ریاست فدراسیون فوتبال اعلام کاندیداتوری کرد که فیفا به او چنین اجازه ای را نداد و این مسئله را به مثابه دخالت دولت در فوتبال دانست و اینچنین بود که به علی کفاشیان ماموریت داده شد وارد گود شود و این چنین بود که علی کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال شد.
هر چند علی کفاشیان دوومیدانی کار اشتباهی وارد فوتبال شد اما حضور و مدیریت در فوتبال این قدر به او مزه کرده که یک دوره دیگر هم ریاستش را تمدید کرد تا طولانی ترین دوره ریاست بر فدراسیون را پس از پیروزی انقلاب به نام خود بزند و اکنون می خواهد یک بار دیگر برای احراز این پست ثبت نام کند.
او چند روز پیش و در یکی از نشست های مهمی که در فدراسیون فوتبال داشت این مسئله مهم را بازگو کرد: «ثبت نام می کنم و با قدرت می آیم.»
بی تعارف فوتبال برای مدیر شدن علی کفاشیان تاوان هایی پس داد و به یقین امروز علی کفاشیان مدیرتر از 8 سال پیش است که برای اولین بار گام به عرصه مدیریت فوتبال گذاشت اما در همه این سال ها خیلی ها نتوانستند حضور او را در فوتبال تحمل و هضم کنند چون می گفتند از جنس فوتبال نیست.
اتفاقات بد
اتفاقات بدی که در دوران حضور علی کفاشیان در فوتبال رخ داد کم نیستند که به برخی از آنها فهرست وار اشاره می کنیم.
1- تیم ملی نوجوانان در جام جهانی با پیراهن هایی بازی کرد که شماره هایش با چسب کاغذی و شاید چسب مایع چسبانده شده بود! بازی با چنین پیراهن هایی بازتاب بدی برای ایران در مجامع بین المللی داشت!
2- حذف تیم ملی امید به دلایل غیرفنی. این دیگر باور کردنی نبود. تیم ملی امید به دلیل استفاده از بازیکن دو اخطاره بخت صعود به المپیک را از دست داد. این بازیکن کسی نبود جز کمال الدین کامیابی نیا که امروز برای پرسولیس و تیم ملی بازی می کند و در بازی با گوام برای ایران گل زد. البته علی کفاشیان در این ماجرا هیچ نقشی نداشت اما این قصور و کوتاهی متوجه سرپرست تیم ملی امید و همچنین کمیته روابط بین الملل فدراسیون فوتبال بود که گزینش آنها توسط علی کفاشیان انجام شده بود و مورد تائید رئیس فدراسیون بودند. تیم ملی امید به دلیل استفاده از بازیکن دو اخطاره در بازی با عراق به راحتی شانس صعود به المپیک را از دست داد.
3- انتقال تیم های تهرانی از پاتیخت به شهرستان ها یک اتفاق بد بود. هر چند دولتی ها این کار را انجام دادند و زور فدراسیون فوتبال به دولتی ها نمی رسید اما فدراسیون فوتبال مستقل است و می توانست با وضع قوانین جدید مانع از این انتقال ها شود. همان کاری که در دیگر فدراسیون های ملی انجام می دهند. به طور مثال این فصل اتحادیه باشگاه های انگلیس حتی به باشگاه کریستال این اجازه را نداد که پسوند خود را تغییر دهد اما در فوتبال ایران تیم ها هر روز نام خود را تغییر می دهند و به طور مداوم از این شهر به آن شهر می روند. در فوتبال هیچ کشوری خرید فروش امتیاز باب نیست و نخواهید دید تیمی از شهری به شهر دیگری برود چون هویت قابل خرید و فروش نیست. در فوتبال حرفه ای اگر باشگاهی نخواهد تیمداری کند سهامش به مزایده گذاشته می شود بی آنکه نام تیم تغییر کند و از شهری به شهر دیگر برود. باشگاه ورشکسته اگر خریداری هم پیدا نکند مجبور به حضور در لیگ آماتور می شود تا روزی دوباره شرایط حضور در لیگ حرفه ای را پیدا کند.
