مثال نقض برخی انتقاداتی است که به حلقه اصلی اصلاحطلبان در سراسر کشور وارد میشود؛ جوان است و مصداق ژن خوب هم نیست اما توانسته در بالاترین سطوح تصمیمگیری و تصمیمسازی اصلاحطلبان کرمان بالا بیاید. محمدرضا نژادحیدریپور اکنون سخنگوی شورای هماهنگی اصلاحطلبان کرمان است و البته معاون اجرایی جمعیت توسعه و آزادی استان. دایره سوالاتی که باید از او میپرسیدیم گسترده بود. باب گفتوگو از انتخابات شورا باز شد، نگاهی هم به عملکرد توسعه و آزادی انداختیم و دست آخر از چرخش به راست روحانی از او پرسیدیم. حاصل این گفتوگو پیش روی شماست که میخوانید.
**شما در یکی از مصاحبههایی که پیش از انتخابات داشتید گفته بودید که اگر رقابت در انتخابات ریاست جمهوری داغ شود چهرههای مستقل شانسی برای پیروزی در انتخابات شوراها نخواهند داشت. از کجا مطمئن بودید؟
البته در سیاست نمیتوان با اطمینان حرف زد. آن یک پیشبینی و تحلیل بود. ما در دفتر سیاسی جمعیت توسعه و آزادی و در هیات رئیسه شورای اصلاح طلبان فضای سیاسی را تحلیل میکردیم. برایمان محرز بود که مردم از عملکرد شورای قبل راضی نیستند. این موضوع برای ما تقریبا قطعی و مسجل بود. نکته دیگر این بود که معتقد بودیم اگر اصلاح طلبان فهرست واحد و خوبی بدهند شانسشان بالا خواهد بود.
**ولی بسیاری می گویند فهرست اصلاح طلبان فهرست خوبی نبود.
خوب اول باید ببینیم این بسیاری که شما میگوئید از چه زاویهای به مساله نگاه میکنند. ممکن است کسی نامزدی مد نظرش بوده ولی آن نامزد به هر دلیل در فهرست نهایی قرار نگرفته است و به زعم او لیست، لیست خوبی نبوده است. بر عکس شاید کسی با یکی از اعضای لیست میانه خوبی نداشته و فکر کرده که لیست لیست خوبی نبوده است.
از طرف دیگر ظرفیتهای ما بعد از ثبت نام مشخص بود. بله ما قبل از انتخابات خیلی تلاش کردیم چهرههای شاخص بیایند و ثبت کنند. آقای دکتر فدایی، آقای مهندس بختیاری، آقای سیاوشی، خانم دکتر سالاری، آقایان دکتر مصطفوی و میرزایی و خیلیهای دیگر جزو کسانی بودند که از آنها خواستیم ولی نیامدند. آقای سیاوشی که تا دقیقه آخر ما را جلوی فرماندارای نگه داشتند و عاقبت برای ثبت نام نیامد. شورای اصلاح طلبان خیلی تلاش کرد ولی دوستان نیامدند. خوب با این وضعیت در این میان نامزدهای باقی مانده ما انتخاب کردیم.
**چرا این افراد نیامدند؟
نمیدانم. باید از خودشان پرسید.
**در برخی شهرها مثل مشهد و تا حدودی شیراز لیست اصلاحطلبان کامل رای آورد. چرا در کرمان اینگونه نشد؟
این موضوع دلایل خاص خودش را که البته ما درباره آن بحث های زیادی کردیم، دارد اما طرح همه ابعاد آن در حالی که چند ماه از انتخابات را پشت سر گذاشتیم کار درستی نیست. اما اجمالا برای من امیدواری هایی به لیستی رای دادن در شهر کرمان به وجود آمده است. در روز انتخابات در بسیاری از صندوقها مردم لیست شهر امید را به دست گرفته بودند و براساس آن رای میدادند. فکر کنم در دورههای آینده بیش از دوره فعلی لیستها تاثیرگذار باشند. من قبل از انتخابات هم گفتم در این دوره مستقلها جایگاه چندانی نخواهند داشت.
