سامان سالور در نقد فیلم نیما اقلیما نوشت؛

ضربه اصلی به فیلم «امیر»

|
۱۳۹۶/۱۱/۱۴
|
۱۱:۴۵:۲۶
| کد خبر: ۶۷۱۸۹۹
ضربه اصلی به فیلم «امیر»
امیر در نگاه اول به لحاظ بصری با ساختار و دغدغه مند است برای فضاسازی و انتخاب لوکیشن ها، صحنه بندی و زاویه دید متفاوت و رنگبندی فیلم زحمت کشیده شده و سلیقه به خرج داده شده و می توان با اغماض آن را به عنوان فیلمی از یک فیلمساز اول پذیرفت.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، امیر اما ضربه اصلی را از فیلمنامه و پردازش شخصیتها و ریتم تدوین و تمپوی درونی می خورد؛ جایی که هیچ کدام از شخصیتها محکم و ماندگار نیستند و در روند قصه نه تحولی می یابند و نه مخاطب را شگفت زده می کنند؛تقریباً همه پرسوناژها منفعلند و جز سیگار دود کردن و زور زدن برای القای سردی شخصیت و فضا اساساً حضور مؤثر دیگری ندارند و مهم تر اینکه منطق روایی و داستانی فیلم شکل درست و محکمی نمی یابد و سؤالهای بسیاری را برای بیننده بی پاسخ باقی می گذارد؛ اینکه چرا زن علی بعد از طلاق در خانه امیر سکنی گزیده و اصولا رابطه اش با نزدیک ترین دوست شوهرش(علی) چگونه و در چه حدی است؟ اینکه شخصیت زن به چه علت برای بردن تنها پسر بچه اش اینهمه اصرار دارد و با کوچکترین پیشنهاد نامزد تازه اش تصمیمش عوض می شود و ایضاً پدر کودک چگونه متحول می شود که او هم به یکباره تمام تلاشش برای حضانت بچه را با گفتن دیالوگی فراموش می کند و در آخر فیلم حاضر نیست پسر بچه اش را نگهداری کند؟ اینکه چرا همه آدمها انقدر حالشان بد است و سردی حرکت و نگاهشان در ریتم کند فیلم به شدت آزار دهنده است؛ و اساساً حضور شخصیتهای فرعی( اگر بتوان واژه شخصیت را برایشان به کار برد)مانند  خواهر روان پریش؛ پدر منفعل؛همکار بی خاصیت امیر؛زن آرایشگر همسایه یا جبرییل(مستخدم آپارتمان) چه کمکی به پیشرفت قصه می کنند و حضور یا عدم حضورشان چه میزان در بافت دراماتیک داستان تأثیر دارد و در هم تنیده می شود؟نمونه هایی هستند که  در فیلم  حضوری پررنگ ولی بی اثر دارند و نهایتن فیلمساز به هیچ یک از این سؤالها پاسخ صریح و روشنی نمی دهد و شوربختانه فیلم تنها به تصاویری با قابهای متفاوت( که آن هم پس از دیدن نمونه های خارجی چون آیدا و نمونه های وطنی نظیر؛ خفه گی؛به نوبه خود مسئله مهم یا امر بدیعی محسوب نمی شود) و فضاسازی هایی قابل قبول؛ محدود و منحصر می شود.

نظر شما