امروز پاس همدان کجاست؟ جز اینکه در رقابت های فوتبال قهرمانی دسته اول باشگاه های کشور در قعر جدول بسر می برد و برای ماندن در جمع تیم های دسته اولی تلاش می کند؟ چرا سایپا از تهران به کرج رفت و دوباره از کرج به تهران برگشت؟ چرا پیکان از تهران به قزوین رفت و در قزوین دوام نیاورد تا دوباره به تهران برگردد؟ چرا برای صبا در قم تماشاگر به استادیوم نمی آید، تیمی که در صباشهر حداقل 8 تا 10 هزار تماشاگر داشت؟
قوانین فوتبال ما آن قدر نقص دارد که فولاد نوین بعد از صعود به لیگ برتر اجازه حضور در لیگ برتر را پیدا نمی کند. اگر تیم دوم باشگاهی نمی تواند در لیگ برتر حضور داشته باشد چگونه این اجازه را پیدا می کند در لیگ یک برای صعود به لیگ برتر تلاش کند؟ در فوتبال حرفه ای این موضوع مدت هاست که حل شده. تیم دوم باشگاه ها فقط در بالاترین سطح لیگ آماتورها حق حضور دارند. این فصل امتیاز فولاد نوین را استقلال اهواز خریداری کند. به یاد داریم یک فصل فولاد خوزستان با مربیگری محمد مایلی کهن به لیگ یک سقوط کرده بود اما با خرید امتیاز سپاهان نوین به حضور در لیگ برتر ادامه داد!
این یک بدعت تازه برای تیم ها در فوتبال باب کرده. تیم ها بعد از صعود امتیاز خود ا می فروشند تا کسب درآمد کنند. دیدید که این فصل استقلال اهوازی که باید در لیگ 2 حضور پیدا می کرد در لیگ برتر بازی می کند. خونه به خونه با خرید امتیاز بهمن شیراز در لیگ یک حضور دارد. و نمونه های دیگری که چندان کم هم نیستند. قطعا شما هیچ نمونه خارجی برای این اتفاقات پیدا نخواهید کرد.
4- هبه امتیاز در لیگ 2 به استان های فاقد تیم در لیگ برتر و لیگ یک به بهانه کمک به توسعه و رشد فوتبال یکی دیگر از تصمیمات عجیب هیات رئیسه فدراسیون فوتبال بود. آیا این به اعضای هیات رئیسه برای رای آوردن در انتخابات پیش رو کمک نخواهد کرد؟ به هر صورت بیشتر اعضای مجمع عمومی فدراسیون فوتبال روسای هیات های فوتبال استان ها هستند و هر یک حق رای دارند!
این کار فقط برگزاری رقابت های فوتبال قهرمانی دسته دوم باشگاه های کشور را برای کمیته مسابقات سخت کرد. 40 تیم در لیگ 2 که فقط سه تیم حق صعود دارند. خیلی از شهرهایی که تیم هبه شده دریافت کردند از پس هزینه های آن برنیامدند و خیلی شیک و راحت امتیاز را فروختند و به درآمد 400 تا 500 میلیون تومانی رسیدند. این هم از آن دسته از اتفاقاتی است که نمونه خارجی ندارد.
کیروش خوب مدیریت نمیشود
یکی از بهترین اقدامات فدراسیون فوتبال در سال های اخیر جذب کی روش به عنوان سرمربی تیم ملی بوده، اتفاقی که نگاه ها را دوباره به سوی فوتبال ایران تغییر داد و صعود به جام جهانی را برای ایران به ارمغان آورد. از دیگر دستاورهای حضور کی روش در فوتبال ایران حضور ایران در رتبه نخست فوتبال آسیا در رنکینگ فیفاست. مقامی که از سال ها پیش مدتی بعد از حضور کی روش در تهران آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد. پیش تر ما تا مقام چهارم آسیا نزول کرده بودیم.
