به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا، هشتمین جلسه شواری شهر تهران، ری و شمیرانات با نطق پیش از دستور بهاره آروین آغاز شد. نطق این عضو شورای شهر به شرح زیر است:
چندین دستگاه مملکت جمع شدهاند میلیاردها تومان بودجه مملکت را هزینه کنند تا بیپناهترین انسانهای این شهر را از جلوی چشمها دور کنند، کودکانی که ناخواسته و بالاجبار به دنیای سرد و خشن بزرگسالی پرتاب شدهاند بدون اینکه امکان تجربه لذتبخش لحظههای سرخوشانه کودکی را داشته باشند، کودکانی که به خاطر فقر و دیگر شرایط آسیبدیده خانواده، مجبور به کار در خیابان شدهاند، چندین دستگاه مملکت جمع شدهاند تا این جاماندگان از کودکی و مهر را از جلوی دیدگان دور کنند مبادا که لابد اسباب دلمشغولی شوند.
به گفته مسئولین بهزیستی، 90 درصد کودکانی که با زور و اجبار از سطح شهر جمع آوری میشوند دارای سرپرست و خانوادهاند که برای بازپسگیری فرزندانشان به مراکز نگهداری موقت این کودکان مراجعه میکنند. فرآیند کار اینگونه است که خانوادهها پس از پرسوجو و یافتن فرزندشان در یکی از مراکز نگهداری، باید بروند در دادگاه تعهد بدهند که دیگر بچهشان کار نخواهد کرد و بعد حکم قضایی برای آزادی و بازپسگیری فرزندشان بگیرند، چرخهای معیوب، بیثمر و سرشار از هزینههای گزاف روانی که به کودکان و خانوادههای آسیبدیدهشان وارد میشود. به گفته مسئولان مربوطه، حدود 60 تا 70 درصد این کودکان غیرایرانی هستند، حال میتوان پرسید که این شاخ و شانه دولتی برای چه کسی کشیده میشود؟ برای افغانستانیهای نجیب، سر به زیر و در عینحال بیکس و کار در این مملکت که باید دنبال بچههایشان، پیش کوچک و بزرگ مسئولین ما گردن خم کنند؟ برای زهر چشم گرفتن از چنین بیپناهانی است که خدم و حشم چندین دستگاه دولتی لشکر کشی کردهاند؟ زورمان به علتهای قدر قدرت اجتماعی نمیرسد، به جایش یقه معلولهای آسیب دیدهای را میگیریم که نفس خودشان و زندگیشان در زیر آسیبهای حاصل از علل اجتماعی به شماره افتاده است؟ زورمان به حذف علت نمیرسد، معلول را برای چندصباحی هم که شده حذف میکنیم؟ چه کسی را گول میزنیم؟
کار این چندین دستگاه دولتی در برخورد با کار کودکان در خیابان مثل فردی است که مدام تب میکند و درد استخوان امانش را میبرد اما به جای کشف علت، روی به تببرها و مسکنهای موقتی میآورد تا چند روزی احساس کند اوضاع رو به راه شده و این از بین بردن عوارض و نشانههای جدی یک بیماری را تا آنجا ادامه میدهد که بیماری تمام رگ و پی جسمش را تسخیر کند و دیگر هیچ دارو و درمانی ثمری نداشته باشد.
جمعآوری و انتقال اجباری کودکان به مراکز نگهداری موقت نه عقلانی است نه اخلاقی نه قانونی، گیریم که قانون حکم بر ممنوعیت کار کودک داده است، برچه مبنا قربانی یک جرم را به گروگان میگیرند تا مسئول و سرپرست مربوطه بیاید و تعهد بدهد که کار کودک را متوقف میکند؟ گذشته از این، چند درصد این خانوادهها از سر سیری و کودکآزاری فرزندشان را به کسب درآمد وامیدارند و چند درصدشان از سر اضصرار و نداری و ناچاری؟ قانون این است که آدمها را بابت فقر و نداری و ناچاریشان دچار رنج مضاعف کنیم؟ چشم گریان مادرها و دست لرزان پدرهایی که امضای تعهد میدهند مشکل کار کودک را حل میکند؟ تا به حال حل کرده است؟ چه کسی را گول میزنید؟ چه کسی را گول میزنیم؟
از شهردار محترم تهران، جناب آقای دکتر نجفی به عنوان یک شخصیت فرهنگی و با سابقه طولانی و درخشان در آموزش و پرورش، میخواهم شهرداری تهران به جای دنبالهروی دستگاههای دیگر در اجرای این نوع طرحهای آسیبزا، بیثمر و غیرکارشناسی ابتکار عمل را در این حوزه به دست گیرد و با فراهم کردن زمینه همکاری چهارجانبه میان شهرداری تهران، وزارت آموزش و پرورش، وزارت رفاه و فرمانداری تهران، طرحهایی مبتنی بر ارایه مشوق را به جای طرحهای تنبیهی در پیش گیرند. مثلا میتوان آن 20 میلیارد بودجه این طرح را صرف افزایش جذابیت مدارس در مناطق حاشیهنشین تهران کرد. افزایش جذابیتهایی مانند ارائه وعدههای غذایی رایگان در این مدارس یا ارائه مشوقهای مالی به "مدیران مدارس" در مناطق حاشیهنشین تهران در صورت افزایش تعداد دانشآموزان ثبتنامی نسبت به سال قبل. میتوان راهبردهای ناظر بر جذب کودکان و ارایه مشوق را را جایگزین جمعآوری کودکان و تنبیه خانوادهها کرد. طرحهای مبتنی بر جمعآوری و نگهداری اجباری نه فقط نقض حقوق شهروندی شهروندان کمتوان و آسیبدیدهاند بلکه مهمتر از آن، این طرحها جز آسیب فزاینده و اتلاف منابع هیچ ثمر دیگری ندارند.