**الان نحوه تعامل اصلاحطلبان شورای شهر با شورای اصلاحات چیست؟
ببنید قبل از ورود به اصل یک توضیح بدهم. اولا شورای اصلاح طلبان خود را حامی شورای شهر و شهرداری می داند و همچنان از آنها حمایت می کند. چون شهر مشکلات فراوانی دارد و هیچ فردی نمی تواند بدون اتکا به جریانات اجتماعی مسائل شهر را دنبال کند و موفق باشد. اصلاح طلبان خود را حامی شورای شهر می دانند. اما این حمایت به معنای دخالت در امور شهر نیست. شورا یک نهاد مستقل است که ارکان و ساختار خودش را دارد. اصلاح طلبان اگر پیشنهادی داشته باشند خدمت شورا ارائه میکنند و روابط شورا و اصلاح طلبان روابط خوب و توأم با احترامی است. از طرفی جناب آقای فرشاد رئیس محترم شورای شهر سالها عضو شورای اصلاح طلبان و هیأت رئیسه آن هستند و این موضوع خودش به افزایش ارتباط و تعامل کمک میکند. ایشان ضمن اینکه یک چهره تشکیلاتی و سیاسی هستند در اداره شورا به شکل فراجناحی عمل میکنند و این رویکرد درستی است. چون کسی که در چارچوب خدمتگذار مردم وارد عرصه شد باید خدمتگذار همه باشد.
**جمعیت توسعه و آزادی اخیرا فعالیتهای خود را افزایش داده است. از آخرین وضعیت تشکیلات استانی اصلاحطلبان کرمان برای ما بگویید.
داریم خودمان را برای برگزاری دومین کنگره جمعیت آماده میکنیم. دومین کنگره جمعیت توسعه و آزادی 10 آذرماه همزمان با آغاز هفته وحدت برگزار میشود. در حال حاضر شوراهای شهرستانی جمعیت توسعه و آزادی در حدود 16 شهرستان شکل گرفته است. مابقی شهرستانها نیز تا قبل از کنگره مشخص میشود. شورای شاخه جوانان جمعیت تشکیل شده و به زودی فعالیت خودش را آغاز میکند. شاخه های دیگر جمعیت در حال سازماندهی هستند. دفتر سیاسی جمعیت جلسات دورهای دارد. کمیسیونهای زیر مجموعه آن فعال هستند. فعالترین کمیسیون ما کمیسیون اقتصادی است که تا الان سه جلسه علنی هم برگزار کرده است. جمعیت در حال حاضر ارگان رسمی دارد که فعلا به صورت هفته نامه چاپ می شود.
**برخی معتقدند که «صدای تاک» آنگونه که باید سیاسی نیست؟
این رویکرد را آگاهانه انتخاب کردیم. سیاسی اگر به معنای این است که کل صفحات ما با مطالب و اخبار سیاسی پر شود البته چنین نیست. ما که نمیخواهیم فقط برای اعضا و همفکران خودمان نشریه منتشر کنیم. ما میخواهیم هم رسانه اعضا و همفکرانمان باشیم هم رسانه مردم. به هرحال نمیتوانیم رسانه شبه روشنفکری باشیم و دغدغههای روزمره مردم را مورد بیتوجهی قرار دهیم. سیاست ما این بوده که ضمن انعکاس افکار و عقاید جمعیت، رسانهای برای مردم هم باشیم.
**برخی فعالان سیاسی با نگاهی منتقدانه میگویند توسعه و آزادی حزب نیست؟
این از آن حرفهاست. یعنی چی که حزب نیست؟ ببینید حزب یک تعریف دارد. جمعی که دارای اهدافی ناظر به قدرت هستند دور هم جمع می شوند و هواداران خود را سازماندهی میکنند. با این تعریف توسعه و آزادی با عنوان «جمعیت» خیلی بیشتر از آن چیزی کار میکند که گروههای سیاسی که عنوان «حزب» دارند.
حالا این را می گذاریم به پای اختلافات در تعریف حزب و جمعیت و... حالا که اگر بپذیریم تعریف رسمی چیست باید به قانون مراجعه کنیم. قانون احزاب، حزب را تعریف می کند. بعد در انتها می گوید حزب میتواند با عناوینی همچون مجمع، جمعیت، انجمن و... فعالیت کند. با این تعریف جمعیت توسعه و آزادی یک حزب است. با همه ماموریتهایی که یک حزب میتواند انجام دهد و انجام میدهد.
