به گزارش برنا ایلام-قوم لر، همانند دیگر اقوام ایرانی دارای تاریخی چند هزار ساله با آداب و رسوم و فرهنگی اصیل که هرکدام هزاران سال قدمت تاریخی با خود همراه دارند، می باشد.
با وجود اینکه امروزه به دلیل کم توجهی به مؤلفه های فرهنگی خود، برخی از آنها به دست فراموشی سپرده شده اند و یا در حال منسوخ شدن هستند، ولی بسیاری از آنها از پس هزارهها گذشته و هماکنون در منطقه مرسوم هستند، یکی از این موارد، شال و ستره می باشد که در حال منسوخ شدن است و چه بسا در آیندة نه چندان دور جوانان منطقه با دید تحقیرآمیزی به کسانیکه شال و ستره می پوشند نگاه کنند.
این نوع نگاه در انتظار کسانی که به زبان مادری حرف می زنند نیز می باشد! به هر روی، یکی از مؤلفه های فرهنگی هر قومی، لباس آن قوم است.
در واقع لباس اقوام ایرانی بخشی از هویت آنها را تشکیل می دهد و م یتوان گفت لباس اقوام یکی از مهمترین میراث فرهنگی آنها به حساب می آید، بنابراین پرداختن به منشأ و سرچشمة این میراث از اهمیت قابل توجهی برخوردار است و باعث می شود که حداقل با آن دید تحقیرآمیز به این لباس نگاه نشود، چرا که این لباس هزاران سال قدمت دارد، فراز و فرودها به خود دیده است، کم لطفیها و ممنوعیتها را پشت سر نهاده (اشاره به عهد رضاشاه)، اما همچنان همچو نهالی دیررس در گوشه و کنار این دیار باستانی سر برمی آورد و می بالد و پوشندگان خود را شکیلتر و رشیدتر نشان می دهد.
آنگونه که از شواهد تاریخی پیداست، شال و ستره لرها با عنوان اوستایی: «کُشتی و سِدره» یا شال و سدره، همان لباسی است که در دین زرتشت به پوشیدن آن تأکید فراوانی شده و ستره پوشی از واجبات آئین زرتشت بوده است و جوانان زرتشتی بعد از آنکه به سن بلوغ می رسیدند، طی مراسم خاصی این لباس را به تن میکردند. در اوستا بارها به بستن شال و سدره تأکید شده است و در کتاب پهلوی مینوی خرد نیز آمده است که: «بدون شال و سدره راه مرو» (تفضلی، مینوی خرد، 1354: 8).
علاوه بر این آنگونه که از گفته های دیاکنوف دربارهی لباس درباریان ماد مستفاد میشود، آنها نیز لباسی که شباهت بسیار زیادی به شال و ستره لرها داشته است، می پوشیده اند، می دانیم که لرستان (پشتکوه و پیشکوه) یکی از ایالات استراتژیک در زمان مادها بوده است و دیاکنوف در کتاب تاریخ ماد به کرات از استراتژیک بودن سیمره در زمان مادها سخن میگوید.
این فرضیه را دیگر شواهد نیز تأیید می کنند، چنانکه گزنفون گزارش می دهد که «کوروش هخامنشی لباس مادی می پوشد و نزدیکان خود را بر آن داشت تا این لباسها را بپوشند، مهمترین حسن این پوشاک نشان ندادن معایب است و اشخاص را بزرگتر و شکیلتر می نمایاند.»
جدا از اینکه شال و سدره به دلیل فرم خاص خود همان حسن را دارد که کوروش به آن اشاره داشته است.، در نقوش تخت جمشید یکی از بزرگان ماد به نام فَرنَکه (تصویرشماره1 مقایسه شود با شال و ستره) در مقابل داریوش هخامنشی در حال تعظیم است که اگر به لباس او توجه شود، به طرز شگفتی با شال و سترة لرها (تصویر2) شباهت دارد، جالب این است که وی نیز همانند لرها کلاه نمدی بر سر دارد.
بنابراین می توان گفت پیشینه شال و سترة مردم لر که امروزه در حال منسوخ شدن است، به هزارهها پیش از میلاد می رسد و لباسی بوده است که در آن دورهی زمانی درباریان و پادشاهان می پوشیده اند.
چنانکه فرنکه مادی یکی از درباریان بلندپایه هخامنشی آن را به تن دارد و کوروش هخامنشی، ضمن اینکه خود شال و ستره م یپوشید، بزرگان را هم تشویق به پوشیدن این لباس می کرد.