به گزارش گروه خبر خبرگزاری برنا، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دولت، دکتر محمود گودرزی وزیر ورزش و جوانان نوشت: در یک روز در این کشور هفتصد میلیارد دلار پول حیف و میل شد و هنوز برای بخشهای عظیمی از خرج کردن آن هیچ منابع و سندی در دست نیست، و صدای هیچ کدام از دلواپسان و تهمت زنندگان امروز در نیامد.
یک روز در این کشور عزت ایران و عزت دین با تعابیری مثل "یارانه پول امام زمان (عج) است" و "هاله نور" و امثالهم لکه دار میشد و صدای هیچکدام از این دلواپسان سینه چاک دین و وطن درنیامد.
یک روز در این کشور در مقابل رهبری عزیز ایستادند و یازده روز بر سرکار نرفتند تا در برابر امر ولیفقیه کرنش کنند و صدایی از هیچ کدام از این تریبونهای دشنامده امروز برنیامد.
یک روز در این کشور نظام بودجهریزی، نظام برنامهریزی و نظام پاسخگویی و سیاستگذاری به کل کنار گذاشته شد و تصمیمات سلیقهای و برکناریهای شبانه گعدهای رخ داد و صدای هیچ یک از این تریبونهای به اصطلاح دغدغهمند در نیامد.
یک روز اختلاسهایی با تعداد صفرهایی که هرگز دیده و شنیده هم نشده بود افشا، دستگیر و اثبات شد و صدای هیچ یک از این مدعیان برخورد با فیشهای حقوقی و هزار و یک پای مورچه بگیر دیگر در نیامد. پای مورچه میگویم که بدانید اعداد هر کدام معنایی برای خود دارند. کسانی که خود شاهد کاروان کاروان و شتر شتر از دست رفتن بیتالمال و منافع ملی و ارزشهای انقلابی بودند و صدایشان در نیامده، امروز بر اساس چه فرمولی به این نتیجه رسیدهاند که فریاد بزنند و رییسجمهور رسمی کشور را خطاب قرار داده و هر آنچه تهمت است به او نسبت بدهند و برای ایشان تقاضای بازداشت کنند؟
این روزها یک به یک گذشتند و بارها فریاد زدیم هل من ناصر ینصرنی؟ ای جماعت به اصطلاح ارزشی و انقلابی به داد کشور برسید اما دریغ از یک صدای دردمند. اگر کسی هم فریادی میزد بلافاصله با تهمت اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی و در حداقل ماجرا با برچسب سیاهنما و غرغرو به کناری کشیده میشد. امروز چطور شده است که یکباره دوستان تنشان به لرزه افتاده و صدایشان این چنین رسا شده است؟
شاید بهترین رجوع برای درک تفاوت رفتاری و تحلیل سکوت آن روزها و فریاد امروز را باید در همان تاریخ به اشتباه مطالعه شدهی همین جماعت جست. اگر به عقبه این جماعت ساکت در انقلاب و صدای گوشخراش امروز مراجعه کنیم، جواب به درستی و روشنی در صورت سوال هست. کسانی که روزی جرأت نمیکردند برای انقلاب از خانه بیرون بیایند و برای جنگ هزینه دهند، امروز خود را طلبکار چیزی میدانند که هرگز دارای آن نبودند، که اگر بودند هم حق این هجمه و روا داشت بیاخلاقی را نداشتند، مگر به یک دلیل آن هم منافع از دسترفته یا به خطر افتادهشان. زیرا این دولت با هیچ بیقانونی بنای مماشات ندارد. کسانی که براساس منافعشان حاضرند پای مورچهای را بگیرند تا نگاه مردم را از کاروان کاروان شتری که در حال از دست رفتن است، منحرف کنند و به سبک معرکهگیرهای قدیمی وانمود کنند که این مورچه نبود و فیل بود که ما گرفتیم و شما حواستان نبود.
سیاهنمایی که امروز اینها به دروغ در پس هر اقدام دولت به جامعه بازنمایی میکنند، نه از پس درد دین و جامعه که از پس درد منافع از دست رفته و موجودیت مغلوب شدهشان است و مدام با استفاده ابزاری از تمامی وجوه در اختیارشان چه منابع مالی و چه منابع اطلاعاتی و چه منابع رسانهای برای در گل کردن پای دولت از هیچکاری ذرهای فروگذاری نمیکنند. این روزها شکوه هر اقدامی در دولت با اقدامی تخریبی برای مخاطب که مردم باشند تنها جای تأسف عمیق به جای میگذارد و بس. برجام اگر برای غرب یک فایده داشت برای ایران هزار و یک فایده در برداشت. فوایدی که جماعت دلواپس یا نمیفهمد یا نمی خواهد بفهمد. مثل همان جماعتی که میدانست آوردن پول سر سفره مردم به شکل یارانه، گذاشتن پول از این جیب به آن جیب است و نقدینگی و تورم در پی دارد و با این اقدام سعی کرد در کوتاه مدت، هم عوام را با خود همراه کند و هم بتواند راه گریزی برای پر کردن جیب سودجویان فراهم سازد. برجام یگانه اقدام دولت نبوده و نیست که بسیاری از اقدامات دیگر دولت به عمد با سیل خبرسازیهای بیرحمانه و بیاخلاقیهایی از جنس بگم بگمهای دروغ، آنطور که باید و شاید دیده و شنیده نشد. اقدامات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بسیار عمیقی در این سالهای بعد از آن ویرانی بزرگ رخ داده است به تبع اگر برای مردم درست تبیین میشد و بشود، به درستی خواهند فهمید این صدای گوشخراش برای چه این روزها بر سر دولت بلند شده است. طیفی که منافع گروهی و شخصی خود را میجوید، به خوبی از این اقدامات به دلیل نفوذی که طی دو دولت پیشین در دولت داشته با خبر است و تمامی تلاش خود را به کار بسته و طی یک سال آینده به کار خواهد بست تا هرگز راه به جایی نبرد که دست آنها از آن مطامع شخصی و گروهیشان کوتاه شود. دلواپسانی که تریبونهای رسمی کشور را متأسفانه مجرای حمله به رییسجمهور رسمی کشور کردهاند و ذرهای نه منافع ملی و نه منافع انقلاب را در نظر نمیگیرند، البته امروز دیگر پر واضح است که هرگز دغدغه دین و کشور را ندارند و سخنان بی خردانه می گویند و در جستجوی جنجالسازی برای کسب منافع خود هستند.
درست گفتهاند که قطار ایستاده سنگپرانی ندارد و به قطار در حال حرکت سنگ میزنند. حال که دولت بعد از سه سال کار زیرساختی، به فصل برداشت نزدیک میشود و انتخابات دوره دوم نزدیک است، در حساسترین نقطه دست برگلوی دولت گذاشتهاند تا این تن سخت و کرخت شده طی سالیان هشت ساله، نتواند جان دوبارهای گیرد و جماعت دلواپس هر آنچه سنگ و عقده از منافعشان که مدام در حال تعلیل و تحلیل است جمع کردهاند تا به هر روش ولو غیر اخلاقی به سمت دولت پرتاب کنند. این همه روایتگر و روشنکننده، صدق راهی است که دولت پیش گرفته است و در جواب برای این جماعت جز افسوس و دریغ جای هیچ حرف و پاسخی نمیگذارد.