غزلواره عشق و امید

اولین گل جهان که شکفت، نام تو را گفته بود

|
۱۳۹۶/۰۶/۱۶
|
۲۰:۲۲:۳۲
| کد خبر: ۶۱۰۴۷۸
اولین گل جهان که شکفت، نام تو را گفته بود

اولین گل جهان که شکفت ، نام تو را گفته بود .  

اولین زبان که از عشق گفت ، نام تو را شکفته بود .  

از تو بود ، که زیبا شد ، آغاز و انجام هر شکفتن و هر گفتن .

تو بودی که از سنگ تا ستاره ، از ماه ، تا ماهی ، مهر خداوند را ، با دست های باران ، باراندی .

تو بودی : که عشق گفت : « - با تو ، می مانم ! »

و ماند !

امید گفت : « - با نام تو ، روشن می شوم ! »

و شد ... !

تو بودی که : واژه ی « ولایت » را ، خلعت آغاز بخشیدی ، و خلقت ، از خاک تا افلاک ، شکرانه ی شیرین « مولا » شدنت را ، به نمازی ابدی ایستاد !

اکنون ، نگاه که می کنیم : جهان ، تنها یک بهار دارد ؛ بهاری که در سایه سار همای رحمت تو ، ما را به ضیافت نور و نوا و نیلوفر و باران ، میهمان می کند ؛ بهاری که در دست های ناتوان ، سیب سرخ برکت می گذارد ؛ بهاری که ، کودکان همیشه تنها مانده را ، در چمنزار امن مهربانی اش ، پناه می دهد و می نوازد .

مولای من ! از تو گفتن و از تو سرودن را ،

به من بیاموز !

سیدرضا سیددانش – فعال فرهنگی و رسانه‌ای

 

نظر شما