به گزارش خبرگزاری برنا، در ابتدای نشست پژوهشی، امید علیاحمدی به ارائه خلاصهای از یافتههای پژوهش و تحقیق خود پرداخت. اوی صحبتهای خود را با اشاره به فقدان پیوند مناسب میان سینما و جامعهشناسی شروع کرد: «در کشور ما بین سینما و جامعهشناسی، آنطور که باید پیوند برقرار نشده و متاسفانه این علم، حقاش ادا نشده است؛ این در حالی است که جامعهشناسی، یک فرصت دقیق فراهم میکند تا مواد مناسب در اختیار کنشگران سینما قرار گیرد تا بتوانند بر اساس آن، تولیدات بهتری ارائه کنند».
این پژوهشگر در تحقیق خود با عنوان «بازنمایی خانواده ایرانی در سینمای ایران» پیچیدگیهای بازنمایی خانواده را به طور کل برشمرد: «پیچیدگی و تنوع ساختارهای خانوادگی، تنوع گفتمانی، تغییرات "در- زمانی" خانواده و اثر آن در بازنماییها، پیچیدگی زبان، تنوع فیلمها بر حسب مخاطب، از پیچیدگیهایی است که برای بررسی خانواده در سینمای ایران با آن روبهرو هستیم».
پس از ارائه پژوهشگر، دکتر پرویز اجلالی جامعهشناس و مدرس دانشگاه به عنوان سخنران پشت میکروفون قرار گرفت: «خانواده به عنوان یک عنصر مهم جامعه، به علاوه عواطف خانواده، در فیلمهای ایرانی نقش پررنگی داشتهاند. قبل از انقلاب، سینمای ایران عامهپسند بود که یکی از مهمترین موضوعاتش فروپاشی خانواده بود. بعد از انقلاب، موقتاً توجه سینما از خانواده به سمت جامعه میرود که البته در اوایل دهه 60 در پرداخت به جامعه موفق نیست و برای مثال، فیلمهایی که در آن زمان ساخته شدند و تاریخ را روایت میکردند، اغلب دچار اشتباه و تحریف بودند. این به دلیل آن است که فیلمسازان در آن دوره، توانایی بازتاب جامعه را نداشتند».
اجلالی به ویژگی فیلمهای ایرانی در رابطه با موضوع خانواده در دهههای مختلف اشاره کرد:« تا سال 1365 تقریباً فیلمی که به موضوع خانواده بپردازد نداشتیم. موضوعاتی مثل ازدواج مجدد، پدر معتاد یا مجرم، حفظ ارث پدری، سالمندان، طلاق و بازگشت، فقرخانواده، اشتغال زنان و نابودی همسایگی، مشکل زنان خودسرپرست، سپردن فرزندان به دیگران و ... از موضوعات خانوادهمحوری بودند که در دهه 60 در سینمای ایران عنوان شدند. پس از جنگ، سینما مسائلی را در مورد خانواده دستمایه قرار داد که حاصل و نتیجه جنگ بود. با آغاز دهه 70، دیدگاه واقعگرایانه فیلمسازان در مورد جامعه کمی رشد پیدا میکند. در این دهه فیلمسازان جرات پیدا میکنند که وارد مسائل پنهانتر مانند خانوادههای غیرمتعارفی که در بستر فقر و بزهکاری پدیدار میآیند بشوند. اولین آنها "نرگس" است. مساله زنان، ستم جنسیتی و مردسالاری کمکم در دهه 70 مطرح شدند. برای اولین بار مساله جوانان و رابطه دختر و پسر در این برهه عنوان شد. "شور عشق"، "دختری با کفشهای کتانی"، "مصائب شیرین" از فیلمهای پیشرو در این موضوع بودند. مساله مهاجرت و مشکل مهاجران، نازایی، موضوع صیغه و مشکلات آن و شکاف نسلی هم برای اولین بار به فیلمها ورود پیدا کردند. به طور کل، در نیمه دوم دهه 70 برخی فیلمسازان ایرانی این توانایی را پیدا میکنند تا زندگی و مشکلات اقشار گوناگون جامعه را به دقت و ظرافت نشان بدهند».
قسمت بعدی نشست پژوهشی، به سخنرانی رسول صدرعاملی از اساتید مدرسه ملی سینما و فیلمساز قدیمی اختصاص داشت. صدرعاملی نیاز به ساخت فیلمهایی که به سالهای آینده نگاه بکند را ضروری دانست: «نتیجه دورافتادن جامعهشناسان و فیلمسازان در همین است که ما هر کاری که تا الان در سینما انجام شده را در نگاهی به عقب مینگریم در حالی که من باید فیلمی بسازم که به ده سال آینده نگاه بکند. زمانی که من "دختری با کفشهای کتانی" یا "من ترانه 15 سال دارم" را ساختم یک هشدار اجتماعی را در آنها مطرح کردم و قرار بود از آینده حرف زده شود. چنین فیلمهایی با چالشهای فراوان و خیلی گام به گام و آرام، تابوها را شکستند. جامعهشناس باید الان به من کمک کند تا آینده را به تصویر بکشم. ضمن اینکه فراموش نکنیم جای بحثهای آموزشی در تلویزیون است؛ سینما یک هنر است و از زاویه خود مسائل را بررسی میکند».
این کارگردان ادامه داد: «باید فکر کنیم که در جامعهای با این شدت سرعت تحولات، چطور یک فیلمساز همچنان میتواند فیلم خوبی بسازد و هشدار بدهد. به نظرم جامعه شناسان اینبار باید بیایند و بگویند در آینده چه اتفاقاتی را در خانواده شاهد خواهیم بود و تفاوت این خانوادهای که تلویزیون آن را تبلیغ میکند و هنوز به طور سنتی سر سفره مینشیند با جامعه واقعی در چیست. سینما نباید تا حد ممکن از جامعه عقب بیفتد و جلسات پژوهشی اینشکلی باید جوابی برای این مسائل پیدا کند.».
اجلالی در واکنش به ضعف حضور جامعهشناسان در ارتباط با سینما و تعیین الگو برای آن گفت: «در دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران گروهی به نام سینما دانشگاه وجود دارد که در آن، فیلمهای روی پرده توسط جامعهشناسان بررسی و تحلیل میشود. یک گروه هم به نام انجمن جامعهشناسی فیلم و سینما وجود دارد که کمیتهای مخصوص برای مشاوره به فیلمها اختصاص داده است. به همین دلیل بحث ارتباط و کمک جامعهشناسان و سینماگران بحث کلاً جداگانهای است که الان در آن ضعف فراوانی داریم. حتی در کشورهای صنعتی هم اینگونه نیست که سینما در خدمت اهداف عالی باشد. عمده فیلمها در جهت سرگرمی و تفریح هستند بنابراین در مورد سینما باید کمی هم واقعبین باشیم؛ نباید انتظار داشت که به کمک سینما و فیلم بتوان جامعه را متحول کرد».
سیزدهمین نشست پژوهشی مدرسه ملی سینمای ایران با حضور رئیس، معاونین، اعضای دپارتمانهای آموزشی مدرسه ملی، جمعی از سینماگران، اساتید و دانشجوهای دانشگاهها و خبرنگاران مختلف برگزار شد.