
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ اسداله امرایی سالهاست مشغول نوشتن و ترجمه است، آثار فراوانی از جمله ترجمه رمانهای «کوری» (ژوزه ساراماگو)، «خزان خودکامه» (گابریل گارسیا مارکز) و «مردان بدون زنان» (ارنست همینگوی) برخی از آثار اوست. این نویسنده و مترجم پیشکسوت با برنا به گفتگو نشست که در ادامه میخوانید:
کار جدیدی در دست ترجمه دارید؟
ترجمه رمانی با نام «عشق های زودگذر ماندگار» نوشته "آندره مکین" است و در نشر چشمه انتشار دارد.
چطور کتاب این نویسنده را برای ترجمه انتخاب کردید؟ درباره چه موضوعی است؟
این نویسنده را از قبل می شناختم چند نسخه از آثارش قبلا در ایران منتشر شده است وقتی این کتاب را خواندم از آن خوشم آمد و ترجمه اش کردم، این کتاب راجع به اتفاقات دوران برژنف در اتحاد شوروی است.
آمار میانگین و نسبی فروش آخرین آثار ترجمه هایی که داشته اید را از انتشارات دریافت کرده اید؟ کدامیک از آثار ترجمه شما در طی یک سال اخیر خیلی مورد توجه قرار گرفته است؟
رمان «بینایی» و «کوری».
کماکان «کوری» با ترجمه شما خیلی خوب میفروشد شاید بتوان گفت شما با ترجمه این اثر استانداردهای ترجمه را جا به جا کرده و ارتقا بخشیدید؟ به زعم شما چه چیزی در این کتاب است که مخاطب ایرانی اینقدر آن را پسندیده است؟
«کوری» 3 ترجمه مشهور دارد و با ترجمه های دیگر هم خیلی خوب به فروش می رود به نظرم دلیل استقبال مردم از «کوری» این است که داستان آن مربوط به موضوعی در یک منطقه خاص نیست بلکه گستردگی دارد و نویسنده آن برنده جایزه نوبل شده است.
مترجمان ایرانی در کار ترجمه بیشتر به آثار نویسندگان اروپایی و آمریکایی توجه نشان می دهند هر چند شما با ترجمه «موراکامی» خیلی ها را با ادبیات شرق پیوند داده اید اما همچنان در آثار ترک، عربی و شرق دور لنگ می زند قبول دارید؟
الان خیلی از آثار ترکی با زبان اصلی و بدون واسطه ترجمه می شوند، مترجمان خیلی به آثار عربی اقبال نشان نمی دهند البته علت آن ربطی به حوزه ادبیات ندارد و مربوط به مسائل غیر فرهنگی است. من هم فقط یکی از داستان های «موراکامی» را ترجمه کرده ام.
به نظر شما کتابخوانی در ایران به بحران تبدیل شده است مردم با کتاب قهر هستند و نیاز دارند با کتابخوانی آشتی کنند؟
این را قبول ندارم ؛ مردم با کتاب قهر نیستند اگر کتاب خوب ببینند آن را می خرند. کتاب هایی در ایران هست که چاپ های مکرر داشته اند حتی به چاپ بیست و پنجم هم رسیده اند، مردم با افرادی قهر هستند که اجازه نمی دهند کتاب چاپ شود یا کتابی چاپ می شود و دستور می دهند کتاب را از کتابفروشی ها جمع می کنند. کتابخوانی در ایران به بحران تبدیل نشده است بلکه باید مردم را با کتابخانه ها آشتی دهیم، کتابخانه ها باید کتاب ها را بر مبنای خواست عمومی بخرند.
به خاطر ترجمه های دم دستی و حتی سپردن کار به نابلدها و بعد ترجمه ها را به اسم خود ثبت کردن، مخاطب ایرانی نمی تواند خیلی به مترجمان جوان اعتماد و اعتنا کند ما تا چه زمانی میتوانیم فقط به نسل شما اعتماد کنیم اگر این نسل نباشد باید فاتحه ترجمه را خواند؟
این موضوع را شنیده ام اما با چنین مواردی برخورد نکرده ام، هزینه های این کار خیلی بالا است و فکر نمی کنم شخصی حاضر شود این کار را انجام دهند. افرادی که کتاب می خرند رشید، عاقل و بالغ هستند که می خواهند اوقات فراغت خود را به کتابخوانی سپری کنند و آنقدر فقیر نیستند که برای آنها تکلیف تعیین کنند.
اگر به خاطر شهرت این کار را انجام دهند؟
به نظرم شهرتی ندارد که به خاطرش اینقدر هزینه صرف کنند.
در نهایت دوست دارم بدانم خواننده ها چطور می توانند ترجمه های خوب و مناسب را تشخیص دهند؟
به نام ناشر توجه و خواندن دیگر آثار نویسنده اکتفا کنند.