از همه مهمتر کی روش در شرایطی تیم ایران را به جام جهانی برد که ایران با کمبود مهره تاثیر گذار مواجه بود تا جایی که سرمربی پرتغالی تیم ملی مجبور شد برای تامین نیازها به سراغ بازیکنان ایرانی الاصل در آن سوی مرزها برود و روزمه همه بازیکنان ایرانی در خارج از کشور را مورد ارزیابی قرار دهد.
او در برهه ای تیم ملی را به جام برد که ستاره های باقی مانده از نسل گذشته هم یکی یکی از فوتبال خداحافظی می کردند. سیدمهدی رحمتی، مجتبی جباری، فرهاد مجیدی، فریدون زندی و ده ها بازیکن دیگر گفتند نمی خواهند برای تیم ملی بازی کنند و برخی هم با رفتارهای عجیب خود کی روش را مجبور به خط زدن خود کردند.
با همه اوصاف کی روش تیم ملی را به جام جهانی برد و امروز هم به تکیه بر جوانان مسیر تازه ای را آغاز کرده است. جوانانی که آینده روشن فوتبال ایران را نوید می دهند.
با همه خوبی های کی روش از جمله مبارزه با بازیکن سالاری، باید گفت این مربی خوب مدیریت نشده است. امروز اگر کی روش تهران را ترک کند آیا دستیار تربیت شده ای را از خود به جای می گذارد که بتواند هدایت تیم ملی را برعهده بگیرد؟ آیا مارکار آقاجانیان در حد و اندازه سرمربیگری تیم ملی هست؟ وقتی یورگن کلینزمن با سومی جام جهانی از تیم ملی آلمان خداحافظی کرد یوآخیم لو، دستیارش، هدایت تیم ملی را برعهده گرفت و از 2006 تا به امروز سرمربی تیم ملی آلمان است و توانسته یک مقام سوم و یک قهرمانی جهان را با ژرمن ها تجربه کند.
کی روش بارها و بارها برای تیم ملی ناز کرد. او حتی به امید نمازی، مربی ایرانی تیم ملی که هم اکنون یکی از اعضای کادر فنی تیم ملی جوانان آمریکاست، توهین کرد اما فدراسیون فوتبال به راحتی از کنار توهین او گذشت. او با عباس ترابیان و حتی مهدی محمدنبی، دبیرکل وقت فدراسیون، درگیری پیدا کرد و علاوه بر این دو، مدیر رسانه ای تیم ملی را هم کنار گذاشت.
کی روش به رغم همه اطلاعاتی که از وضعیت و امکانات فوتبال ایران را دارد قرارداد خود را تمدید می کند اما مدام غر می زند و هر از گاهی تهدید به رفتن می کند!
تازه او قوانین خاص خود را دارد. هر گاه بخواهد لباس اسپانسر تیم ملی را می پوشد و اگر هم صلاح نداند نمی پوشد و دور از چشم فدراسیون فوتبال با اسپانسر قرارداد می بندد. قرار بود کی روش بر همه تیم های ملی نظارت کند اما دریغ از یک جلسه حضور در تمرینات تیم های ملی پایه. او قرارداد دارد و باید به قرارداد خود پایبند باشد و بعد از هر پیروزی صحبت از کمبودها و رفتن نکند.
ما می توانستیم در حضور کی روش با توجه به تجریبات بین المللی گرانبهایی که دارد چند مربی خوب تربیت کنیم و کلاس های متعددی را برای مربیان داخلی برگزار کنیم و در یک کلام از ارتباطات کی روش در بالا بردن دانش فنی مربیان ایرانی استفاده کنیم اما دریغ. هر چند همه معضلات را نباید از چشم فدراسیون فوتبال دید. این به فرهنگ مربیان و باشگاه های ما هم برمی گردد.