**چرا در بسیاری از رویدادهای مهمی که در استان صورت میگیرد خبری از توسعه و آزادی نیست؟
مثلا چه اتفاقاتی؟
**مثلا در مورد عزل و نصبهای دولت؟
اتفاقا تنها حزبی که درباره کابینه دوم آقای روحانی بیانیه داد جمعیت توسعه و آزادی استان کرمان بود. من بعد از آن حساس شدم و خیلی بررسی کردم. حتی ندیدم که احزاب ملی در این زمینه موضع گیری کرده باشند. صدور بیانیه مصوبه جلسه دفتر سیاسی توسعه و آزادی و براساس تحلیل اعضا بود. در آن بیانیه تاکید کردیم که انتصابهای دولت نباید به سمتی برود که در بدنه حامی خود ایجاد سرخوردگی کند.
جمعیت الان در کنار مسائل سیاسی به مسائل پیرامونی هم حساس است. ما الان در کمیسیون اقتصادی داریم روی چالشهای اقتصادی استان بحث میکنیم. در سه جلسه ما، سه تن از کارشناسان خبره اقتصاد آمدهاند و در خصوص مسائل اقتصادی صحبت کردهاند. البته من این حجم از فعالیت را لازم اما ناکافی می دانم. ولی دوستان در حال برنامهریزی هستند.
الان به اذعان مخاطبان یکی از خوبترین نشریات استان را توسعه و آزادی منتشر میکند. اینها همه فعالیت و تلاش است. اینکه در 16 شهرستان، شورای جمعیت شکل گرفته باشد یک اتفاق خوب در عرصه تحزب است. شاید شما بگویید کم است که من هم میگویم بله کم است اما خوب پیش میرود.
**چرا جلسات شورای مرکزی دیر به دیر تشکیل میشود؟
ما برای اینکه همه استان را در شورای مرکزی درگیر کنیم دو کار انجام دادیم. یکی اینکه تعداد شورای مرکزی را از حد مرسوم بالاتر پیشبینی کردیم. دیگر اینکه برای هر شهرستان یک کرسی پیشبینی کردیم. بالا بودن تعداد جلسات شورای مرکزی باعث شده تا برخی نمایندگان شهرستانها فرصت لازم را در اختیار جمعیت نگذارند و جلسات به حد نصاب نرسد یا خیلی لب مرزی به حد نصاب برسد. این یکی از چالشهای ماست که سال گذشته شورای مرکزی مصوب کرد که اساسنامه تغییر کند. برای امسال اعضای شورای مرکزی در شهرستانها را معادل نمایندگان در مجلس گرفتیم. یعنی بردسیر و سیرجان مثلا یک کرسی و... و تعداد اعضا شورای مرکزی را به 21 نفر رساندیم.
**به عدم حضور برخی اعضا در جلسات اشاره کردید. چرا بیمیلی وجود دارد؟
فکر نکنم بیمیلی باشد. اگر بیمیلی بود برای هر کرسی شورای مرکزی 3 نفر رقابت نمیکردند. من به این بیمیلی نمیگویم. شاید بتوان اسم این رفتار را به نوعی مسوولیت ناپذیری تشکیلاتی گذاشت.
من خودم را مثال میزنم. من که امروز خودم را برای شورای مرکزی جمعیت نامزد میکنم باید این تعهد را بدهم که حداقل هفتهای یک ساعت در این تشکیلات وقت بگذارم. اما وقتی رای آوردم و دیگر در جلسات شرکت نکردم، یا وقت نگذاشتم یا بهانه آوردم دیگر من نیروی منضبط تشکیلات نیستم.
