
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری، احمد شاملو متولد 21 آذر 1304 متخلص به الف. بامداد یا الف. صبح،شاعر،نویسنده،روزنامه نگار، پژوهشگر، مترجم،فرهنگ نویس ایرانی و از بنیانگذاران و دبیران کانوننویسندگان ایران در پیش و پس از انقلاب بود. شاملو تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت،زیرا پدرش افسر ارتش بود و پیوسته از این شهر به آن شهر اعزام میشد و از همین روی، خانواده اش هرگز نتوانستند برای مدتی طولانی جایی ماندگار شوند.وی در سال 1322 به دلیل فعالیت های سیاسی، پایانِ همان تحصیلات نامرتب را رقم می زند. شهرت اصلی شاملو به خاطر نوآوری در شعر معاصر فارسی و سرودن گونهای شعر است که با نام شعر سپید یا شعر شاملویی که هم اکنون یکی از مهمترین قالبهای شعری مورد استفاده ایران به شمار میرود و تقلیدی است از شعر سپید فرانسوی یا شعر منثور شناخته میشود.مجموعه کتاب کوچه او بزرگترین اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامه مردم ایران است.
احمد شاملو پس از تحمل سالها رنج و بیماری، در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۷۹ درگذشت و پیکرش در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شده است. عشق، آزادی وانسانگرایی، از ویژگیهای آشکار سرودههای شاملو هستند. سنگ مزار او چندین بار از سوی افراد ناشناسی تخریب شده است.
فعالیت سیاسی و زندان
در اوایل دهه ۲۰ خورشیدی پدرش برای سر و سامان دادن به تشکیلات از هم پاشیدهٔ ژاندارمری به گرگان و ترکمن صحرا فرستاده شد. او همراه با خانواده به گرگان رفت و به ناچار در کلاس سوم دبیرستان ادامه تحصیل داد. در بحبوحه جنگ جهانی دوم و ورود متفقیتن به خاک ایران، در فعالیتهای سیاسی علیه متفقین در شمال کشور شرکت کرد و بعدها در تهران دستگیر و به بازداشتگاه سیاسی شهربانی و از آنجا به زندان شوروی در رشت منتقل شد. پس از آزادی از زندان با خانواده به رضائیه (ارومیه) رفت و تحصیل در کلاس چهارم دبیرستان را آغاز کرد. با به قدرت رسیدن پیشه وری و فرقه دموکرات آذربایجان همراه پدرش دستگیر شد و تا کسب تکلیف از مقامات بالاتر دو ساعت مقابل جوخه آتش قرار گرفت. سرانجام آزاد شد و به تهران بازگشت. او برای همیشه ترک تحصیل کرد و در یک کتابفروشی مشغول به کار شد.
دستگیری و زندان
در سال ۱۳۳۲ پس از کودتای 28 مرداد علیه دکتر مصدق و با بسته شدن فضای سیاسی ایران مجموعه شعر آهنها و احساس توسط پلیس در چاپخانه سوزانده میشود و با یورش مأموران به خانه او ترجمه طلا در لجن اثر زیگوموند موریس و بخش عمده کتاب پسران مردی که قلبش از سنگ بود اثر موریوکایی با تعدادی داستان کوتاه نوشتهٔ خودش و کتابها و یادداشتهای کتاب کوچه از میان میرود و با دستگیری مرتضی کیوان نسخههای یگانهای از نوشتههایش از جمله مرگ زنجره و سه مرد از بندر بیآفتاب توسط پلیس ضبط میشود که دیگر هرگز به دست نمیآید. او موفق به فرار میشود اما پس از چند روز فرار از دست مأموران در چاپخانه روزنامه اطلاعات دستگیر شده، به عنوان زندان سیاسی به زندان موقت شهربانی و زندان قصر برده میشود. در زندان علاوه بر شعر،به بررسی شاهنامه می پردازد و دست به نگارش پیشنویس دستور زبان فارسی میزند و قصه بلندی به سبک امیر ارسلان و ملک بهمن مینویسد که در انتقال از زندان شهربانی به زندان قصر از بین میرود.مرتضی کیوان به همراه ۹ افسر سازمان نظامی حزب توده اعدام میشود و او در زمستان ۱۳۳۳ پس از تحمل یک سال حبس، از زندان آزاد میشود.
زندگی نامه
شاملو در سال 1326 در سن 22 سالگی با اشرف الملوک اسلامیه ازدواج کرد.حاصل این ازدواج 4 فرزند با نام های:سیاوش،سامان،سیروس و ساقی است.این ازدواج به جدایی می انجامد و وی پس از یک دهه در سال 1336 با طوسی حائری ازدواج می کند و دومین ازدواجش همچون اولی مدت زیادی دوام نمی آورد و چهار سال بعد در سال 1340 از همسر دوم خود جدا می شود.اما سومین و آخرین ازدواج شاملو با "آیدا" در سال 1343 بود که تا پایان عمر خود با او عاشقانه زیست.
اشک رازی ست
لبخند رازیست
عشق رازیست
اشکِ آن شب لبخندِ عشقم بود .
*
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی ...
من دردِ مشترکم
مرا فریاد کن .
*
درخت با جنگل سخن میگوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن میگویم
نامَت را به من بگو
دستَت را به من بده
حرفَت را به من بگو
قلبَت را به من بده
من ریشههایِ تو را دریافتهام
و با لبانَت برای همه لبها سخن گفتهام
و دستهایَت با دستان من آشناست .
در خلوتِ روشن با تو گریستهام
برایِ خاطرِ زندگان ،
و در گورستانِ تاریک با تو خواندهام
زیباترینِ سرودها را
زیرا که مردگانِ این سال
عاشقترین زندگان بودهاند .
*
دستَت را به من بده
دستهایِ تو با من آشناست
ای دیریافته با تو سخن میگویم
به سانِ ابر که با توفان
به سانِ علف که با صحرا
به سانِ باران که با دریا
به سانِ پرنده که با بهار
به سانِ درخت که با جنگل سخن میگوید
زیرا که من
ریشههایِ تو را دریافته ام
زیرا که صدایِ من
با صدای تو آشناست.