انتخابهای ضعیف!
برخی از انتخاب های ضعیف داد فوتبالی ها را درآورد. این فقط در تیم های ملی نبوده در کمیته ها هم بوده. در برهه ای اکبر محمدی بدون هیچ کارنامه روشنی در فوتبال باشگاهی سرمربی تیم ملی جوانان شد و در مسابقات قهرمانی آسیا ره به جایی نبرد.
حضور هومن افاضلی هم با سابقه یک فصل حضور در تیم شهاب زنجان در کادر فنی تیم ملی سوال برانگیز بود و بعد از آن هر گاه تیم امید می خواست سرمربی انتخاب کند تا زمان انتخاب، این مربی هدایت تیم را برعهده می گرفت.
بر کسی مشخص نشد چگونه علی رضاعلی، رئیس وقت هیات فوتبال استان سمنان، ریاست کمیته فوتسال را برعهده گرفت. دراین بین برخی از انتخاب هم کمکی به فوتبال نکرد. مثل انتخاب اسماعیل حسن زاده به عنوان رئیس کمیته انضباطی که بیشتر آرای صادره وی در تضاد با حکم نهایی کمیته استیناف است. هر چند مشخص نشد برخی ها چگونه رفتند. مثل دکتر مجتبی شریفی، رئیس وقت کمیته انضباطی. رئیسی که می گفت علی کفاشیان انضباطی را این گونه می نوشت «انظباطی!»
اقدامات خوب!
اگر اذعان کنیم هیچ یک از اقدامات دوره مدیریت علی کفاشیان خوب نبوده بی انصافی محض است. او چند اقدام خوب داشته است که می توان به انتخاب کی روش به عنوان سرمربی تیم ملی و صعود تیم ملی به جام جهانی اشاره کرد.
1- کاهش تیم های حاضر در رقابت های فوتبال قهرمانی دسته اول باشگاه های کشور از 28 تیم به 20 تیم و برگزاری بازی ها در یک گروه یک اقدام خوب بود. این کاهش ادامه خواهد داشت تا تعداد تیم ها به 18 تیم کاهش یابد. در دوره مدیریت محمد دادکان بود که به یکباره و در یک حرکت غیرکارشناسی تعداد تیم های حاضر در لیگ یک از 16 تیم به 28 تیم افزایش یافت و از دسته سوم هم تیم به دسته اول آمد! نتیجه این اقدام بی کیفیت کردن بازی های دسته اول بود. خرید و فروش امتیاز هم باب شد و مدام تیم ها از این شهر به آن شهر می رفتند!
2- در برهه ای خیلی کوشیدند تا تعداد تیم های حاضر در لیگ برتر را به 18 تیم افزایش دهند. حتی پای نمایندگان مجلس هم به میان آمد اما فدراسیون فوتبال یک تنه برابر همه فشارها و هجمه ها ایستاد و اذعان کرد دیگر تعداد تیم های حاضر در لیگ برتر را افزایش نخواهد داد.
3- نتایج خوبی که تیم های ملی نوجوانان و جوانان اخیرا گرفته اند و همچنین در گذشته در جام جهانی حاضر شدند نشان می دهد فدراسیون فوتبال روی تیم های پایه حساس است و دوست دارد تیم های ملی پایه به موفقیت دست یابند. در این بین اقتدار فوتسال هم تا حدودی حفظ شد هر چند در این یکی از دوره ها جام را به ژاپن دادیم. فوتبال ساحلی هم در سال های اخیر رشد محسوسی داشته. در بانوان هم به موفقیت های خوبی دست یافته ایم. بهترین آن قهرمانی ایران در فوتسال آسیا بود که به تازگی به دست آمد.
