در تهران مردم چشم خود را بستند و رای دادند؛

رسایی: اصلاح‌طلبان و دولت دلشان با ریاست لاریجانی است/ رییس مجلس فعلی یک ورژن دیگری از تفکرات اصلاح‌طلبی است

|
۱۳۹۵/۰۱/۱۶
|
۰۸:۲۹:۱۱
| کد خبر: ۳۸۷۹۲۳
رسایی: اصلاح‌طلبان و دولت دلشان با ریاست لاریجانی است/ رییس مجلس فعلی یک ورژن دیگری از تفکرات اصلاح‌طلبی است
حمید رسایی گفت: در تهران بخشی از مردم چشم خود را بستند و کاری نداشتند که در این لیست چه کسانی هستند.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا، همیشه انتقادی در استین برای  حسن روحانی، علی لاریجانی و البته  هاشمی رفسنجانی دارد. اما از 7 اسفند به بعد دیگر نه از تذکرها و نطق های آتشین خبری بود و نه دیگر حضور پررنگی در کریدور مجلس داشت. دلیل این رفتار انزوا گونه مشخص است او باید کوله بار به دوش بگیرد و کرسی خود را به نماینده دیگر از طیف رقیب واگذار کند. هرچند حمید رسایی در میان اهالی مجلس دهم جایی ندارد، اما گفت و گو با نماینده ای که پیش از این در مصاحبه ها عنوان می کرد "روحانی و هاشمی می خواهند من نباشم اما به آنها بگویید که من می آیم و قاطعانه در مجلس بعد حضور دارم" بعد از این ناکامی بحث در این موضوع خالی از لطف نیست؛ آنچه در ادامه می خوانید گفت و گوی کوتاه خبرنگار پارلمانی خبرگزاری برنا با حمید رسایی است؛

با توجه به تغییراتی که در کرسی های مجلس رخ داد گرایش سیاسی مجلس آینده را چگونه ارزیابی می کنید؟

گرایش مجلس آینده را اولین بزنگاه آن روشن می‌کند که آن انتخاب هیات رییسه مجلس دهم است. اگر رییس مجلس آینده سر لیست اصلاح‌طلبان در تهران یا سرلیست اصلاح‌طلبان در قم باشد، آن مجلس به نظر من یک مجلسی می‌شود که گرایش به همین جریان دارد و آن وقت خوش به حال دولت خواهد شد. اما اگر به غیر از این دو سرلیست، گزینه دیگری از مجلس بیرون بیاید آن وقت می‌توان گفت که مجلس گرایش متفاوتی دارد، وگرنه آقای لاریجانی و عارف، هر کدام‌شان که باشند فرقی نمی‌کند.

   یعنی شما بین این لاریجانی و عارف  تفاوتی نمی‌بینید؟

نه. به هر حال هر کدام که بشوند برای دولت یک سری محاسن و معایبی دارند. آنچه مشخص است این است که همه اینها دل‌شان می‌خواهد آقای لاریجانی رییس باشد.

   چه کسانی؟

هم دولتی‌ها و هم اصلاح‌طلبان و هم آقای هاشمی. همه اینها دل‌شان با آقای لاریجانی است.

یعنی شما فکر می‌کنید در جریان اصلاح طلب گرایش برای ریاست به سمت آقای عارف وجود ندارد؟

در میان نخبگان، چهره ها و اتاق فکرشان این گرایش وجود ندارد.

