
به گزارش خبرگزاری برنا-ایلامدر واقع این پرسش که کنایه ای از ناکارآمدی آن مدیر به زعم ماست ، دایره ای از پرسشهای دیگر را به ذهن ما متبادر می کند که یک از آن هزار می تواند این پرسش باشد که چگونه یک چنین فردی بعنوان مدیر انتخاب و جایگاه شغلی خود را تاکنون حفظ کرده است؟!
در این یاداشت تلاش شده است تا با بهره گیری از تجربیات ده ساله در بخش منابع انسانی و همچنین مطالعات موردی در عرصه میدانی بالغ بر ۱۵ شرکت ، دانشگاه ، سازمان ، اداره و موسسه و… نسبت به شناسائی راهکارهای (حربه ) که مدیران ناکارآمد جهت تحصیل و تثبیت جایگاه مدیریتی خود اقدام می نمایند ، شناخت لازم احصال گردیده و از این طریق شاهد دقت بیشتر در انتخاب مدیران در آینده باشیم.
حربه های شایع مدیران ناکارآمد جهت تحصیل و تثبیت جایگاه مدیریتی؛
۱- مدیران ناکارآمد بیشتر وقت حضورشان در سازمان را در اتاق رئیس (مافوق) می گذراند بگونه ای که صبح اولین نفر جهت عرض سلام و صبح بخیر مشرف شده و آخر وقت نیز مافوق را جهت ترک محل کار همراهی میکنند و گاها” اصلا”ایشان درب اتاق رئیس را می بندند، در طول روز هم به هر بهانه ای به ایشان مراجعه کرده و اعلام حضور جهت صدور هرگونه دستور را می نمایند.
این افراد بجای اینکه به کارهای برنامه ریزی و ساماندهی امور مربوط به حوزه تحت سرپرستی خود که نه حتی کارهای روزانه و روتین آن بخش بپردازند بیشتر در محضر مافوق بوده و به انجام کارهای غیر ضروری اما فوری طرح شده از سوی مدیر می پردازند .
برای مثال ؛ پیگیری جهت جلوگیری از قطع تلفن منزل رئیس بیمارستان از طریق ارائه رسید پرداخت به شرکت مخابرات ارجح تر از اموری چون تعمیر و راه اندازی تنها آمبولانس بیمارستان از منظر این مدیران تلقی می شود.
۲- مدیر ناکارآمد معمولا بیشتر از حد معمول حضور فیزیکی در سازمان دارد ، یعنی به دقت در تلاش اند که در زمان حضور رئیس در سازمان باشد و به محض خروج رئیس در ساعت اداری و یا انجام ماموریت فرصت مناسب برای مدیر موصوف جهت پرداختن به امور شخصی و ترک سازمان فراهم می آید. دیگر اینکه این مدیران در خارج از زمان اداری کار جهت جلب توجه مرتبا” به محل کار خود به دلایل واهی بدون حضور حتی یک نفر از کارکنانشان سرمیزنند بگونه ای که نگهبانان مردداند که آخرین خروج روزانه را کدام ساعت برای ایشان ثبت کنند.علاوه برآن در روزهای تعطیل هم بعضا” در سازمان حضور دارند مثلا؛ جمعه ها ، روز عید نوروز و …
۳- مدیر ناکارآمد بابت هرکار کوچکی یک گزارش مفصل به رئیس ارائه می نماید و بصورت مبالغه آمیزی موضوع را برجسته و حل آن را بدون حضور خود غیر ممکن توصیف می کند. چنانکه حل مشکل را خارج از توان سازمان بیان نموده و تنها راه برون رفت از این بحران را استفاده از روابط تقویت شده برون سازمانی توسط شخص شخیص خود می داند و بس ، با این بیان که با توجه به لطفی که دوستان به بنده داشتند همکاری لازم حاصل گردید و الا انجام این پروسه حالا حالا ها بطول می انجامید.
۴- مدیر ناکارآمد انرژی بسیار زیادی را صرف برقراری روابط غیر ضروری و گاها” نامرتبط با مسئولین محلی و دولتی می کند تا جائی که جهت معرفی رئیس خود به مسئولین ایشان پیش قدم می شود.
برای مثال ؛ مدیر انبار یک شرکت نساجی در تلاش جهت تقویت روابط از طریق هماهنگی جلسه ملاقات و آشنائی ریس شرکت با مدیرعامل سازمان گورستان های شهر بر می آید. در صورتیکه انبار شرکت هنوز مجهز به تجهیزات اطفاء حریق نمی باشد.
