
به گزارش برنا از اصفهان ،در ایران نیز این مهم با تأسیس اداره کل آموزش شهروندی در سال 1385 بنیان نهاده شد و در سال 1390 با تدوین «طرح تحول بنیادین فرآیند ارتقای فرهنگ شهروندی ویژه شهرداری کلانشهرها و مراکز استانها» توسط دبیرخانهکمیته فرهنگ شهروندی شهرداری اصفهان به طور رسمی به اجرا گذاشته شد.
در این طرح، «آموزش فرهنگ شهروندی» چنین تعریف شده است: مجموعهای از اقدامات و فعالیتهای هدفمند به منظور ارتقای فرهنگ شهروندی. در راستای همین طرح، ماده 6 سند هم افزایی شهرداریهای کلانشهرها، راهبردهای آموزش را به دو دسته آموزشهای هدفمند و فراگیر تقسیم میکند. این آموزشها به هدف هنجار کردن رفتارهای نادرست جامعه و با چشم اندازی بلندمدت طراحی و به اجرا درآمده است. از بارزترین این فعالیتها میتوان به اجرای مسابقات، برگزاری نمایشگاهها، تبلیغات محیطی همچون پلاکارد و تابلوها، پیامک، چاپ و نشر کتاب و جزوات، برپایی جشنوارهها، همایشها و جُنگها اشاره کرد.
باتوجه به اینکه کوششهای کمیته مذکور مبتنی بر دانش جامعه شناختی است، نه تنها این فعالیتها به منظور افزایش فرهنگ کلانشهرهایی همچون اصفهان لازم به نظر میرسد بلکه نقش مفید بودن آن را نیز نمیتوان انکار کرد. اما آنچه اثرگذاری تلاشهای این مجموعه را کمکارآمد جلوه میدهد، نحوهی اجرای یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین فعالیت این کمیته است. تبلیغات محیطی.
در میان تمامی آموزشهای کمیته فرهنگ شهروندی، به جرأت میتوان گفت تأثیرگذارترینِ آن به دلیل عدم تقید به زمان و مکان اجرا، نامحدود بودن تعداد مخاطبین و همچنین ناخواسته و بدون دعوت بودن آن، «تبلیغات محیطی» است. در این شیوه مخاطب بدون اینکه بخواهد، در معرض آموزش قرار میگیرد. آموزشی که به خاطر کمتر آمرانه بودن و در بسیاری موارد طنزآلود بودن آن، بیشتر مورد توجه شهروندان قرار میگیرد و همچون آینهای با بازنمایی رفتارهای نادرست و یا بزرگنمایی کنشهای درست، شخص را به اندیشیدن و تلاش برای بهبود آنها ترغیب میکند.
مهمترین ایرادی که به این نوع آموزش میتوان گرفت، زمان مورد نیاز برای اثربخش شدن آن است. رفتارشناسان زمانهای متفاوتی را برای تبدیل به عادت شدن یک رفتار درست و یا از بین رفتن یک رفتار نادرست پیشنهاد میدهند. 66 و 40 روز پیاپی از آن جمله است. در میان تحقیقات انجام گرفته به نظر میرسد نظر دکتر «جرمی دین» به دلیل علمیتر بودن، بیشتر از سایر روشها مورد تأیید و پذیرش است. زمان مورد نیاز در این شیوه 21 روز است.
کمیته فرهنگ شهروندی حتی اگر در تبلیغات محیطی خود قائل به کوتاهترین زمان اثرگذاری یعنی 21 روز هم باشد، تقریباً هرگز این تأثیرپذیری رخ نخواهد داد. به این مفهوم که با توجه به ماهیانه بودن موضوعات نقش بسته بر این بیلبوردها، مخاطب به دلایلی چون خودخواسته نبودن میل به تغییر، ایجاد گسست در زمان 21 روزه بدلیل وجود تعطیلات و یا عدم توجه شهروند به تابلو به سبب حالات خاص روحی و روانی در روزهای خاص، عملاً پیش از آنکه پیام این تابلوها بر ذهنش نقش ببندد و او را به نادرست دانستن رفتار خود متقاعد کند، توسط کمیته مذکور جمعآوری شده و شخصِ هدف قبل از اینکه پیام قبلی را پردازش کند مورد هجوم آموزهای جدید قرار میگیرد. به این ترتیب، به تدریج تابلوها کارکرد آموزشی خود را از دست داده و در ماههای بعد تنها به وسیلهای سرگرم کننده برای اتلاف وقت پشت چراغ قرمز تبدیل میشوند. آمار تأمل برانگیز 15 درصدی کاربران سایت کمیته فرهنگ شهروندی که فعالیتهای این کمیته را بسیار ضعیف ارزیابی کردهاند میتواند مؤید این کمکارآمدی باشد.
در پایان همانگونه که در مفاد طرح تحول کمیته مذکور، اصل بر طمأنینه و تدریج گذاشته شده است، چنانچه برای تغییر در حتی یک رفتار فرهنگی شهروندان زمانی طولانیتر ولو یک سال- باتغییرات ماهیانه در تصاویر نه در مضامین- در نظر گرفته شود نه تنها از اتلاف هزینه و منابع جلوگیری خواهد شد بلکه کارآمدی این کمیته و فعالیتهایش را در ترویج فرهنگ شهروندی چندچندان خواهد کرد.