اما مسلم است که جریان اصلاحات با ریاست اقای عارف قدرت بیشتری پیدا می کند و این برای اصلاح طلبان به مراتب بهتر از ریاست یک اصولگرا بر مجلس دهم است؟

دلیل اینکه می گویم اصلاح طلبان دوست دارند لاریجانی رئیس باشد این است که وقتی کسی که هر دو راهنمایش کار می‌کند یعنی در مواقعی که نیاز است می توان او را به عنوان اصولگرا و در مواقع دیگری به عنوان اصلاح‌طلب معرفی کرد، طبیعی است که منافع بیشتری به دنبال دارد. در حقیقت آقای لاریجانی نقش تقطیر‌کننده جریان اصولگرایی را دارد. بدین معنا که وقتی آقای لاریجانی انتخاب می‌شود، جریان اصولگرایی فکر می‌کند کسی آنجا نشسته که منتسب به او است در حالی که این‌گونه نیست. کنترل یا به عبارت دیگر سرکوب جریان اصولگرایی برای دولت و اصلاح‌طلبان به وسیله آقای لاریجانی خیلی برای آنها راحت‌تر است تا آقای عارف.

   جریان اصولگرای منتقد دولت آیا در این شرایط چهره و گزینه‌ای دارند که بتوانند وارد رقابت با لاریجانی یا عارف بشود؟

بله چهره هایی وجود دارد که این قابلیت را دارند. اما اصل حرف من این است که تفکری که برای خود حرفی دارد و مبنا دارد، نباید پای رفتار زیگزاگی آقای لاریجانی  که برای ماندن در قدرت یک روز راهنمای چپ می‌زند و یک روز راهنمای راست، ذبح شود. از نظر من اصلا مهم نیست چه کسی رییس بشود، آقای لاریجانی یا آقای عارف.

  حال اگر فرض کنیم رقابت میان لاریجانی و عارف باشد توصیه شما به جریان اصولگرایی چیست؟

من اگر در مجلس بودم، می‌گفتم که جریان اصولگرایی باید مستقل عمل کند و کاندیدای سومی را وارد عرصه رقابت کند. چون عرض کردم که از نظر من هیچ فرقی نمی‌کند. آقای لاریجانی در ظاهر اصولگرایی را قبول دارد اما در واقع امر یک ورژن دیگری از تفکرات اصلاح‌طلبی است. تفکر اصلاح‌طلبی متاسفانه یعنی اینکه برای رسیدن به قدرت باید هر کاری انجام داد و همین هم جریان اصلاحات را زمین زد و همین موضوع هم آقای لاریجانی را زمین خواهد زد. اصلاح‌طلبانی که دوستان جانی حضرت امام‌(ره) بودند حاضر شدند با دشمنان امام دست دوستی بدهند تا با رقیب مقابله کنند.

   کنایه شما به کیست؟ یعنی مثلا الان به آقای ظریف و روحانی دارید کنایه می‌زنید؟

نه، من دارم از سال ٧٦ به بعد را می‌گویم. از آن سال به بعد به خاطر رقابت سیاسی و برای اینکه طرف مقابلش در قدرت نباشد حاضر شد دست بدهد با نهضت آزادی که خودشان آمدند گفتند که امام فرموده اگر اینها به قدرت برسند چنان سیلی‌ای به اسلام می‌زنند که اسلام به این زودی‌ها سر بلند نمی‌کند. آقای لاریجانی هم دقیقا همان مسیر اصلاح‌طلبی سال ٧٦ را جلو می‌رود و دقیقا در این مسیر متاسفانه این جریان که آقای لاریجانی در راس آن است، عاقبتی پیدا می‌کند که اصلاح‌طلبان الان پیدا کرده‌اند. چون هویت آن بر اساس رسیدن به قدرت تعریف شده است.

   با توجه به نتیجه انتخابات تهران و جو روانی حاصل از آن فکر می‌کنید می تواند در دور دوم انتخابات تاثیر گذار باشد؟

تهران متفاوت از شهرستان‌هاست و تابع یک‌سری مسائل دیگری هم هست. شهرستان‌ها خیلی تابع مسائل سیاسی نیستند. در تهران بخشی از مردم چشم خود را بستند و کاری نداشتند که در این لیست چه کسانی هستند.