۵- مدیر ناکارآمد اولویت کاری خود را برنامه ریزی و سازماندهی عنوان میکند و گاها” جلسات فرمایشی نیز تحت این عناوین برگزار و یا شرکت می کند اما در عمل بیشتر وقت خود را صرف انجام کارهای موردی و سفارشی می کند برای مثال ؛ استخدام افراد معرفی شده از سوی افراد ذینفوذ در سازمان ، پیگیری مطالبات پیمانکاران طرف قرارداد ، شرکت در کلیه مراسمات سنتی و مذهبی از قبیل مراسم کفن و دفن حتی بستگان درجه چندم همـکاران و …
۶- مدیر ناکارآمد بمحض احساس خطر مبنی بر برکناری از پست مدیریتی بسرعت تدارک برقراری تماس های تلفنی و ملاقاتهای حضوری مسئولین محلی و افراد ذینفوذ در درون و برون سازمان را با رئیس خود فراهم می آورد تا از طریقه اقداماتی همچون؛
الف- اعلان رضایت از عملکرد مبنی بر مقایسه با مدیران گذشته منتصب در این پست.
ب – ارائه تمهیدات لازم جهت بهبود همکاری ها با حضور ایشان در آینده.
ج – توسل به شخص ثالث جهت تثبیت جایگاه مدیر حاضر از سوی واسطین.
د – انجام تهدید و عدم حمایتدر صورت دریافت پاسخ منفی.
۷- مدیر ناکارآمد رمز بقاء خود را در رضایت یک طرفه کارکنان مادون و همتراز و هرگونه مشتری داخلی (همکاران) می داند و هرگونه درخواستی را بدون توجه به منافع سازمانی صرفا جهت کسب رضایت همکاران و جلوگیری از نارضایتی پذیرا می باشد. چرا که هدف را صرفا حفظ بقای خود نه سازمان می داند و تلاش خود را در این جهت متمرکز کرده است.
برای مثال؛ اگر تمام زیر مجموعه او در یک روز درخواست مرخصی نمایند بعید نیست با درخواست همگی موافقت کند چرا که از منظر او اینها که کار بخصوصی ندارند و دیگر اینکه خود را بعنوان یک ایثارگر معرفی کرده باشد.
۸- مدیر ناکارآمد نه تنها به استقبال تغییر نمی رود بلکه از هرگونه اقدام اصلاحی که موجب برهم زدن شرایط فعلی سازمان شود پرهیز می کند که مبادا شخصی متضرر شود و یا گره ای در کار ایجاد شود که موجب عدم رضایت کارکنان و ناتوانی او در رفع بحران گردد .
برای مثال؛ مدیر خدمات شرکتی مخالف نصب شیر های آب الکترونیک بود، و علت را قطع برق احتمالی و به تبع آن مشکلات استفاده کنندگان از سرویس بهداشتی بیان می کرد. بدون اینکه به استفاده از سیستم اضطراری آن فکر کرده باشد.
۹- مدیر ناکارآمد نه تنها علاقه ای به بکارگیری نیروهای توانمند ندارد که در تلاش جهت توانمند سازی کارکنان خود نیز نمی باشد تا از این طریق با حضور کارکنان ضعیف علاوه بر نبود شخص جایگزین از عملکرد ضعیف او نیز پرده برداری نشود.
۱۰- مدیر ناکارآمد نه تنها اقدام به جذب نیروهای کارآمد در مجموعه خود نمی کند بلکه جهت انتقال ،ماموریت و حذف نیروهای ساعی نیز تلاش میکند تا ناتوانی او در کنار توانائی آنان رصد نشود.
۱۱- مدیر ناکارآمد به تفویض اختیار اعتقادی ندارد و در زمان غیبت ضعیف ترین فرد را بعنوان جانشین معرفی می کند و در تفویض اختیار هم با رعایت احتیاط صرفا” امور ابتدائی را تفویض می کنند تا مبادا در نبود ایشان مسئولین شاهد مدیریتی بهتر باشد.
۱۲- مدیر ناکارآمد برای بقای خود هرگونه پیشنهاد دریافتی جهت بهبود وضعیت موجود را تحت عنوان تراوشات ذهنی خود در محضر مقامات مافوق بیان می کند و هرگز نامی را از ایده پرداز آن نخواهد برد.
۱۳- مدیر ناکارآمد برای بقای خود در زمانی که مقامات مافوق تصمیم به برکناری او گرفته اند حاضر به قبول هر عنوان پست پیشنهادی با پیش بند مدیر می باشد چرا که نه تنها تخصص بلکه تعهد و دلبستگی به کار قبلی نداشته و صرفا” جایگاه و مزایای شغلی مورد نظر او می باشد