من خیلی دلم میخواهد و اگر مصوب شود باید از دوره بعد اجرایی شود که مثلا فردی که عضو شورای مرکزی میشود اعلام کند در هفته، ماه، سال چند ساعت برای تشکیلات وقت میگذارد. این باید ثبت و ضبط شود و در کنگره هر سال اعلام شود. اما خوب نمیشود هم اینقدر برای اعضا سخت گرفت. ولی اگر بخواهیم کار حزبی در کشور به سامان برسد باید قدری در آن جدیت و سختکوشی وجود داشته باشد. البته من سبک احزاب چپ را که خودشان را برای خودسازی تنبیه میکردند، نمیپسندم ولی معتقدم حداقل برای کنگره روشن باشد که هر فردی برای تشکیلات چند ساعت وقت میگذارد؟
**این روزها خیلی در فضای عمومی کشور درباره چرخش به راست روحانی صحبت میشود؟ ارزیابی شما در این باره چیست؟
ببینید اصلاحطلبان قبلا به روحانی یک توصیه مهم کرده بودند. آنها از رئیس جمهور خواسته بودند خودش باشد و برنامههایش را دنبال کند. وقتی گفتیم روحانی خودش باشد یعنی نمیخواهیم روحانی در قامت یک اصلاح طلب دو آتشه وارد گود شود. نکته دیگری که اصلاح طلبان به روحانی تاکید اندر تاکید کرده بودند این بود که روحانی روابط خودش را با نظام و نهادهای زیرمجموعه مستحکمتر کند. روحانی در برخی موارد به گونهای رفتار کرد که نه تنها به استحکام روابط کمکی نمیکرد بلکه روابط را به سردی میکشاند. طرح برخی مسائل از سوی حسن روحانیای که سالها در شورای عالی امنیت ملی حضور داشت جای تعجب داشت. نمیشود که هم رئیس جمهور بود هم در قامت اپوزیسیون صحبت کرد. این شکل موضعگیری کار را برای روحانی دشوار کرد. اینکه روحانی مواضعی بگیرد که اصلاحطلبان هم به او تذکر بدهند نقطه حساس سوال شماست. نه روحانی گردش به راست نکرده است. کما اینکه فکر هم نمیکنم سخنان او در ایام انتخابات از موضع گردش به چپ بوده باشد. روحانی در سیاست خودش را مجتهد میداند.
**فکر نمیکنید ادامه این روند ممکن است به بدنه رای روحانی لطمه بزند؟
ممکن است لطمه بزند. ولی به نظرم فعالان سیاسی حامی روحانی خصوصا اصلاحطلبان باید در این زمینه دقت بکنند. اصلاحطلبان صدها بار اعلام کردهاند که از روحانی سهم نمیخواهند اما اینکه دولت هم بخواهد اصلاحطلبان را فقط در ضرر شریک کند جوانمردی نیست. به هر حال ممکن است در اطرافیان رئیس جمهور کسانی باشند که بگویند اصلاحطلبان وزنی ندارند. فرض کنید حرف این افراد درست باشد. با این فرض اگر اصلاح طلبان سال 92 فقط با کنار زدن عارف 250 هزار رای برای روحانی درست کرده باشند کار بزرگی کردهاند. حال آنکه سبد رای اصلاحطلبان کاملا مشخص است. اینکه در تهران و خیلی از شهرها لیست اصلاحطلبان یک جا یا با اکثریت رای میآورد نشان میدهد بدنه اجتماعی اصلاحطلبان چگونه است.
من معتقدم اصلاحطلبان باید ضمن حمایت از روحانی نقد روحانی را فراموش نکنند. برای ما مردم باید از روحانی مهمتر باشند. ما طرفدار روحانی بوده و هستیم و خواهیم بود اما قبل از روحانی، طرفدار مردم هستیم. ما نه باید بدنه اصلاحطلب را به نقطهای برسانیم که از رای خودش پشیمان بشود و نه هر کار و اقدامی که دولت کرد ولو اشتباه را تائید کنیم.
بهرحال باید به مردم رک و پوست کنده بگوییم اگر به روحانی رای نمیدادیم چه اتفاقی میافتاد؟ اگر الان رقیب روحانی سکان را در دست داشت هیچ چیز بهتر نبود. اینها را باید به مردم بگوییم نقدها را هم به دولت بگوییم. اینکه دولت می گوید من از جریانات سیاسی جدا و مستقل هستم حرف درستی است. جریانات هم از دولت مستقل هستند لذا نباید از نقد دولت نگرانی به وجود بیاد. مطالبات اصلاحطلبان از دولت حداقلی هستند. همان چیزی که آقای روحانی به عنوان برنامه در حوزههای مختلف داده را عملیاتی کند ما دستش را هم میبوسیم. اما فقط بجنبد. نصف راه را رفته است. از دوره دوم هم چند ماهش را رفته است. آقای روحانی شاید دیگر به رای مردم نیاز نداشته باشد اما جریان اصلاحات که ریش گرو گذاشت برای پیروزی روحانی، هنوز میخواهد در این کشور رقابت کند. روحانی به اصلاح طلبان پست ندهد ولی برای اصلاحات آبرو بخرد. به مردم جوری خدمت کند که آنهایی که به او رای ندادند پشیمان شوند. حرفهایی که زده را فراموش نکند.