   این توهین به رای مردم پایتخت نیست؟

چه توهینی ؟! خود این افراد می گویند ما نمی شناسیم و رسما حتی می‌گفتند که اگر آقای کوچک‌زاده هم در این لیست بود ما به آن رای می‌دادیم.

   خب خود مقام معظم رهبری هم یک بار به صراحت گفتند که ایشان هم بر اساس لیست‌ها رای می‌دهند و امکان دارد که به عنوان رهبر جمهوری اسلامی برخی نامزدها را نشناسند، اما به لیست‌ها اعتماد می‌کنند. این تعبیر شما حتی با اظهارنظر رهبری هم متعارض است.

نه، آن موضوع فرق می‌کرد. مال جریان اصلاح‌طلبی این شکلی نبود. اصلاح‌طلبان می‌گفتند ما اصلا کاری نداریم. چون آدم‌های اصلی اصلاحات هم اینها را نمی‌شناختند. خدایی شما فکر می‌کنید حتی آقای خاتمی اینها را می‌شناخت؟ قطعا خیلی‌ها را نمی‌شناخت. حالا چه برسد به بقیه. یا آقای هاشمی و روحانی که از این لیست حمایت کردند آیا آن را می‌شناختند؟ قطعا نمی‌شناختند. من خیلی از اینها را می‌شناسم و شاید بیشتر از اصلاح‌طلبان هم بشناسم. حالا ان‌شا‌الله اینها می‌آیند توی مجلس و شما می‌بینید چه کسانی هستند و چقدر اصلاح‌طلب هستند. احتمالا می‌آیند و یک جور دیگری که شما توقع ندارید حرف می‌زنند.

   این نشانه نفوذ آن دعوتی که برای رای دادن انجام شد، نیست؟ نشانه مقبولیت عمومی آن دعوت نیست؟

نه، نشانه این است که جریان اصلاح‌طلبی پادگانی عمل می‌کند. اصلا هم بحث مقبولیت آقای خاتمی نیست. همین آقای خاتمی در مجلس هشتم آمد جلو و به اسم او لیست دادند که آقای جهانگیری و انصاری و امثال این چهره‌ها هم در لیست آنها بودند و آقای خاتمی هم آمد عکس خود را بالای همه اینها زد و هیچ کدام رای نیاوردند.

به هر حال آقای خاتمی توانست با یک پیام تصویری نتیجه را تغییر دهد؟

ببینید ما که دماسنج نداریم بفهمیم چقدر از این رای تهران مربوط به پیام تصویری آقای خاتمی می‌شد و چقدر برای بقیه عوامل. خیلی چیزها موثر بود. ٢٠ درصد مشارکت در جنوب تهران کاهش پیدا کرد و ٢٠ درصد مشارکت در شمال شهر افزایش یافت. خب نتیجه به هم خوردن این توازن شد این لیستی که رای آورد.

   خب این تغییر میزان مشارکت دلیل داشت ؟

دلیلش در جنوب شهر این بود که مردم تفاوتی بین چپ و راست و اصلاح‌طلب و اصولگرا نمی‌دانند. در این دو سال عملکرد دولت به شکلی بود که مشکل اقتصادی مردم را بیشتر کرد و مردم هم که حاکمیت را یکپارچه می‌دیدند نیامدند و در شمال شهر هم که مسائل اقتصادی مهم نیست و همه متوجه مسائل سیاسی هستند، موقعیت را مناسب دیدند و آمدند  .

این چیزی که درباره جنوب شهر می‌گویید با بحث بصیرت سیاسی مردم در تضاد است؟

اتفاقا بصیر هستند. مردم می‌فهمند. همین مردم می‌گویند وضع معیشت جامعه بدتر شده. آنها حاکمیت را یکپارچه می‌بینند. این را هم بارها در مجلس گفته‌ام که مردم کوچه‌و بازار تفاوتی بین من و فلانی قایل نیستند. می‌گویند بالاخره جمهوری اسلامی است و همه را یکی می‌بینند.

 

نظر شما