این داستان که توسط اندرو گالی سردبیر ارشد مجله استرند در کتابخانه بودلاین آکسفورد پیدا شده، با عنوان «همه چیزدرسته-فقط او مرده» با آورده شدن مردی به بیمارستان شروع میشود. مردی که کامیون به او زده و کارمندان بیمارستان نمیخواهند او را مداوا کنند چون حس میکنند نمیتواند پول بیمارستان را پرداخت کند. چندلر مینویسد: قوانین بیمارستان به صراحت میگویند یا پنجاه دلار پیشپرداخت یا هیچ.
گالی گفته این داستان یکی از آخرین نوشتههای چندلر است و تصور میرود بین جولای ۱۹۵۶ تا بهار ۱۹۵۸ نوشته شدهباشد. چندلر سال ۱۹۵۹ درگذشت.
گالی گفته است: در این دوره او مدام در حال رفت وآمد به بیمارستان بود و حتی یک بار سعی کرد به زندگیاش خاتمه بدهد واز پلکان پایین افتاد. به همین دلیل این داستانی از تجربیات او در این دوره است.
این داستان این آخر هفته در نشریه «استرند» منتشر میشود و یادداشتی از نویسنده نیز همراه آن است که نشان میدهد وی از سیستم بهداشت و سلامت آمریکا بسیار نگران است. وی مینویسد پزشکی که بیماری را نمیپذیرد، خودش را به عنوان یک فرد، یک شفابخش، کسی که نجات دهنده زندگی است زیر سوال میبرد. او تخصصی دارد که نباید آن را هرگزاز کسی دریغ کند و مهارتی دارد که میتواند کمک کننده یا نجاتبخش باشد.
به گفته دکتر سارا ترات که از متخصصان آثار چندلر است، این داستان «مثالی واضح است که چندلر را به عنوان یک منتقد اجتماعی و فردی با بینش در تاریخ ادبیات آمریکا به تصویر میکشد» و بر خلاف تمام چیزهای دیگری که او نوشته، در این داستان لحن او بسیار جدی و حتی خصمانه است.
ترات در بازبینی این داستان که در استرند به چاپ میرسد مینویسد: دیالوگ بیاحساس داستان در کنار یادداشت توبیخکننده چندلر که به نوبه خود خاص است، نشاندهنده عدم رضایت شخصی عمیق او از سیستم سلامت آمریکاست، جایی که در آن مقدار پولی که هر فرد حمل میکند میتواند درجه مراقبتی که دریافت میکند را تعیین کند. این یک داستان مرگ و زندگی معاصر است، یک داستان اخطاردهنده درباره طبیعت مشکلدار پیشفرض و ظاهر انسان در جامعهای که پول در آن حکمفرمایی میکند.
ترات میگوید این داستان در زمان جالبی هم به چاپ میرسد، مخصوصا با توجه به وضعیت فعلی سیستم سلامت آمریکا.
از سوی دیگر، گالی میگوید چندلر احتمالا این داستان را چاپ نکرده چون بسیار با داستانهای محبوب «فیلیپ بارلو»ی او متفاوت بوده است. او میگوید: به نظرم این داستان در مقایسه با تمام چیزهایی که او قبلا نوشته بود تفاوت داشت و شاید به همین دلیل بوده که تصمیم گرفته آن را چاپ نکند. از نظر من، این داستان نشانگر سمت فعال اجتماعی چندلر است، مخصوصا با نگاه به یادداشتی که او به داستان اضافه میکند.
ریموند چندلر از برترین نویسندگان رمان جنایی و پلیسی بود. از بیشتر آثار وی نسخههای متعدد سینمایی اقتباس شده است.
چندلر سال ۱۸۸۸ در شیکاگو به دنیا آمد و در اوایل عمر همراه مادرش به کرویدون انگلستان رفت و در کالج دالویچ تحصیل کرد. سال ۱۹۰۷ وی به تابعیت انگلستان درآمد و سال بعد به عنوان خبرنگار شروع به کار کرد، در همین سال بود که اولین شعرش منتشر شد. چندلر سال ۱۹۱۲ به آمریکا بازگشت.