4- کسب درآمد از تبلیغات محیطی و همچنین حق پخش برای اولین بار در زمان مدیریت علی کفاشیان امضاء شد هر چند اکنون جای سوال دارد که چرا قراردادی با سازمان صدا و سیما در این زمینه امضاء نمی شود و چرا تبلیغات محیطی که می توانست فصلی 60 میلیارد تومان برای سازمان لیگ برتر درآمد داشته باشد پیش تر با 18 میلیارد تومان امضاء می شده است؟
5- کسب کرسی در کنفدراسیون فوتبال آسیا که به تازگی رخ داده یکی از اتفاقات خوب اخیر فوتبال بود. در دوره مدیریت صفایی فراهانی در کمیته اجرایی کنفدراسیون فوتبال آسیا صاحب کرسی بودیم اما به راحتی و با تصمیمات خودخواهانه این کرسی ها از دست رفت و سال های سال هیچ دخالتی در تصمیمات کلان در فوتبال آسیا نداشتیم. با این حال به تازگی علی کفاشیان نایب رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا شده و چند ایرانی هم در کمیته های تاثیر گذار کنفدراسیون فوتبال آسیا عضو شده اند.
البته این تاثیرگذاری ها وقتی پر رنگ جلوه می کند که تقویم لیگ قهرمانان آسیا با تقویم فیفا هماهنگ شود و از همه مهمتر میزبانی مسابقات بین المللی از جمله جام ملت های آسیا را برعهده بگیریم. البته فدراسیون فوتبال خیلی تلاش کرد نامزد میزبانی جام ملت های آسیا شود اما از قدیم گفته اند یک دست صدا ندارد.
6- در سال های اخیر به دفعات در آسیا بهترین شدیم. هر چند انتخاب فدراسیون فوتبال ایران با ملاک های که کنفدراسیون فوتبال آسیا داشت خیلی برای فوتبالی ها قابل هضم نبود اما کلکسیون افتخارات فوتبال ایران را پر رنگ تر کرد.
علی کفاشیان بماند یا برود؟
هیچکس بهتر از علی کفاشیان نمی تواند به این سوال پاسخ دهد. ریاست فدراسیون فوتبال یک صندلی شخصی نیست. حق الناس است. علی کفاشیان اگر مدیری بهتر از خود را در گود می بیند باید به احترام مردم و به احترام حق الناس کنار بکشد اما اگر بر این باور است می تواند بهتر از نفراتی که کاندیدا می شوند فوتبال را اداره کند باید بماند و به مبارزه خود ادامه دهد.
یکی از خوبی های علی کفاشیان این است که هیچ گاه کم نمی آورد. از سویی ریاست فدراسیون فوتبال را اعضای مجمع عمومی انتخاب می کنند. اعضایی که در سال های اخیر یک بار گردهم نیامدند و به خاطر اشتباهاتی که فدراسیون فوتبال در کارهای اجرایی داشته به علی کفاشیان و دوستانش تذکر ندادند.
این طور نباید باشد رئیسی که انتخاب می شود خیالش بابت چهار سال پیش رو راحت باشد و این طور تصور کند به هر شکلی که مدیریت می کند در فدراسیون فوتبال می ماند. او باید چشمان اعضای مجمع عمومی فدراسیون فوتبال را ناظر خود ببیند و تصور کند ممکن است با یک اشتباه اعضای مجمع عمومی فدراسیون فوتبال گرد هم آیند و او را استیضاح کنند همان طور که نمایندگان مجلس شورای اسلامی بر عملکرد وزیران نظارت می کنند.
برای اعضای مجمع مهم نباید این باشد که چه کسی مدیر می شود. مهم باید این باشد که چه کسی شایسته ترین و چه کسی لایق ترین فرد برای اداره فوتبال است. فدراسیون فوتبال در سال های اخیر و برای مدیر کردن علی کفاشیان به اندازه کافی آزمون و خطا داشت و آسیب دید. حال باید بهترین گزینه برای اداره فوتبال انتخاب شود. دیگر نباید کسی اشتباهی وارد فوتبال شود.